یادداشت دریافتی- دکتر سیدحسین فاضلی*؛ چند سالی است که قطار نابودی محیط زیست خوزستان با سرعت و شتاب بالا به حرکت در آمده است. قطاری که با هدف به ظاهر ارتقاء اقتصادی کشور حرکت خود را شروع نموده است.
در این چند ساله حرکت قطار نابودی محیط زیست خوزستان، ارمغانهایی مانند ریزگردها (فقط نام آن از گرد و خاک به ریزگردها تغییر یافت)، بارانهای اسیدی (یا بارانهای مسمومی که برای سال ۱۳۹۴ از آن یاد میشود)، بارانهای خاکستر نیشکر (که برای فرهنگستان زبان و ادب فارسی جهت اعلام نظر پیشنهاد میشود)، تراژدی اسفبار سد گتوند (که از آن از طرف کارفرمایان سد به عنوان افتخار ملی یاد میشود) و دیگر ارمغانها، نفع اصلی مردم هشت سال جنگ دیده و آواره خوزستان از پروژههای به ظاهر عمرانی، صنعتی و کشاورزی ملی بوده است.
حال با توجه فرموده مقام معظم رهبری یعنی «مسأله محیط زیست، مسأله این دولت یا آن دولت، مسأله این شخص یا آن شخص و مسأله این جریان و یا آن جریان نیست، بلکه موضوعی کشوری و ملی است» و نیز فرمایشات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولین حفاظت محیط زیست در اسفند ۱۳۹۳، ابهامات متعدد و سوالات بیپاسخ صریح مطرح میشود از جمله، مسئولین از دولتهای گذشته تا امروز نسبت به درخواست و حساسیتهای مقام معظم رهبری درباره محیط زیست استان خوزستان چگونه اقدام کردهاند؟
آیا برای حفاظت محیط زیست خوزستان، قوانین جامع و لازم را آماده سازی، تدوین یا اجراء نمودهاند؟ و سوالات و ابهامات دیگر که نشان داده است ضعفهای اجرایی و نداشتن برنامه ریزی مستمر همراه با آینده نگری درباره محیط زیست استان خوزستان وجود داشته است و کارنامه قابل قبولی از مدیریت و اجرا را نشان نمیدهد.
در راستای عملکرد مسئولین ذی ربط در حل چالشهای زیست محیطی ایجاد شده در جلگه خوزستان و کند کردن حرکت قطار نابودی یا حداقل جلوگیری از به مخاطره انداختن زندگی مردم، تراژدی اسفبار دیگری به نام «شعارهای عمل نشده» شروع میشود.
شعارهایی که در زمان اوج تشوشهای اذهان مردم خوزستان ارائه میگردد و بعد از آن به فراموشی سپرده میشد یا با گذشت زمام هیچ وقت چالشها حل نمیشود. به عنوان نمونه، این سوال از ریاست حفاظت محیط زیست به عنوان متولی وضعیت محیط زیست کشور پرسیده میشود که «بعد از چندین سال اتفاق افتادن ریزگردها و پیامدهای اقتصادی-اجتماعی آن در استان خوزستان، بسته حمایتی که قول آن را از طریق رسانهها و حتی صدا و سیما به عنوان رسانه ملی، داده بودید چه شد؟»
اگرچه شعارهای عمل نشده مقوله جدیدی نیست و به عنوان ترفندی با اهداف مختلف از آن استفاده میشود ولی تنها چیزی که به ذهن مردم خوزستان خطور میکند فرموده مقام معظم رهبری است که «از این پس مردم باید قضاوت کنند که کدام دستگاهها به وظیفه خود برای حفظ محیط زیست عمل میکنند و کدام دستگاهها برای حفظ محیط زیست، تلاش و اقدام لازم را انجام نمیدهند».
ابهامات و سوالات بیپاسخ محیط زیست خوزستان که به عنوان ابزاری مناسب و کارآمد برای انجام پروژهای غیر کارشناسی به ظاهر ملی هستند که هر کدام زمینه نابودی محیط زیست خوزستان و به مخاطره انداختن زندگی استان را دارد. به عنوان نمونه، نباید فراموش نمائیم که سد گتوند به عنوان یک پروژه به ظاهر ملی که روزی افتتاح آن به عنوان افتخاری برای کشور محسوب شده بود، به چه سرنوشتی مبتلا شد؟
چه تبعات و پیامدهای خطرناکی را برای جلگه خوزستان و مردم آن داشت؟
حال سوالات دیگر پیش میآیند که چرا فکری به حال پروژهایی که علیرغم مخالفت شدید داتشگاهیان، پژوهشگران و نمایندگان مجلس شورای اسلامی درحال افتتاح یا انجام است نمیشود؟ چرا بعد از انجام یک فاجعه زیست محیطی، باید به فکر راه حل افتاد؟
در این راستاء، صنعت نیشکر که از آن به عنوان یکی از بزگترین آلود کنندههای محیط زیست یاد میشود هر روز به بهانهای محیط زیست استان خوزستان را به پای مرگ میرساند. به طوری که در بارانهای مسموم سال ۱۳۹۴ که هزاران نفر را به بیمارستان راهی کرد و حتی گزارش مرگ اعلام شده بود، سوزاندن نیشکر به عنوان یکی از گزینههای مهم بارانهای مسموم اعلام شده بود. حال با توجه به فاجعه اسفبار پیش روی صنعت نیشکر، قرار است با صنعت نیشکر چه برخورد قانونی شود؟
یاس و نامیدی در مردم در قبال برخورد قانونی و رسیدگی قضائی با نابودکنندگان محیط زیست خوزستان وجود دارد. به عنوان نمونه، بعد از چند سال، چه برخورد قضائی و قانونی با عاملان بارانهای اسیدی شده است؟ چرا بعد از چند سال و با توجه به پیش روی داشتن سال ۱۳۹۵، علل بارانهای اسیدی در ابهامات بوده است؟ و دیگر سوالات که نشان از ابهامات بارانهای اسیدی و عاملان دارد.
اگرچه هیچ وقت نباید فراموش نمود که همیشه این قاعده و اصل حاکم بوده است که مردم خوزستان باید تاوان پروژهای غیر کارشناسی نابود کننده جلگه خوزستان را پرداخت نمایند. به عنوان نمونه، به چه گناهی هزاران بیمار بارانهای مسموم پاییز ۱۳۹۴ باید پول خود را صرف هزینه مداوا و درمان کردند؟
متاسفانه گاهی ابعاد تاوان پس دادن مردم در اثر چالشهای زیست محیط، ابعاد گسترده و پیچیدهای پیدا مینماید به طور که مردم را تا حد نابودی میرساند.
به عنوان نمونه در تراژدی سد گتوند، آوراه گی مردم قلب هر انسانی را به درد میآورد. مردمی که باید زمینهای خود را ترک میکردند و با فروش زمینهای خود که حتی معادل قیمت چند متر زمین حاشیه شهر نمیشد، به سمت شهر مهاجرت میکردند.
مگر این مردم، بخشی از مردم ایران به عنوان بخشی از بالاترین سرمایه ملی نیستند؟ راستی سوال دیگری که خطاب به وزارت نیرو و سازمان حفاظت محیط زیست مطرح میشود این است که با این وضعیت مردم و سد گتوند، مقوله امنیت و صلح اجتماعی چه میشود؟
جالبتر، با توجه نمود غیر قدرتمند سازمان حفاظت محیط زیست، شرکتهای نابود کننده محیط زیست خوزستان به جای قبول چالشهای زیست محیطی خودشان و حل چالشهای زیست محیطی ایجاد شده توسط خودشان به دنبال متهم کردن همدیگر و اصطلاحاً «وقت کشی» هستند.
به عنوان نمونه، شرکت نیشکر به جای دنبال نمودن و جمع آوری اطلاعات علیه شرکت آب و نیرو و مقوله سد گتوند، بهتر است فکری به حال چالشهای زیست محیطی خودش مانند سوزاندن نیشکر که به عنوان گزینه مهم بارانهای مسموم شناخته شد بکند و این مقوله درباره شرکت آب و نیوری ایران به عنوان متولی سد گتوند نیز صادق است.
اگرچه این ترفند بحث انحرافی و متهم کردن، ترفند کارآمد و موفقی برای فعالیتهای شرکتهای مخرب خوزستان بوده است و هیچ نوع سود عملی برای نجات محیط زیست خوزستان نداشته است.
با توجه به بروکراسی اداری موجود، چشم امید مردم خوزستان به مقام معظم رهبری همانند گذشته است تا محیط زیست خوزستان نجات یابد و از سازمان حفاظت محیط زیست انتظار میرود تا با موضع صریح و بدون اغماض و با توجه به اهمیت و تاثیر سلامت محیط زیست در زندگی مردم، نسبت به ارائه گزارش کامل از فجایع زیست محیطی خوزستان مانند وضعیت بارانهای مسموم چند ساله موجود در استان خوزستان اعلام نظر نماید و نسبت به تعیین تکلیف لازم نسبت به گزینههای پیشنهادی مهم مانند سوزاندن نیشکر و عوامل آن یعنی شرکت نیشکر اقدام نماید زیرا آنچه برای مردم استان خوزستان مهم است توجه به هشدارهای مقام معظم رهبری است نسبت به نابودی محیط زیست و نه غیر از آن.
اگر سازمان حفاظت محیط زیست نیز توانایی حل چالشهای زیست محیط و تسلط بر وضعیت موجود را ندارد، رسماً اعلام نمائید.
اگرچه این نگرانی و سوال از ریاست سازمان حفاظت محیط زیست وجود دارد که راستی مردم استان خوزستان بعد از فجایع غیر قابل انکار زیست محیطی مانند سد گتوند، ریزگردها، باران خاکستر نیشکر و بوی تعفن نیشکر، و دیگر فجایع زیست محیطی مانند فاجعه بارانهای مسمومی چند ساله، آیا باید منتظر فاجعه زیست محیطی دیگری باشند یا این آخرین اغماض ارزیابی سازمان حفاظت محیط زیست از محیط زیست خوزستان است؟
*مدیر کمیته برگزاری کنفرانس ملی رودخانه کارون