عضو برجسته جبهه پایداری گفت: اطلاع دارم که دوستان به سراغ حضرت آیتالله رییسی رفتند و ایشان شدیدا و قویا گفتند نمیآیند. اگر بودند به طور حتم گزینه مورد حمایت ما بودند. یا مثلا آقای پرویز فتاح به طور قاطع اعلام کردند که نمیآیند.
امیرحسین قاضیزاده هاشمی در گفتوگو با عصر ایران، شاخص تصمیمگیری برای جبهه پایداری را اصلح بودن دانست و نه رایآوری.
این البته سخن تازهای از جانب جبهه پایداری نیست. دیدگاه همیشه و هنوز مردان مکتب آیتالله مصباح یزدی است که معتقدند آن چه اهمیت دارد اصلح بودن است حتی اگر شکست محتوم و حتمی باشد. نگاهی که اعضا درباره حمایت از سعید جلیلی در انتخابات سال ۹۲ مطرح میکنند و توجیهشان است در قبال بیتوجهی به کاندیدای اصولگرایان که رای بیشتری داشت و بر «اصلح بودن» تأکید میورزند. حالا اما جبهه مردمی نیروهای انقلاب، تشکل تازه متولد اصولگرایان، حرفهای تازهای را با خود به میدان آورده است.
امیرحسین قاضیزاده هاشمی، عضو هیات رییسه مجلس شورای اسلامی و عضو جبهه پایداری از تشکیل این جبهه استقبال میکند و نکاتی را در مورد استراتژی انتخاب کاندیدای اصولگرایان از مجرای جبهه مردمی نیروهای انقلاب یادآور میشود و تاکید دارد این رویه میتواند بهتر و مثبتتر عمل کند. البته کماکان تاکید میکند جبهه پایداری اگر چه از تشکیل این پارلمان بزرگ مردمی اصولگرایی استقبال میکند اما در نهایت به گزینه «اصلح» رای خواهد داد؛ حتی اگر متفاوت با گزینه معرفی شده جبهه مردمی نیروهای انقلاب باشد.
گزیده پاسخهای او را در ادامه میخوانید:- این دیدگاه که به جای این که عدهای از نخبگان در تهران بنشینند و تصمیم بگیرند و در نهایت معلوم نیست، نظرشان چقدر از ظرف جامعه مردمی اصولگرایی مورد توجه قرار گیرد، عدهای از مومنان از کف جامعه در کل استانها تصمیم گیرند و پارلمان اصولگرایی درست شود تا طبق شاخصهای اصلی بین ۵ تا ۶ نفری که امروز مطرح هستند یا دیگران مطرحشان کردهاند، ارزیابی کنند و در نهایت به یک گزینه واحد برسند به نظر من اتفاق خوبی است.
- در دیدار (جبهه نیروهای مردمی با) آیتالله مصباح (ایشان) بر لزوم تدوین شاخصها تاکید کردند. درست است. اصل هم همین است. باید شاخص داشته باشیم تا ببینیم در چه مسیری حرکت میکنیم.
- باید شاخصهای خودمان را تعریف کنیم تا بعد بتوانیم کاندیدای مناسب را معرفی کنیم. بنده در مجلس از حامیان تشکیل جبهه مردمی نیروهای انقلاب بودم.
- (نگاه ما) وحدت را آسان میکند؛ چرا که ما همیشه اصلح را رها کردیم و بدون حجت و دلیلی به فردی دیگر که تصور میکردیم رایآوری بیشتری دارد چسبیدیم و برای او سینه زدیم.
- دیگر انتخاب کاندیدا بر اساس حب و بغض نمیشود. من بر اساس حب و بغض عمل میکنم تا زمانی که دلیلی ندارد توضیح بدهم اما زمانی که باید دلیل بیاورم، موضوع فرق میکند. دیگر نمیتوانم روابط باندیام را به عنوان دلیل بیاورم. نمیتوانم نگاه قومی و قبیلهای و جغرافیاییام را مطرح کنم.
- حضور مجدد یا حضور جدید شاخص نیست.
- اطلاع دارم که دوستان (پایداریها) به سراغ حضرت آیتالله رییسی رفتند و ایشان شدیدا و قویا گفتند نمیآیند. اگر بودند به طور حتم گزینه مورد حمایت ما بودند. یا مثلا آقای پرویز فتاح به طور قاطع اعلام کردند که نمیآیند.