یادداشت دریافتی_رویا سرحدی؛ صلح همواره يكي از آرمانگرايانه ترين اهداف بشر بوده كه تا به حال به طور كامل به دست نيامده و حتي مي توان گفت كه در حد آرمان مانده است. انسان از بدو تولد دچار جنگ بوده از جنگ و درگيري با ميكروب ها و بيماري ها تا انواع ديگر جنگ در سنين بزرگسالي فلذا دلايل بسياري از تحقق صلح منسجم جلوگيري كرده اند.
يكي از اين عوامل كه درگيري هاي متعدد جهاني جهاني را در پي داشته و دارد، مشكلات زيست محيطي است. به عنوان مثال رو به تقليل بودن منابع محيط زيست و از سوي ديگر افزايش جمعيت جهان دليلي است بر اختلاف بشر بر سر توزيع عادلانه ي منابع محيط زيست بوده كه البته اين توزيع عادلانه هيچگاه محقق نشده است.
در كشورهاي توسعه نيافته، كمبود منابع و توزيع ناعادلانه ي آن به دليل فقر و جمعيت زياد اين كشورها، بيشتر از هرجاي ديگر جهان، تبديل شده است به تهديدي براي صلح.
تمام تلاش بشر بر اين ست كه سهم بيشتري از جهان و امكانات جهان را به دست آورد و همواره در اين راه به شيوه هاي گوناگوني متوسل گرديده است. گاهي به جنگ، گاهي به رقابت. اين جنگ و رقابت هر چه كه جمعيت انساني فزوني مي يابد، بيشتر مي شود.
بسيار آشكار است كه اگر بشر در پي صلح و آرامش است، بايد حفظ محيط زيست و منابع زيست محيطي را اولويت بخشد. محيط زيست دغدغه مشترك تمام كشور ها است و ميتواند به عنوان الماني در جهت نيل به صلح استفاده شود.
زمين با همه ي وسعت اش، در برابر تعداد موجودات زنده، كوچك است و محدود. همه ي اين موجودات بر سر به دست آوردن منابع بيشتري از زمين، در رقابت و جنگند و در اين رقابت و جنگ، آسيب هاي جبران ناپذيري به محيط زيست وارد آورده اند.
اين درگيري ها، صلح و امنيت بشر را به خطر انداخته است. اما گاهي اين رقابت ها، زمينه ساز صلح و آشتي مي شوند.
مسائل زيست محيطي، مسائلي نيستند كه بتوان آنها را فقط در چهارچوب داخلي حل و فصل نمود زيرا جزو مقوله هاي بدون مرز مي باشند. كه نيازمند شيوه گفتگو و مذاكره خاص خود مي باشند.
به عنوان مثال حقابه ي تالاب ها يا درياچه هاي مرزي همچون هامون. حل و فصل مشكل هامون، نيازمند همكاري هاي بين المللي و همكاري خاص ميان دو كشور ايران و افغانستان است كه مي تواند زمينه ساز صلح و دوستي بيشتري ميان اين دو ملت نيز شود.
كشورها در اين مواقع ديپلماسي محيط زيست را فعال كرده و از آن استفاده مي كنند كه اين امر، همانگونه كه پيشتر نيز ذكر گرديد، به طور مستقيم صلح جهاني را تحت تأثير قرار خواهد داد.
توسعه و اثر آن بر محيط زيست و صلح در راه رسيدن به صلح پايدار و منسجم مي بايست به پيشرفت و توسعه نيز اهميت داد چرا كه توسعه عاملي است براي ريشه كن كردن فقر و همانطور كه گفته شد، فقر مانعي است بر سر راه رسيدن به صلح.
در اين راستا به دو نكته بايد توجه كرد:
اول اينكه توسعه نبايد در راه برطرف كردن نيازهاي نسل هاي كنوني، خدشه اي به توانايي نسل هاي آينده براي تأمين نيازهايش وارد كند.
نكته ي دوم اينكه يكي از شيوه هاي دستيابي و پيشبرد توسعه، بهره برداري از طبيعت و محيط زيست است اما نبايد فراموش كرد در مسير رسيدن به توسعه، بايد توجه شود كه دست به تخريب محيط زيست زده نشود يا به عبارت ديگر، بهره برداري از محيط زيست بايد به گونه اي باشد كه نابودي آن را در پي نداشته باشد.
توسعه، بدون محيط زيست و حفاظت از آن معنايي ندارد و امكان پذير نيست.
محيط زيست كافي و مناسب، خود بستري ست براي آرامش و امنيت و صلح.
همانطور كه در منشور سازمان ملل متحد يكي از اهداف مهم، فراهم آوردن محيط مناسب براي پيشرفت انسان و بالا بردن سطح زندگي اوست و احترام به حقوق بنيادين انسان.
يكي از مهم ترين حقوق بنيادين بشر، حق داشتن محيط زيستي سالم است و امكان بهره برداري شايسته از آن.
در منشور سازمان ملل متحد و در تمامي ديگر اسناد مربوط به محيط زيست، بر حفاظت از طبيعت و محيط زيست در جهت رسيدن به توسعه تأكيد شده و همواره توسعه را عاملي مي دانند براي تحقق صلح پايدار.
در آخر مجددا اشاره و تأكيد مي گردد كه ميان حفاظت از محيط زيست و توسعه و مقوله ي صلح، ارتباطي تنگاتنگ و متقابل وجود دارد.
دولتها مي توانند با توسعه و پيشرفت مثبت خود، راه را براي رسيدن به صلح هموار كنند.
در جهان كنوني، صلح از اهميت بسيار بالا و ويژه اي برخوردار است و بشر بيش از هر زمان ديگري در پي دستيابي به آن است و اين رويا به حقيقت نخواهد پيوست مگر با "مثلث توسعه، محيط زيست، صلح"