bato-adv
کد خبر: ۲۵۲۷۸

پور نجاتی: مراقب «تله‌های حريف» باشيم

تاریخ انتشار: ۱۷:۵۴ - ۲۷ ارديبهشت ۱۳۸۸


 احمد پور نجاتی در یاداشتی که در روزنامه ی اندیشه ی نو به چاپ رسید به انتقاد از حرکت تخریبی حامیان کروبی بر ضد موسوی پرداخت که متن این یادداشت در زیر می آید:

در حال و هواي صف‌بندي «آكل و ماكول» در عرصه انتخابات دوره دهم رياست‌جمهوري كه هم‌اكنون ميان جبهه «دفاع از وضع موجود و تلاش براي استمرار دولت نهم» و جبهه «نقد وضع موجود و كوشش براي اصلاح روند اداره كشور» در جريان است، به گمانم هر حرف و حديثي كه اين مرزبندي را خدشه‌دار كند يا جبهه‌يي فرعي بگشايد- با هر انگيزه و خاستگاهي- دربست به سود متوليان وضع نابسامان كنوني خواهد بود و نتيجه‌يي جز پريشاني و دلزدگي افكار عمومي به ويژه در ميان هواداران اصلاحات نخواهد داشت. 

از طيف‌هاي دروني جبهه اصلاحات انتظار مي‌رود به اتكاي «اصل عقلانيت» و با بهره‌گيري از تجربه‌هاي گذشته، در روند فعاليت‌هاي انتخاباتي «هدف اصلي و مورد اتفاق»، يعني تغيير الگوي نامطلوب مديريت اجرايي كشور و اصلاح نابساماني‌هاي عميق دوره دولت نهم را تحت‌الشعاع هيچ مساله‌يي قرار ندهند. 

هر چند «پراگماتيسم» چيز بدي نيست و چه بسا در مواردي تنها راه خلاصي از مخمصه براي رسيدن به مقصود باشد اما به بهانه «عمل‌گرايي»‌ و به وسوسه وصال معشوق، هرگز نبايد معيارهاي اخلاقي سياست‌ورزي اصلاح‌طلبانه ناديده گرفته شود و حقيقت به حاشيه رود.
جبهه اصلاحات پس از ماه‌ها تب و تاب دروني براي انتخاب يك راهبرد انتخاباتي سرانجام از سر «تقدير» يا «تدبير» با دو كانديداي شاخص در عرصه رقابت‌هاي انتخاباتي حضور يافته است. 

هر تحليل و تفسيري كه پيرامون اين «الگوي بالفعل» بشود از نظر اين قلم مهم‌ترين شاخصه‌اش تمكين عقلاني در برابر يك واقعيت گريز‌ناپذير است: دامنه اصلاحات به ويژه پس از انصراف آقاي خاتمي فراتر از محدوده ظرفيت هر يك از دو كانديدا يعني آقايان مهندس موسوي و كروبي است. 

به گمانم اين زاويه ديد را هم هر دو كانديدا و هم شخصيت‌هاي سرشناس همراه و همكار آنها دست‌كم در برخي اظهارات و نوشته‌هايشان پذيرفته‌اند. 

مضمون اين رويكرد عقلاني در حضور «دوكانديدايي» جبهه اصلاحات اين بود: هر يك از اين دو كانديدا واجد پايگاه‌ اجتماعي خاص خود هستند و نيازي به انصراف يكي به نفع ديگري نيست و بنابراين موضوع رقابت درون‌جبهه‌يي اين دو كانديدا عملاً منتفي خواهد بود. قرار بود حضور «دوكانديدايي» جبهه اصلاحات زمينه اميدواري و جلب هرچه بيشتر مشاركت هواداران تغيير وضع موجود را فراهم آورد. اعتقاد بر اين بود و البته هست كه اسطرلاب رمزشكن پيروزي اصلاح‌طلبان در انتخابات، چيزي جز مشاركت حداكثري مردم نيست. 

