یادداشت دریافتی- سیدصادق محمدی وفایی؛ بیست و پنج سال قبل که تصمیم گرفتم برای ادامه ی تحصیل به قم بیایم به قحطی پول گرفتار بودم کرایه ی هشتادتومانی اتوبوس را از پول قرضی دادم. به قم رسیدم و بعد از تحمل رنج و مشکلات فراوان، با چند طلبه ی دیگر، خرابه ای را برای سکونت پیدا کردیم.هنوز چند روز از ساکن شدنمان نگذشته بود، مادر یکی از طلبهها که شمالی نیز بود آمد و طلاهای دست و گردنش را فروخت و برای فرزندش ساختمانی خرید. از آن به بعد ، تخت و بخت و خاطر سرشار از آرامش آن طلبه ی شمالی کجا و ذهن سرشار از ریزگردهای فقر و تشویش و بی سر و سامانی ما کجا؟!
همه طلبه بودیم، همه دل داشتیم، همه به طلبه بودن و آموختن علوم دینی افتخار می کردیم، همه استعداد آموختن دانش اسلامی را داشتیم اما او به برکت مهر طلایی مادر ازدواج کرد و ازآن اتاق سرشار از ترک رفت ولی ما ماندیم و جیبی قحطی زده، ما ماندیم شمارش ترک های اتاقمان و ما ماندیم و افسوس نداشتن مادری طلایی.
اکنون هم که حوادث روزگار و جنگ های منطقه ایران اسلامی را، در مقابل بسیاری از کشورهای عربی و مستکبرین جهانی قرار داده است. این تقابل به حدی شدید شده است که کشوری چون عربستان علاوه بر این که حرمت حاجیان و زائران کعبه را حفظ نمی کند، به صورت شفاف و صریح دست دوستی به اسرائیل جانی میدهد!
تقابل ایران و کشورهای عربی اسرائیلی به حدی شدید شده است که گستره ی آن از جبهه های جنگ به ورزش و فوتبال رسیده است.آنان علاوه بر این که در میدان سیاست به صراحت از ترور سردار سلیمانی میگویند در میدان ورزش نیز، ایران سرشار از امنیت را برای برگزاری فوتبالی ناامن جلوه می دهند!
شب گذشته که با تمام وجودم به بازی ایران و قطر نگاه می کردم دریافتم بیش از سیزده بازیکن تیم قطری، قطری نیستند!
راستی مگر یک تیم فوتبال چند نفرند که قطر این همه نفرات را از کشورهای اروپایی، افریقایی، آسیایی و... اجیر کرده است؟!
ظاهرا از شیوه های کشورهای عربی این است که چون خود حرفی برای گفتن ندارند، در هر میدانی از قاره ها و کشورهای دیگری نیرو جذب می کنند! یادتان هست در دفاع مقدس نیز از بیش از چهل کشور جهان اسیر گرفتیم! در جبهه ی سوریه که در واقع جنگ بین نیروی خط مقاومت با کشورهای عربی اسرائیلی است، از بیش از هشتاد کشور تروریست وارد کرده اند!
به هر حال جوانان فوتبالیست ایرانی در حالی که ایرانشان هشت سال دفاع مقدس را با افتخار و هزینه های بسیار سنگین پشت سر گذاشته است و کشور و فدراسیونشان به تحریم های همه جانبه گرفتار بوده است با تمام توان به میدان رفتند و تیم پرستاره و چند ملیتی قطر را با دو گل شکست دادند.
این پیروزی شیرین ثبت شد اما برخی از سایتهای کشوری به جای این که احسن و مرحبایی نثار جوانان تیم فوتبال کنند نوشتند:
«تیم ملی فوتبال ایران اگر چه در مسابقه با قطر ۲ بر صفر پیروز شد اما آمار مسابقه نشاندهنده آن است که در این بازی خیلی برتر از حریف نبودیم و حتی در بخش مالکیت توپ تنها ۶ درصد از قطریها برتر بودیم. درصد مالکیت توپ: قطر ۴۷ درصد ایران ۵۳ درصد»
جان برادر!
تیمی که از قطر آمده بود، تیم قطر نبود. این فوتبالیست ها که قطری نبودند! تیمی که دیده شد، تیمی جهانی بود. علاوه بر این قطری ها کدام جنگ را پشت سر گذاشته اند؟ چند سال به بلای تحریم ها، مبتلا شده اند؟ چند میلیون جمعیت دارند و چه ثروتهایی را در اختیار دارند؟
جان برادر!
در قطر پول می بارد و این همه بازیکن خارجی شیفته ی قطری ها نشده اند که تغییر تابعیت داده اند بلکه وجودشان سرشار از مهر پول و امکانات قطری ها شده است. این فوتبالیستها نیز چنان قطری و عربی شده بودند که تحمل شادی بعد از گل ستارهای چون جواد نکونام را ندارند. بنابراین برتری 6 درصدی، در مقابل آن همه ستاره جهانی نیز جای خوشحالی و تشویق دارد.
شما فقط کافی بود به نحوه گل خوردن دروازه بان قطر که تازه از بهترین هایشان بود نگاه کنید تا معنی "این قطر نبود!منتخب جهان بود" را بهتر درک نمایید!