فرارو- استفان والت، نظریه پرداز و استاد روابط بين الملل دانشگاه هاروارد طی یادداشتی برای فارن پالسی به بررسی جهان بینی نومحافظه کاران آمریکایی پرداخته و با اشاره به نقایص این جهان بینی، حمایت از دیدگاه آنها در مخالفت با توافق ایران را به اندازه حمایت از ایده حمله به عراق در سال 2003 احمقانه می داند.
به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از فارن پالسی، والت نوشت: طی چند هفته اخیر، طرفداران توافق هسته ای با ایران- از باراک اوباما گرفته تا مقامات سطح پائین تر- حمله قدرتمندانه ای علیه برجسته ترین مخالفان این توافق داشته اند. آنها به خصوص به یک واقعیت بی چون و چرا اشاره می کنند: بسیاری از اشخاص و سازمان هایی که فعالانه به لابی گری علیه این توافق مشغول هستند، به شکل گیری ایده حمله با عراق کمک کرده اند یا سرسختانه دست به متقاعد کردن کنگره و مردم آمریکا برای همراهی با این ایده دست زدند. منطق کمپین طرفداران توافق ایران ساده است: با توجه به اینکه مخالفان به حد فاجعه باری در مورد جنگ عراق اشتباه کردند، امروز هیچ کس نباید به توصیه آنها گوش کند.
والت در ادامه می نویسد: مسلما با این استدلال اساسی موافقم اما مخالفان توافق یک امکان برای دفاع از خود علیه شعار «اشتباه عراق، اشتباه ایران» دارند. شاید یک نفر شدیدا در مورد عقلانی بودن حمله به عراق در سال 2003 اشتباه کرده باشد اما درعین حال، امروز در مخالفت با توافق هسته ای ایران حق داشته باشد.
از نظر من این موضوع ممکن است قابل تصور باشد اما به شدت غیرمحتمل است. چرا؟ چون دیدگاه این افراد در سال 2002 مستقل از دیدگاه هایی که امروز بیان می کنند، نیست. برعکس، حمایت آنها از جنگ عراق و مخالفت شان با توافق ایران ریشه در جهان بینی عمومی نومحافظه کاران دارد که بیانگر رویکرد کلی آنها در مورد سیاست خارجی است.
اگر بخواهیم دقیق تر باشیم، مشکل این نیست که چنین افرادی فقط در مورد مسئله عراق به شکل شرم آوری اشتباه کرده باشند. به هر حال افراد دیگری هم بودند که در آن دوره گمراه شدند و بسیاری از آنها حالا از توافق ایران حمایت می کنند. مشکل این هم نیست که نومحافظه کاران سرسختانه از پذیرش اشتباه خود و مسئولیت جان و مالی که تلف شد، طفره می روند.
نه، مشکل واقعی اینجا است که جهان بینی نومحافظه کاران- که هنوز بیانگر طرز فکر بسیاری از گروه ها و اشخاص مخالف توافق ایران است- اساسا نقص دارد. اشتباه عراق فقط یک اشتباه محاسباتی تاسف بار نبود، این اشتباه رخ داد چراکه نظریه های آنها در مورد سیاست جهان نامفهوم و درک آنها از چطگونگی عملکرد جهان مسخره بود. زمانیکه نرم افزار استراتژیک شما پر از باگ باشد، باید منتظر پیام های خطای بسیاری باشید.
نقایص اصلی که دایما باعث گمراهی نومحافظه کاران می شود، چیست؟
نومحافظه کاران معتقدند که کشورهای ضعیف تر را به راحتی می توان مورد تحکم قرار داد و آنها هرگز در برابر دشمنان قدرتمند خود ایستادگی نمی کنند. در ادامه این منطق اشتباه خود، تصور می کنند که دیگر کشورها هرآنچه واشنگتن به آنها دیکته کند را انجام خواهد داد، به شرطی که ما به آنها نشان دهیم که تا چه اندازه قدرتمند و سرسخت هستیم. این باور آنها را به این نتیجه می رساند که سرنگون کردن صدام پیام جدی را ارسال می کند و باعث می شود که دیگر کشورها در خاورمیانه در مقابل ما سرتعظیم فرود آورند. اگر ما به فشارها ادامه می دادیم، قدرت نظامی گسترده مان سریعا موجب تغییر خاورمیانه به دریایی از دموکراسی های طرفدار آمریکا می شد.
امروز نیز مخالفت با توافق ایران بیانگر باور مشابهی است مبنی بر اینکه یک عزم راسخ، واشنگتن را قادر به دیکته کردن شرایط مدنظرش خواهد کرد. همانطور که پیش از این نوشتم، این ایده، افسانه یک «توافق بهتر» است. چراکه نومحافظه کاران گمان می کنند که کشورها مجذوب قدرت می شوند و به راحتی می توان آنها را ترساند، آنها فکر می کنند مخالفت با توافق، افزایش تحریم ها و تهدید به جنگ، در نهایت باعث می شود دولت ایران تمام برنامه غنی سازی خود را برچیند. برعکس، دور شدن از این توافق عزم ایران را جزم می کند، به تندروها قدرت می دهد، منافع این کشور در دستیابی احتمالی به تسلیحات هسته ای را تشدید می کند و باعث می شود دیگر کشورهای عضو گروه 1+5 به همراهی با آمریکا پایان دهند.
جهان بینی نومحافظه کاران همچنین در مورد بهره وری نیروی نظامی اغراق می کند و از ارزش دیپلماسی می کاهد. نیروی نظامی یکی از اجزای لازم برای قدرت ملی است اما نومحافظه کاران آن را یک ابزار جادویی می دانند که می تواند باعث دستیابی به تمام چیزهای فوق العاده (مانند راه اندازی دموکراسی های کارآمد) شود. در واقعیت اما نیروی نظامی یک ابزار خام است که تاثیرات استفاده از آن را سخت می توان پیش بینی کرد و تقریبا همیشه باعث ایجاد پیامدهای ناخواسته می شود. در مورد عراق اینطور بود، و نتایج درگیری نظامی مستقیم با ایران نیز همانقدر غیرقابل پیش بینی خواهد بود.
مسئله دیگر اینکه نسخه هایی که نومحافظه کاران برای سیاست خارجی آمریکا می پیچند،همواره با وابستگی شدید به اسرائیل همراه هستند که از سوی مکث بوت (و دیگران) به عنوان یک «اصل کلیدی» مطرح می شود. طی هفته های اخیر برخی طرفداران توافق –به درستی- اشاره کرده اند که مخالفان، این توافق را از آن جهت رد می کنند که گمان می کنند توافقی بد برای اسرائیل است و دولت نتانیاهو شدیدا مخالف آن است. همانطور که انتظار می رود، اشاره به این واقعیات آشکار باعث شده برحی مخالفان توافق، طرفداران آن را به یهودستیزی متهم کنند. آنها به جای انتقاد جدی، از این شیوه آشنا برای تغییر موضوع استفاده می کنند.
نهایتا اینکه: این واقعیت که نومحافظه کاران، آیپک، کنفرانس روسا و دیگر گروه ها در لابی اسرائیل در مورد جنگ عراق اشتباه کردند، به خودی خود بدان معنا نیست که آنها لزوما در مورد توافق ایران هم اشتباه می کنند. اما زمانیکه به بررسی دیدگاه های عمومی آنها در مورد سیاست جهان و رویکر ثابت آنها در سیاست خاورمیانه ای آمریکا می پردازیم، مشخص می شود که این مسئله اصلا اتفاقی نیست. حمایت از جنگ عراق و مخالفت با توافق ایران ناشی از فرضیه های ناقص مشابهی است و به همین دلیل است که پیروی از توصیه امروز آنها به اندازه سال 2003 احمقانه است.