«جهان صنعت» نوشت:
۲۵ دسامبر ۱۹۹۱ اتحاد جماهیر شوروی رسما از هم پاشیده شد و حاصل این فروپاشی، تشکیل ۱۵ کشور جدید بود. بیشتر این کشورها نیاز به تعریف جدیدی از مناسبات و ارتباطات تجاری و اقتصادی داشتند که حاصل این نیاز، ایجاد فرصت اقتصادی برای سایر کشورها بود از جمله ایران که در همسایگی برخی از این کشورها قرار دارد، بالقوه میتوانست با سیاستگذاریهای اقتصادی مناسب، عملا یکهتاز عرصه تجارت در این کشورها باشد اما این فرصت طلایی را از دست دادیم و در حالی که میتوانستیم با صدور کالاها و خدمات، سهم مناسبی از این بازارهای نوظهور را در اختیار بگیریم، عرصه را به کشورهایی مانند ترکیه، چین و هند باختیم.
در حسرت این شکست با اضافه شدن عبارت «ایران، سلطان از دست دادن فرصتها» به ادبیات اقتصادی ماندگار شد. در عین حال لازم بود دلایل این شکست آسیبشناسی شود تا شاید از تکرار آن جلوگیری به عمل آمد که علت آن هم به دیپلماسی ضعیف و بیشتر ایدئولوژیگرا از یکسو و ساختار نامناسب اقتصادی از سوی دیگر برمیگردد. با وجود نقد و بررسی و برنامهریزیهای گوناگون اما متاسفانه این نوع شکستها باز هم تکرار شد و در سالهای بعد در به دست آوردن سهم از بازارهای افغانستان و عراق نیز همین اتفاق افتاد که گویا این بیراهه تمامی ندارد.
در هفتههای اخیر و پس از اختلاف عربستان با قطر و در حالی که ریاض و متحدانش، روابط تجاری خود را با دوحه قطع کردند و قطر چراغ سبز به ایران نشان داد، به جای اینکه حداقل در کوتاهمدت بازار این کشور را به ویژه در صنایع غذایی به دست گیریم در کمال ناباوری دوباره جای خود را به ترکیه دادیم. اگرچه روسای اتحادیههای ایران برای تامین مواد غذایی قطر اعلام آمادگی کردند، شیراز هم بهعنوان پایلوت ارتباط تجاری ایران و قطر انتخاب و چند هواپیمای حامل مواد غذایی هم به این کشور ارسال شد اما در نهایت این ترکها بودند که «آتش به اختیار» کردند و در کمتر از ۲۰ ساعت، کالاهایشان، فروشگاههای قطری را قبضه کردند. این است معنی دقیق این شعر رودکی که «آنکه نیاموخت از گذشت روزگار، هیچ نیاموزد ز هیچ آموزگار».
البته هنوز هم فرصت عبرتآموزی باقی است و با علم به اینکه اقتصاد ایران در دوران شکوفایی پس از «کاغذپاره»!هاست، باید سیاست تجاری را به گونهای ترمیم کرد که از این فرصتها، بیشترین استفاده بشود.