عبدالله ناصری، عضو شورای مشورتی اصلاح طلبان معتقد است: اصلاح طلبان در انتخابات سال 92 برای منافع ملی اولویت قائل شدند. همه میخواستند که حادثه تلخ سال 84 تکرار نشود. در همین راستا بعضی از ستادها در سه الی چهار استان و تا یک الی دو هفته به برگزاری انتخابات، درهای خود را باز نکردند و خواسته آنها ائتلاف بود؛ بنابراین فشاری که از افکار عمومی به شورای مشورتی اصلاحطلبان در تهران منتقل شد و تصمیمگیری بر این رقم خورد که براساس یک برنامه و جمعبندی قابل دفاع یعنی همان نظرسنجی که در 11 استان انجام شد، ائتلاف صورت بگیرد؛ که میانگین رای آقای روحانی بیشتر و نهایتاً بر اساس آن تصمیم گرفته شد و شورای مشورتی نامزد مورد حمایت خود را اعلام کند.
علت پیروزی روحانی ائتلاف با عارف بود
وی در همین باره میافزاید: رد صلاحیت آقای هاشمی در روند مشارکت به نفع اصلاحطلبان و ائتلاف اصلاحطلبان موثر بود؛ ناصری ادامه میدهد: علت اصلی پیروزی آقای روحانی ائتلاف با آقای عارف بود؛ اگر این ائتلاف صورت نمیگرفت به نظر من سرنوشت انتخابات 92 سرنوشت دیگری میشد.
روحانی اصولگرایی است که اصلاح طلبی را تعقیب میکند
ناصری درباره خاستگاه فعلی و تاریخی حسن روحانی میگوید: من خواستگاه فکری آقای روحانی از شروع تبلیغات در اواسط سال 91 و تا به امروز را گفتمانهای صریح اصلاحطلبی میدانم اما خاستگاه تاریخی آقای روحانی و عضویت وی در جامعه روحانیت مبارز یک خاستگاه اصولگرایی است بنابراین همین مسئله نیز سبب شد که بخشی از اصولگرایان معتدل به سمت وی اقبال داشته باشند. وی معتقد است: روحانی مردی است که گفتمان اصلاحطبی را تعقیب میکند.
عضو شورای مشورتی باران همچنین یادآور شد: اصلاحطلبی دارای یک تعریف، شناسنامه و هویت تاریخی کاملا شفاف است. اگر بخواهیم واقعیت اصلاحطلب را نام ببریم و کسی را مصداق او بدانیم حتما باید همراهی کامل با این هویت و شناسه اصلی داشته باشد بنابراین من بدون تردید گرچه روحانی را امروز دارای گفتمان اصلاحطلبی میدانم اما بدون تعارف برخی از انتخابهای ایشان معرف گفتمان اصلاحطلبی ایشان نیست.
روحانی مشی هاشمی را ادامه میدهد
این فعال سیاسی درباره علت اینگونه انتخابهای روحانی میگوید: به نظر من آقای روحانی در واقع بیشتر تمایل داشته که در سیاست همان سبک و سیاقی که آقای هاشمی در عرصه زمامداری خود دنبال کرده بود را دنبال کند، آقای هاشمی نیز هیچگاه نه خود را اصلاحطلب دانسته و نه اصولگرا.
وی در همین رابطه افزود: در حوزه مسائل معیشتی اگر بخواهیم در یک کلمه بگوییم خیر کار جدی صورت نگرفت اما این دست آقای روحانی نبود و این برگرفته از مسائل شکل گرفته در دولت گذشتهای بود که تمام آن متوجه سازمان تحریمها و روند هستهای بود.
البته دولت گذشته به دلیل افزایش قیمت نفت پول قابل توجهی در ذخیره سازی کشور به دست آورد اما به دلیل عدم کفایت در مدیریت و تدبیر نتوانست از آن به نحو مطلوب استفاده کند و آنچنان که در عرصه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی رویکرد پوپولیستی داشت در عرصه اقتصادی نیز همان رویکرد را اتخاذ کرد و به نظر من سرمایه ملی را هدر داد؛ بنابراین حل نشدن و موفق نشدن آقای روحانی در حل مسئله معیشت مردم به این قضیه برمیگردد که باید به آن توجه کرد. من بر این باورم اگر آقای روحانی در حوزه نهادی یعنی قوه مجریه ساختار اقتصادی و برنامهریزی قدرتمندتری را شکل میداد، جامعه در عرصه معیشتی تغییراتی را احساس میکرد.
