
«من ترجیح می دهم سکوت کنم . چون اولا شان و اعتبار من فراتر از این است که بخواهم نسبت به هر حرکت و سخنی موضع گیری داشته باشم و از سوی دیگر ، این اتفاق نشان دهنده یک سری نکات بود که واکاوی آن ها در مجال امروز و فردا نمی گنجد. این بررسی باید زمانی بعد از انتخابات صورت بگیرد . یعنی زمانی که تب و تاب ها فروکش کرده و حاشیه ها به کنار رانده شوند.»
پس از این که محمود دولت آبادی در سخنرانی اش در جمع حامیان مهندس موسوی به موضوع کتاب و سخنان محسن پرویز معاون کنونی وزیر ارشاد پرداخت و در مثال هایش اشاره ای هم به نام دکتر سروش کرد ، دکتر سروش در نامه ای تند و تیز در اعتماد ملی به او و موسوی جواب داد.
جواب سروش به محمود دولت آبادی که او را به طعنه کسی خوانده بود که پس از 30 سال از غار بیرون آمده است ، واکنش های مختلفی داشت و برخی از روشنفکران به اشاره و صراحت به این موضوع پرداخته و آن را موضوعی حاشیه ای خواندند که موضوع اصلی را تحت الشعاع قرار می دهد و زمان را برای چنین دعواهایی مناسب ندانستند . در همین حال سخنان محمود دولت آبادی هم واکنش برانگیز بود . برخی در داخل کشور از اشاره اش به دکتر سروش رنجیدند و پاسخ دادند و برخی در خارج از کشور حضور او در یک جمع انتخاباتی را به باد انتقاد گرفته و او را متهم به دست دراز کردن به سوی قدرتمندان معنی کردند.
در چند روز اخیر یکی از نگرانی های اهل فرهنگ این بود که محمود دولت آبادی هم بخواهد پاسخی هم چون سروش به یاداشت او بدهد و این دور باطل ادامه داشته باشد ، اما او امروز با انتشار پاسخی به این نگرانی ها پایان داد و نشان داد که مصلحت عمومی را بر مصلحت فردی اش مقدم می داند.
محمود دولت آبادی در این باره گفت: «من ترجیح می دهم سکوت کنم . چون اولا شان و اعتبار من فراتر از این است که بخواهم نسبت به هر حرکت و سخنی موضع گیری داشته باشم و از سوی دیگر ، این اتفاق نشان دهنده یک سری نکات بود که واکاوی آن ها در مجال امروز و فردا نمی گنجد. این بررسی باید زمانی بعد از انتخابات صورت بگیرد . یعنی زمانی که تب و تاب ها فروکش کرده و حاشیه ها به کنار رانده شوند.»
دولت آبادی همچنین معتقد است که نفس چنین برخوردهایی اگرچه برخاسته از یک فضای ملتهب سیاسی است ، اما لزوما نباید پاسخی همراه داشته باشد، چون در میانه این ماجرا موضوع اصلی گم می شود و همه سرگرم بازی با حاشیه هایی می شویم که از درجه اعتبار و اهمیت برخوردار نیستند.
محمود دولت آبادی به منتقدان خارج نشینش هم اشاره ای کرده و گفته است: «دوستان خارج از کشور ما که من همیشه با احترام از آن ها یاد کرده ام بیش تر به جای این که اهل تعمق و تامل باشند ، شتابزده و عجولانه رفتار کنند تا بتوانند به کسی بهتانی بزنند و من از این رفتار حیرت می کنم . مثلا میرزا آقا عسگری مرا متهم کرده که به سوی کسی یا کسانی دست دراز کرده ام . من اگر اهل دست دراز کردن به سوی کسی بودم به پیشنهادهایی که این 30 سال از طرف برخی مقامات به من شده بود پاسخ مثبت می دادم . اما حالا چرا باید دست به سوی کسی دراز کنم؟ که وزارت و وکالت بخواهم؟ آن هم در آستانه 70 سالگی؟ من بارها در مصاحبه هایم گفته ام که قلندری خود را به سلطنت فرضی ترجیح می دهم.»
دولت آبادی همچنین گفته است: «این دوستان اگر این قدر تحمل ندارند که یک متنی را بخوانند و بعد در موردش قضاوت کنند ، من فقط یک نکته به آن ها می گویم. دوستان عزیز 4 میلیون نفر از ایران رفته اند. این اکسدوس ایران بوده . در حمله اعراب نسبت به جمعیت این قدر آدم به هند نرفت . اما سوال من از شما این است که در میان این 4 میلیون فقط 40 نفر می توانید پیدا کنید که یک صدا داشته باشند؟ وقتی شما فاقد چنین چیزی هستید ، وقتی شما هیچ محورنظری ، عملی ، اجتماعی و فرهنگی واحد ندارید ، دیگر به ما چکار دارید؟ ما در بستر خودمان حرکت می کنیم و با تشخیص خودمان عمل می کنیم . متاسفانه ما دچار انوع و اقسام جزمیت ها در داخل و خارج هستیم و افراد حرف هایی به شخص می زنند که خودشان هم می دانند بهتان است ولی به هر حال همگی از خط اعتدال خارج شده اند و این مایه تاسف است.»