دو روز مرخصی گرفتهاند، کیلومترها رانندگی کردهاند تا خودشان را رساندهاند «شمال»، شمال برای آنها یعنی دریا اما هرچه در امتداد ساحل رانندگی میکنند خبری از دریای محبوبشان نیست. بوی دریا میزند زیر دماغشان اما خودش، پشت دیوار ساختمانهایی که هر کدام فقط کارمندان فلان شرکت و وزارتخانه را راه میدهند، پنهان شده است.