یادداشت دریافتی- دکتر سیدحسین فاضلی؛ عمده مردم خوزستان حتی در طول هشت سال جنگ و آورگی از جلگه خوزستان یا مهاجرت ننمودند یا اینکه بعد از مهاجرت، به خوزستان برگشتند و علیرغم همه تبعات منفی و خطرناک زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی جنگ در خوزستان، امید به زندگی در خوزستان را از دست ندادند ولی نمیدانستند قرار است تا هجمه تخریبی چهار وزارتخانه، محیط زیست خوزستان را به کام نابودی بکشاند و زندگی مردم را به عنوان بخشی از بالاترین سرمایه ملی به مخاطره بیاندازد.
به طوری که امروزه افراد زیادی را در خوزستان میبینیند که علاقه به مهاجرت از جلگه خوزستان دارند زیرا آنها بر این باور و اعتقاد هستند که دیگر جلگه خوزستان برای زندگی مناسب نیست و برای حفظ سلامتی باید از جلگه خوزستان مهاجرت نمود.
آنها این تجربه را کسب نمودهاند که روزهای یک سال زندگی مردم با دغدغههای زیست محیطی همراه است. یک روز دغدغه ریزگردها، روز دیگر دغدغه بارانهای اسیدی یا مسمومی، روز دیگر باران خاکستر نیشکر، روز بعد انتقال آب کارون و کاهش کمیت و کیفیت آب، و دغدغههای دیگر که همگی تبعات و پیامدهای منفی متنوع خود را دارند و ظاهراً قرار نیست قطعنامه صلح زیست محیطی و پایانی برای این هجمه زیست محیطی خوزستان عملی شود.
اما متاسفانه هجمه تخریبی استان خوزستان تحت نام پروژههای ملی شروع شد که بعد از چند سال مشهود شود ویژگیهای «غیر کارشناسی» و «بیتوجهی به کیفیت زندگی مردم» از ویژگیهای این پروژههای است که طراحی شدهاند.
وزارت نیرو به عنوان اولین مخرب محیط زیست خوزستان با نگرش غیر ملی، محیط زیست خوزستان را به کام مرگ کشانده است.
اگرچه نگرش غیر ملی این وزارتخانه توسط نمایندگان مردم خوزستان در مجلس شورای اسلامی اعلام شده بود، ولی حرکتهای کتمانی خود را در قبال نابودی محیط زیست خوزستان انجام میدهد که در بازدید نمایندگان مجلس از طرحهای انتقال آب اعلام شده بود.
به نام افتخارت وزارت نیرو، ارمغانهای نابودی متعددی برای محیط زیست خوزستان رقم خورد. سدسازی از نمونه بارز تهدیدهای زیست محیطی خوزستان بوده است که نمونه آن را در تراژدی اسفبار سد گتوند میتوان یافت که از آن به عنوان افتخارات ملی وزارت نیرو یاد میشد.
تبعات منفی اجتماعی و زیست محیطی عملکردهای وزارت نیرو گریبانگیر استان خوزستان شده بود که نمونه بارز را میتوان در تاثیر گذاری وزارت نیرو در خشک شدن تالاب هور العظیم و بروز و تشدید پدیده ریزگردها یافت.
حال این سوالات پیش میآیند که چرا وزرات نیرو با چنین عملکردهای غیر کارشناسی زمینه نابودی محیط زیست خوزستان را فراهم آورد؟
چرا وزارت نیرو هیچ وقت اقدام به جبران خسارت به مردم خوزستان نشد؟
نگرش وزرات نیرو در قبال مردم خوزستان و به مخاطره انداختن زندگی آنها میتواند چه پیام و مفهومی داشته باشد؟
آیا عملکرد وزارت نیرو امنیت و صلح اجتماعی را به خطر نمیاندازد؟
و سوالات که پاسخ آنها هیچ وقت به طور صریح از طرف وزارت نیرو اعلام نشده است تا زمینه نگرش را به عملکرد وزارت نیرو شفافتر نماید و از ابهامات موجود پرده بردارد.
وزارت نفت هم همگام با وزرات نیرو از آلودگی هوا گرفته تا دیگر چالشهای اجتماعی و زیست محیطی، زمینه را برای نابودی محیط زیست خوزستان فراهم نموده است.
تالاب هور العظیم به عنوان سپهر برای ریزگردها هیچ وقت معامله وزرات نیرو را با خودش فراموش نمینماید یا پیشنهاد آلودگی نفتی به عنوان گزینه مهم علت بارانهای مسموم در سال ۱۳۹۴ نیز نمونهای از تبعات اینگونه هجمه وزارت نیرو به محیط زیست خوزستان است.
وزارت جهادکشاورزی نیز با تکنولوژی به تاریخ سپرده شده زمینه را طور دیگر و در کنار دو وزراتخانه مخرب زیست محیط خوزستان مهیا نموده است.
تکنولوژی که از طرف بعضی از سازمانهای ذیصلاح مورد انتقاد قرار میگیرد. به هدر آب دادن و کمک به تشدید بحران آب و مشارکت در طرحهای غیر کارشناسی که به عنوان مخرب زیست محیط خوزستان اعلام شده از طرف دانشگاهیان، از مهمترین نمونههای تخریبهای زیست محیطی این وزارتخانه در قبال محیط زیست خوزستان و مردم آن است.