آيا «پروژه حضور دوكانديدايي» اصلاح‌طلبان در انتخابات در مهم‌ترين «هدف مرحله‌يي»اش يعني «هم‌افزايي» در سبد راي «جبهه تغيير وضع موجود» با موفقيت در حال اجراست؟ اگر نبود پاره‌يي كج‌سليقگي‌ها، شتابزدگي‌ها، نيش و كنايه‌ها و گاه «خرده‌حساب‌هاي شخصي» كه متاسفانه و به ويژه در برخي اظهارنظرها و نوشته‌هاي هواداران و مشاوران يكي از دو كانديدا، مثلاً در حاشيه روز ثبت‌نام يا به بهانه اعلام حمايت يك شخصيت فرهنگي در روزنامه اعتماد ملي شاهد بوديم، با خرسندي نسبي سخن از موفقيت مي‌گفتيم. اما گويي در عرصه رقابت سياسي، «وسوسه پيروزي و دغدغه شكست» هر دو دست‌اندركارند و در اين ميان آنچه فدا مي‌شود اصل موضوع است. 

اين قلم به عنوان يك شهروند، يك مخاطب و يك علاقه‌مند كوچك به مشي اصلاح‌طلبي به خود حق مي‌دهم از مباشران و مشاوران و موافقان اين شيوه «حريف‌نواز» به شدت انتقاد كنم.
چه ضرورتي دارد به هر مناسبت و بي‌مناسبت، فارغ از قاعده التزام به تصميم و عقل جمعي، به جاي پرداختن به نقد وضع موجود و بيان ويژگي‌ها و توانايي‌هاي كانديداي مورد نظر خود، در تخريب و تحقير ديگر كانديداي اصلاح‌طلب، توصيف غيراخلاقي از شخصيت و كارنامه او و گزافه‌گويي در مورد كانديداي مورد نظر خود، در واقع هم آب به آسياب حريف بريزيم و هم موجب اتلاف انرژي درون جبهه اصلاحات شويم؟! 

روزنامه اعتماد ملي به ويژه در روزهاي اخير نمونه‌هاي حيرت‌انگيز و غيرموجهي از اين رويكرد را ارائه داد كه برخلاف انتظار، و مغاير با مشي عقلاني و حتي عمل‌گرايانه مشاوران آقاي كروبي و سردبير محترم روزنامه بود. 

اگر اين روند ادامه يابد، اگر قبح و نادرستي آن به مسامحه و بي‌اعتنايي ناديده گرفته شود و اگر به گونه‌يي چالش متقابل ميان هواداران دو كانديداي اصلاح‌طلب، فضاي تبليغات انتخابات اين جبهه مظلوم را تحت تاثير قرار دهد، آن گاه بايد به طراحان و مجريان اين پروژه مشكوك، دست مريزاد گفت.
 
اين قلم با آنكه رويكرد روزنامه اعتماد ملي را به ويژه در قضيه انعكاس و تفسير و تحليل اعلام موضع انتخاباتي آقاي دكتر سروش نمي‌پسندد و در مواردي آن را مصداق «پراگماتيسم‌بازاري» مي‌داند كه تنها و تنها به «فايده شخصي»‌مي‌انديشد و آقاي مهندس موسوي را از آن نسبت‌هاي ناروا مبرا مي‌داند و با همان رويكرد پراگماتيستي، او را براي رسيدن به هدف تغيير وضع موجود مناسبت‌تر مي‌شناسد، اما از اينكه آقاي دكتر جلايي‌پور در موضع دفاع از شخصيت آقاي مهندس موسوي و پاسخگويي به آقاي سروش و نيز نقد شيوه دست‌اندركاران روزنامه اعتماد ملي ناگزير از نوعي «مقابه به مثل»- هرچند مستدل و متين- مي‌شود (اظهارات ايشان در روزنامه انديشه نو) احساس خوشايندي ندارد. 

آيا عقلانيت اصلاح‌طلبانه براي جلوگيري از تكرار اين موارد چاره‌انديشي خواهد كرد؟
مراقب تله‌هاي حريف باشيم.

مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین