رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا وارد فاز تازهای شده است. به دنبال اعلام نتایج رایگیری مقدماتی ایالت ایندیانا، تد کروز، نامزد میلیاردر جمهوریخواه از ادامه رقابتها کنارهگیری کرد. او در سخنرانی روز چهارشنبه خود در ایندیانا گفت: «ما هرچه از دستمان بر میآمد انجام دادیم. اما رایدهندگان مسیر دیگری را انتخاب کردند و به همین دلیل با خوشبینی نسبت به آینده کشور، فعالیتهای انتخاباتی خود را متوقف میکنیم.»
از سوی دیگر جان کیسیک آخرین رقیب دونالد ترامپ در انتخابات درونحزبی جمهوریخواهان آمریکا برای انتخابات ریاستجمهوری سال ٢٠١٦ نیز روز پنجشنبه از ادامه این رقابتها انصراف داد. ترامپ گفته است بیتمایل نیست که کیسیک را بهعنوان معاون خود در دوران ریاست جمهوری انتخاب کند. این در شرایطی است که روزنامه نیویورکتایمز، چند ماه پیش و در آغاز جدی شدن رقابتهای درونحزبی، بهطور رسمی جان کیسیک را بهعنوان نامزد مورد حمایت خود در اردوی جمهوریخواهان برگزیده بود. حالا با کنارهگیری تدکروز و جان کیسیک، دونالد ترامپ، این میلیاردر جنجالی که هرگز عهده دار حتی یک سمت سیاسی هم نبوده است، تنها نامزد جمهوریخواهان در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا خواهد بود و این در شرایطی است که بسیاری از چهرههای سرشناس همحزبی او از جمله بوش پدر و پسر روسای جمهوری سابق آمریکا و پل رایان، رئیس مجلس نمایندگان از نامزدی دونالدترامپ حمایت نمیکنند. نشریه اکونومیست نیز در سرمقاله این هفته خود پیروزی اخیر ترامپ در رقابتهای درونحزبی را فاجعهای برای جمهوریخواهان و کل آمریکا دانسته است.
در این مقاله با اشاره به دستاوردهای حزب جمهوریخواه طی تاریخ 160 ساله آمریکا همچون منسوخکردن بردهداری، رای به قانون حقوق شهروندی و پایان دادن به جنگ سرد، پیشبینی شده است که شش ماه آینده آمریکا چندان درخشان نخواهد بود. به نوشته اکونومیست، پس از انتخابات مقدماتی ایالت ایندیانا، حالا مشخص شده است که نمایندگی جمهوریخواهان در انتخابات ریاست جمهوری را نامزدی بر عهده خواهد داشت که خانوادههای تروریستها را خواهد کشت، اعمال خشونت توسط حامیانش را تشویق کرده است، معتقد به تئوری توطئه است و چنان طرفدار حمایت از صنایع داخلی و سیاستهای بدون پشتوانه علم اقتصاد است که به ورطه فانتزی و خودزنی رسیده است.
نتیجه برای حزب جمهوریخواه و مهمتر از آن برای کل آمریکا فاجعهبار خواهد بود. حتی اگر این بزرگترین پیروزی باشد که او بهدست خواهد آورد، میتوان به یقین گفت که ترامپ همین حالا هم آسیبی جدی به آمریکا وارد کرده است و طی چند ماه آینده نیز وارد خواهد کرد. بدتر از همه اینکه در رقابت بین دو نامزد، شانس او برای پیروزی در انتخابات بسیار بیشتر از صفر است.
البته این احتمال وجود دارد حالا که او از نمایندگی حزب خود مطمئن شده است، لحن خود را تغییر دهد. به احتمال زیاد او دستکم برای بهدست آوردن آرای برخی از رایدهندگان بهویژه زنان که در حال حاضر از او متنفرند، سعی خواهد کرد اهانتهای بیمحابای خود را متوقف کند. شاید رفتارهای او نیز بیشتر به روسای جمهوری شبیه شود اما آنچه بیشک تغییر نخواهد کرد، رویکرد سیاسیاش خواهد بود. عقاید او از انسجام و هماهنگی با واقعیات برخوردار نیست.
گویی آنها را با الگوهای قرن بیستمی در ارتباطات سیاسی و علاقه به درگیری و بی اعتنایی به واقعیات که ثمره شغلش در برنامههای زنده تلویزیونی است، به هم بافته است. در واقع جهانبینی او تا حدودی زاییده حضور در سایتهای عمرانی و ساختوسازهای پدرش در دهه 1960 است. ترامپ دوست دارد تعریف کند زمانی تابستانهایش را با کار در این سایتها در کنار نجارها، لولهکشها و مردانی که داربستهای سنگین را حمل میکردند، میگذراند. او مدعی است این تجربیات به او درک درستی از دغدغههای افراد شاغل در مشاغل رده پایین داده، مردانی که دنیای سیاست آنها را نادیده گرفته است. این نکته توضیحدهنده ریشههای عمیق ملیگرایی اقتصادی اوست. ترامپ با معاهدات تجاری مخالف است و در اوایل دهه 1990 نیز با پیمان نفتا مخالفت خود را اعلام کرده بود.
حالا او این پیمان را بدترین قرارداد تاریخ جهان میخواند. وی کسری تجاری آمریکا را حاصل ضعف در مهارت مذاکره میداند و بدیهی است برای چنین فردی پیمانهای تجاری بیشتر به منزله یک فاجعه خواهد بود. او بر این باور است که برای مقابله با تعرفههای تجاری باید شرکتهای آمریکایی محل تولید خود را به آمریکا بازگردانند. نکته جالبتر اینکه از نتایج دور مقدماتی انتخابات میتوان دریافت که در حدود 10 میلیون آمریکایی با او موافقند. در حوزه سیاست خارجی او بر این باور است آنهایی که در خارج از آمریکا هستند باید هزینه کامل حمایتهای هژمونیک آمریکا از کشورشان را بپردازند.
البته نمیتوان بر این عقیده او نام انزواطلبی گذاشت چون او طرحهایی خارجی را هم در سر دارد که از جمله آنها میتوان به اشغال عراق و دست گذاشتن روی مناطق نفتخیز آن اشاره کرد. در عین حال از دید او نقش سایر نقاط جهان این است که همچون دوران روم باستان به پایتخت آمریکا خراج دهند و بهخاطر محصور کردن کشورشان توسط نیروهای نظامی از آن ممنون باشند. حالا برخی از جمهوریخواهان بر این باورند که پیام ترامپ پیروزی را به ارمغان میآورد. دسته دیگر جمهوریخواهان بر این باورند که او یک شکست خورده است چون یک محافظهکار واقعی نیست.
اگر جمهوریخواهان بر سر این موضوع که مشکل چیست به تفاهم نرسند، دشوار خواهد بود که به دستاورد تازهای دست یابند.
و البته این احتمال هم وجود دارد که او برنده انتخابات شود. گر چه هیلاری کلینتون به اندازه ترامپ منفور نیست اما درصد افرادی که با نظرات او مخالفند بسیار بیشتر از حد معمول نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا است. درست مانند وقتی که حملات تروریستی پاریس در ماه دسامبر به کمپین انتخاباتی ترامپ رونق داد، یک حمله تروریستی دیگر یا رویدادی مشابه آن میتواند به نفع ترامپ تمام شود. گر چه احتمال آن زیاد نیست اما غیرممکن هم نیست. به همین دلیل است که پیروزی ترامپ برای جمهوریخواهان، آمریکا و کل جهان یک تراژدی خواهد بود.