هندوانه صادراتي ايران هم سود دارد و هم زيان. سودش براي صادركننده است و ارز براي كشور به همراه دارد ولي سودي كه فقط يك نماي ظاهري دارد و اثراتي كوتاهمدت. در مقابل ضرري به مراتب بزرگتر و عميقتر. بحران آب و مسائل محيط زيستي امروز تبديل به يكي از مسائل بينالمللي شده است.
به گزارش اعتماد، كارشناسان ميگويند، بحران آب جدي است. با توجه به اينكه ايران در اقليمي كمآب قرار دارد، بيآبي موضوع حادي براي كشور محسوب ميشود كه اگر از امروز به راهكارهاي مقابله با آن انديشيده نشود، در آينده كشور زندگي در سرزمين ايران به خطر ميافتد. اگرچه در برنامه ششم موضوع بحران آب در يك سرفصل جدا مورد بررسي قرار گرفته، اما سيدمختار هاشمي، استاد دانشگاه نيوكاسل كه استاد مدعو دانشگاه كردستان نيز هست، اين موضوع را واكاوي كرده است.
او به خبرگزاري اسيونتيك گفته است: « مساله مديريت پايدار منابع آب و خاك از مسائل فوقالعاده حساس و لازم الاجراست كه متاسفانه به دليل بيكفايتي نهادي و اشكالات سازماني مشكلاتي را در سرتاسر دنيا ازجمله ايران به وجود آورده است. براي حل مشكلات موجود لازم است تا از رويكرد فني مطلق به رويكرد فني- اجتماعي يا در اصطلاح «socio technical» تغيير موضع شود كه اين امر خود نيازمند تغيير پاراديم مديريت يكپارچه منابع آب است كه خالي از برخي مشكلات نيست.»
او يكي از انتقادات وارد بر مديريت يكپارچه منابع را تمركز بيش از اندازه بر منابع آب «آبيرنگ» در چرخه آب عنوان كرده و گفته است: «در حالي كه در اين چرخه توجه به منابع «آب سبز» يا همان بارشهاي آسماني كه در خاك نفوذ كرده و توسط گياهان جذب و تبخير ميشود و همچنين «آب خاكستري» كه در روند توليد، مانند استفاده از كودهاي شيميايي و آفتكشها در كشاورزي و به شيوههاي ديگر در صنعت آلوده ميشود نيز لازم است.
انقلاب سبز از سال ١٣٤٠ به بعد در دنيا و ايران شاهد انقلاب خاكستري يا تلاش براي استفاده از روشهاي آبياري نوين هستيم. اكنون بيشتر سياستها متمركز بر مهار نمودن آبهاي آبي مانند استخراج آبهاي زيرزميني است، اما باعث شده تا بيش از ٧٠ درصد از آبخانهها در ايران بحراني ممنوعه به شمار بيايند. » هاشمي اجراي مديريت يكپارچه منابع آب را چالش جدي توصيف كرده و گفته است: «سيستم مديريت آب با مجموعه زيرسيستمها مانند مجموعه اقتصادي، اجتماعي، سياسي و… تداخل دارد، و از همين رو بايد لايههاي تصميمگيري با يكديگر در ارتباط بوده و سازوكاري براي اجماع و مديريت مشاركتي انديشيده شود. بر اساس تحقيق و مطالعاتي كه در دو دهه قبل انجام شده بايد بگويم كه بيشك ضرورت تغيير در كل پارادايم گريز ناپذير است.»
او توصيه ميكند: «ايران بايد كل چرخه آب را در نظر گرفته و نياز آبي گياهان را بهخوبي بشناسد، چگونگي تعرق و تبخير يا الگوي كشت را بشناسد. علاوه بر آن بايد موضوع تجارت آب مجازي (ميزان آبي كه براي توليد يك محصول در صنعت يا كشاورزي مصرف ميشود) را به عنوان يك ابزار سياستي براي كشورهايي كه خصوصيات آب و هوايي خشك دارند را در نظر بگيريم. به عنوان مثال خيلي از منابع آب ايران براي توليد هندوانه در كشورهاي عربي صادر ميگردد كه آب زياد و پرهزينهاي را مصرف ميكنند، اما بازدهي آن حتي از نظر اقتصادي نسبت به سرمايهگذاري كه انجام شده، كافي نيست.»
اين استاد دانشگاه با اشاره به اينكه ما بايد مديريت آب را با مديريت كاربري اراضي تلفيق كنيم، ميگويد: « چون هر تغيير در كاربري ارضي باعث مي شود تا مديريت آب تحت تاثير قرار بگيرد. از سويي در تصميمگيريها بايد بر سياست تاكيد بيشتري شود، چراكه سياست بر جامعه، فرهنگ و باور مردم تاكيد دارد. اينكه بر سياست تاكيد كنيم علتش در آن است كه المانهاي سازماني خارج از مرز ايدئولوژي ميتوانند نفوذ كنند، چون بازيگراني داريم كه خارج از حوزه جغرافيايي ما تصميم ميگيرند. فرض كنيد كه من در سنندج هستم اما افرادي از تهران براي ما تصميم ميگيرند.
بنابراين ميبينيم كه مرز ايدئولوژي با مرز ژئوپولتيك تفاوت دارد. بر باورها و فرهنگ مردم تاكيد دارم، چون اگر در پي تغييرات بنيادي كاهش مصرف هستيم، اين امر به جز تغيير فرهنگ مردم حاصل نميشود. » به گفته وي طرح نامطمئن باروري ابرها زمانيكه مشاور طرح بينالمللي حفاظت از تالابها بودم، در جلسات مديريتي همواره طرح بارورسازي ابرها در كنار پيشنهاداتي از قبيل استفاده از آبهاي غيرمتعارف، بهرهبرداري از آبهاي فسيل و شيرينكنندهها دايما به عنوان يك طرح مديريتي و استراتژيك مطرح ميشد.
استانهايي كه شامل طرح بارورسازي ابرها ميشوند بيشتر در مناطق كويري قرار گرفتهاند، اما آذربايجان شرقي و غربي هم در ميان هشت استان كويري مشاهده ميشود. اكنون مركز ملي تحقيقات و مطالعات باروري ابرها در يزد فعاليت دارد، اما متاسفانه تاكنون گزارشي در خصوص نتيجهدار بودن اين اقدامات دريافت نكردهايم. اگرچه نبايد فراموش كنيم كه به هر حال اين طرح مطالعاتي و تحقيقاتي است كه ايران نيز نبايد از ساير كشورهاي همسايه مثل تركيه و روسيه كه مطالعاتي را انجام ميدهند، عقب بمانيم.»
او معتقد است: «بارورسازي يك اقدام بسيار پرهزينه است كه اجراي آن صرفه اقتصادي ندارد. ضمنا من در برخي محافل شنيدهام كه برخي از كشورهاي همسايه درصدد سرقت ابرهاي بارانزاي ايران هستند يا ابرها را قبل از رسيدن به ايران تخليه ميكنند، اما با بارورسازي ابرها نيز هنوز حتي افزايش ١٠ درصدي در ميزان بارندگي گزارش نشده است.»