آلودگیهای صنایع در استان خوزستان از هیچ کسی پوشیده نیست. استانی صنعتی که در آن صنایع متعددی از آب گرفته تا هوا، از هیچ نابودی محیط زیست خوزستان دریغ نمودهاند و به نحو احسنت و ممکن زمینه نابودی محیط زیست خوزستان و به مخاطره انداختن زندگی مردم آن را فراهم نمودهاند.
سازمان حفاظت محیط زیست در قبال انواع فعالیتهای تخریبی زیست محیطی که هجمه تخریبی به محیط زیست خوزستان و به مخاطره انداختن مردم استان است باید یکی از این گزینهها را انتخاب نماید و آن اینکه از اتفاق افتادن اینگونه پروژهها (مانند سد گتوند) اظهار بیاطلاع نماید که این گزینه از عقل به دور است یا اینکه اعلام نماید که خودش مجوز زیست محیطی برای اینگونه پروژهها صادر نموده است.
آنچه مهم است این است که هنوز سازمان حفاظت محیط زیست در برابر پروژههای مخرب زیست محیطی موضع صریح اتخاذ ننموده است زیرا که به عنوان امین مردم در حفاظت از محیط زیست خوزستان گزارش رسمی ارائه ننموده است.
به عنوان مثال، بعد از سه سال از اتفاق افتادن و درحال اتفاق افتادن بارانهای اسیدی و مسمومی، گزارش کاملی ارائه نداده است. اگرچه بسته حمایتی ریزگردها که ریاست سازمان حفاظت محیط زیست وعده آن را بعد از سالها اتفاق افتادن ریزگردها به مردم قول داده بود فقط در حد یک شعار در ذهن مردم از آن یاد میشود.
راستی چه کسی یا چه سازمانی به عنوان متهم بارانهای اسیدی یا مسمومی خوزستان به دستگاه قضائی معرفی شد؟
راستی چرا بعد از گذشت چند سالی از بارانهای خطرناک پاییزی در خوزستان، چه گزارش علمی کاملی (به دور از فرضیات) از منابع آلایندهها ارائه شده است؟
راستی به چه دلیل باران خاکستری و بوی تعفن نیشکر باید جزئی از فرهنگ زندگی مردم خوزستان حساب شود؟ و سوالات دیگر که همگی ابهاماتی هستند که به نوعی فلاکت برای محیط زیست خوزستان و مردم آن حساب میشوند.
خلاصه حرف آخر، این حق مردم خوزستان نیست که بعد از هشت سال جنگ و آورگی، با هجمههای تخریبی چهار وزارتخانه مواجه شوند و هر روز با دغدغهای روز خود را تمام نمایند.
یک روز دغدغه ریزگردها، روز دیگر دغدغه بارانهای اسیدی یا مسمومی، روز دیگر باران خاکستر نیشکر، روز بعد انتقال آب کارون و کاهش کمیت و کیفیت آب، و دغدغههای دیگر که همگی تبعات و پیامدهای منفی متنوع خود را دارند.
لذا امید بر آن است و غیر آن نیست که مسئولین چهار وزارتخانه و سازمان حفاظت محیط زیست بر این اعتقاد هستند که فرهنگ انتقاد پذیری به عنوان یک آمیزه دینی همیشه مورد توجه قرار گرفته است و بزرگان دینی از آن علتی برای رونق جامعه یاد نمودهاند و حدیث «کلکم راع و کلکم مسئول» (همه شما در مقابل عملکردتان مسوول هستید؛ چه حاکم، چه مردم) از پیامبر (ص) نمونه این آمیزه دینی است.
امام راحل قدسسره نیز در عمل نشان میدهند، کرامت و عزت نفس در اعتراف به اشتباه است و نه در اصرار بر آن است. به عنوان نمونه، امام راحل قدسسره میفرمایند که: «من امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی، همچون گذشته اعتراف میکنم که بعضی تصمیمات اول انقلاب، در سپردن پستها و امور مهمهی کشور به گروهی که عقیدهی خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشتهاند، اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن به راحتی از میان نمیرود».
مقام معظم رهبری نیز با فرمایشاتی مانند «مسوولان از انتقاد نه بترسند، نه خشمگین و ناامید شوند»، «مسوولان در شنیدن انتقادها سعه صدر داشته باشند»، «انتقادپذیری فرصتی برای اصلاح است، از انتقاد عصبانی نشوید» همیشه موضع صریح خود را نسبت به نقد و انتقاد پذیری اعلام نمودهاند.
در دولت تدبیر و امید، ریاست جمهوری نیز بر نقد و انتقاد پذیری تاکید داشتهاند. اگرچه نباید فرموده مقام معظم رهبری را فراموش نمود که «مسأله محیط زیست، مسأله این دولت یا آن دولت، مسأله این شخص یا آن شخص و مسأله این جریان و یا آن جریان نیست، بلکه موضوعی کشوری و ملی است».
بنابراین امید بر آن است تا دموکراسی تصمیم گیری و سیاست گذاری پژوهشی برای مدیریت زیست محیطی استان خوزستان با قدرت بیش از پیش اعمال گردد و چهار وزاتخانه مذکور در نگرش و عملکرد خودشان تجدید نظر نمایند و نسبت به عملکرد گذشته خود چاره اندیشه کنند.