ناصری در پاسخ به این سوال که آیا اصلاحطلبان خطاهای اصولگرایان را خواهند پذیرفت یا خیر میگوید: به نظر من منطق مورد قبولی نیست. اصولگرایان مگر اشتباهات آقای احمدی نژاد را به گردن گرفتند؟ اگر چه شما بهتر از من میدانید چه در سال 84 و چه در سال 88 رای آقای احمدینژاد اصولگرایی بود و خود آقای احمدینژاد رأیی به آن معنا نداشت یعنی تمام سازمان رای اصولگرایی که در کانون قدرت و چه در بیرون کانون قدرت و چه در بخش اجتماعی جامعه از احمدینژاد حمایت کرد.
حزب اعتدال و توسعه در ماجرای عارف نقش داشت
عبدالله ناصری همچنین درباره علت موفقیت عارف در انتخاباتهای داخلی مجلس، این مسئله را متوجه چرخش حزب اعتدال و توسعه میداند و میگوید: در انتخاب هیأت رئیسه پیشبینی میشد که رقابت جدی شکل بگیرد که در روزهای آخر همانطور که بارها گفته شده است حزب اعتدال و توسعه که موافقت خود را با آقای عارف اعلام کرده بود تحت تأثیر تغییر نظر برخی از وزرای کابینه طبیعتا چرخش صورت داد و این باعث شد، رأی آقای عارف بریزد.
وی همچنین علت رای نیاوردن عارف در انتخابات داخلی مجلس را اینگونه توصیف میکند: به نظر من چرخش برخی از وزرای غیرسیاسی کابینه آقای روحانی به سمت آقای لاریجانی یکی از عوامل این مسئله بود. بیتحلیلی نسبت به آنچه در انتخابات مجلس دهم در عرصه اجتماعی شکل گرفت و بیتوجهی به پیام این انتخابات در شکلگیری مجلس میتواند مهمترین نکاتی باشد که باید به آن توجه کرد.
هدف اصلاح طلبان در مجلس، کنار رفتن تندروها بود
ناصری در ادامه تاکید میکند تلاش اصلاح طلبان در انتخابات مجلس جلوگیری از ورود تندروها بوده است. وی در همین رابطه میگوید: برای پیشگیری از ورود جریان تندروی افراطی در مجلس دهم بود که تجربه آن را در مجلس نهم داشتیم.
تندروها حتی در برابر برجامی که متعلق به رهبری است قد علم کردند بنابراین تصمیم اصلاحطلبان در انتخابات مجلس دهم بر این شد که برای عدم حضور این عناصر تندرو در مجلس دهم لیست را به گونهای ببندند که در بعضی از شهرستانها اصولگرایان معتدل از جمله خود آقای لاریجانی در لیست امید قرار بگیرند. اصلاحطلبان در شرایط فعلی به حداقلها اکتفا میکنند و این به خاطر حفظ مصالح و منافع ملی کشور است.
برجام عزمی حاکمیتی بود
عضو بنیاد باران همچنین درباره مذاکرات هستهای میگوید: این یک عزم حاکمیتی بود و این ماموریت را باید دولت، رئیس جمهور، وزیر امور خارجه و یا هر شخص دیگری انجام دهد. من این را بدون تعارف به شما میگویم که رقبای دولت یعنی نمایندگان مجلس نهم، هم فکران و رسانههای همسوی شما از جمله خبرگزاری فارس و صدا و سیما انتظارات اجتماعی از برجام را بسیار بسیار بالا بردند. البته خود دولتمردان نیز در این زمینه ضعف داشتند.
وی در همین رابطه افزود: به همین جهت میگویم که باید همراه با روند مذاکرات که یک تیم حرفهای مورد تایید رهبری به مذاکره میپردازد و گاهی اوقات با هم قهر و آشتی و چالش میکنند، همزمان باید سازمان افکارسازی مثل خود پرونده با یک نگاه حاکمیتی دست به کار میشد که انتظارات طبیعی از برجام شکل میگرفت اما رقبای دولت و رقبای رسانهای به هر قیمتی حاضر بودند برجام به شکست بینجامد همچنان که در مجلس نهم چنین تقاضایی داشتند و اگر تدبیر و مدیریت شخص آقای لاریجانی نبود شاید برای برجام در مجلس اتفاق دیگری میافتاد و کار دولت بسیار سخت میشد.
دولت باید به تغییراتی دست بزند
وی درباره ضرورت تغییر استانداران و بخش داران یادآور میشود: این جزو اختیارات رئیس جمهوری است و باید حتما به وزیر کشور دستور بدهد و به نظر من آقای روحانی در این زمینه خیلی دیر عمل کرده است چون تعداد قابل توجهی از بخشداران و فرمانداران تغییری نکردهاند و وزارت کشور و آقای روحانی باید در مورد آن تصمیم بگیرند و به نظر میرسد آقای روحانی در این مسئله مقداری کند است.
دولت میتوانست در فیشهای حقوقی بهتر عمل کند
ناصری همچنین تاکید میکند در زمینه فیشهای حقوقی به دولت نمره قابل قبولی نخواهد داد. در همین رابطه میافزاید: دولت خیلی بهتر از این میتوانست در ارتباط با فیشهای حقوقی که پدیده ملموسی و قابل فهم برای جامعه و اتفاق بدی نیز بود، عمل کند. اگر چه ساختار آن در دولت گذشته پیریزی شد اما دولت یازدهم در این زمینه خوب حرکت نکرد و نتوانست افکار عمومی را با خود همراه کند.
بنابراین فیشهای نجومی امروز مثل پرونده سه هزار میلیارد دلار درون لایههای مختلف جامعه آمده است و مردم به آن میپردازند و حتی لطیفه درست میکنند و هزار و یک مسئله دیگر؛ بنابراین مسئله فیشهای نجومی مثل پرونده اختلاس سه هزار میلیارد دلاری برای مردم مسئله شده است. دولت در ارتباط با فیشهای نجومی میتوانست بهتر از این عمل کند.
دولت باید شفاف باشد
وی در همین رابطه میگوید: معتقدم که دولت آقای روحانی باید این فضایی که نسبت به آقای فریدون و هر مسئله دیگر به شفافسازی بپردازد و مردم را از خود بداند و این گرفتاری است که بسیاری از مسئولان ما در دورههای مختلف گرفتار آن بودهاند و این تنها مختص به قوه مجریه نیست و در قوههای دیگر نیز همین رویه وجود دارد و مختص به این دولت هم نیست.
آن 170 نمایندهای که آقای رحیمی از آن اسم برد هم مسئله مهمی بود و مردم میخواستند بدانند من در مناظره خودم با آقای کوهکن نیز به آن اشاره داشتم و تأکید داشتم که من بنا را بر این میگذارم که از این 170 نفر 169 نفر از آنها اصلاحطلب هستند و یک نفر از آنها اصولگرا است شما اسم آنیک نفر اصولگرا را بگویید، من قول میدهم اسم آن 169 نفر را بگویم اما ایشان طفره رفت.
دامن اصلاح طلبان از فسادهای مالی پاک است
وی در همین رابطه اضافه کرد: اولین و شاید صریحترین موضعگیری درباره فیشهای نجومی از سوی رئیس دولت اصلاحات صورت گرفت که رسما اعلام کرد مسئولان نظام در هر مرتبه و رتبهای از مردم عذرخواهی کنند. بله پدیده فیشهای نجومی پدیده بدی بود و من هم با شما همعقیده هستم و حتما دولت باید در مورد فیشهای حقوقی بهتر از این عمل میکرد.
ناصری درباره اتهام ارتباط شهرام جزایری با اصلاح طلبان میگوید: ستاد آقای خاتمی چه در سال 76 و چه در سال 80 اصلا چنین پولی را از شهرام جزایری دریافت نکرده است. بنده خودم در ستاد بودم و هیچ مال ناشناختهای و نامشخصی بنا به دستور آقای خاتمی برای ستاد دریافت نمیشد.
وی در همین رابطه میگوید: ممکن بود یکنهاد خودش به دلیل گرایشی که به آقای خاتمی داشت هزینه و کار کند اما این ربطی به ستاد نداشت چون منابع مالی ستاد کاملا مشخص بود و بعد از اینکه آقای خاتمی روز سوم خرداد انتخاب شد یکمشت بدهی بر روی دست آقای خاتمی ماند که بعضا توسط بخش خصوصی تسویه شد. نکته مهم این است که ما باید مردم را مردم حساب کنیم. مردم را واقعا صاحبان این کشور فرض کنیم.