میگویند زباله «طلای کثیف» است. با این توصیف، ما هر شب کیسه کیسه «طلا» را با دستهای خودمان داخل سطل زباله سر کوچههایمان میریزیم.
البته بعضیها هم آنقدر حوصله ندارند که کیسه طلای خود را تا سر کوچه ببرند و آن را توی سطل زباله بیندازند؛ بنابراین یکجای نزدیکتر را برای رهاشدن از دست طلاها انتخاب میکنند. اما اگر جزو این دسته هم نباشیم و هر شب مثل یک شهروند منظم سر ساعت 9 شب کیسه زباله را بسپاریم دست سطل، باز هم در حال هدر دادن منابع ملی هستیم؛ منابعی که اگر وارد چرخه بازیافت شوند نهتنها از آلودگی محیط زیست جلوگیری میکنند، بلکه بسیار پولساز و ارزشمند هم هستند.
آمار متفاوتی از ورود زباله به چرخه بازیافت در سراسر جهان وجود دارد و برخی کشورها تا 95 درصدِ زبالهها را وارد چرخه بازیافت میکنند. این عدد در کشورهایی چون سوئد به دلیل وجود سامانه منظم جمعآوری زباله، فرهنگسازی مردمی و همچنین بهرهگرفتن از تکنولوژی بهروز، بوجود آمده است.
چنین آماری از چرخه بازیافت زباله در کشور ما منتشر نمیشود و با توجه به شواهد، احتمالا این درصد خیلی هم زیاد نباشد؛ زیرا دستهبندی زباله در خانهها اصولی انجام نمیشود. در سطل زبالههای شهری هم تنها یک مخزن وجود دارد. اما طلای کثیف آنقدر سودآور و پولساز هست که هر روز شاهد دستهایی باشیم که بیدستکش و هیچ ابزاری، با هم، برای جستجوی سطلهای زباله شهر رقابت میکنند تا شاید زباله در خور بازیافت بیشتری بیابند.
بازار زباله حسابی آشفته است؛ در این آشفتهبازار، شهرداری بهروز کردن سیستم جمعآوری زباله و گذاشتن دو سطل زباله مجزا برای زباله خشک و تر را پر هزینه و پر دردسر میداند و البته، مافیای زباله و وجود زبالهجمعکنها، هرگونه سیستمی را مختل میکند.
اما ناکارامد بودن چرخه جمعآوری زباله در کشور به این معنا نیست که هیچ کاری از دست ما بر نمیآید؛ ما با جداسازی زبالهها در خانه میتوانیم برای این چرخه کمک بزرگی باشیم. زبالهها را ماشینهای بزرگ شهرداری در تهران ساعت 9 شب به بعد از سراسر شهر جمعآوری میکنند و به مرکز دفن در کهریزک میبرند. زبالهها آنجا تخلیه میشوند و روی نوار نقاله قرار میگیرند. اینجا تا حد زیادی زبالههای تر و خشک از هم جدا میشود؛ یعنی به صورت دستی پلاستیک و شیشه و فلز از مواد خوراکی جدا میشوند. زباله تَر کمپوست میشود و انواع زباله خشک هم برای بازیافت، جدا شده و به پیمانکاران تحویل داده میشود.
بنابراین اگر ما در خانه زبالههای تر و خشک را از هم جدا کنیم، کار جداسازی راحتتر انجام میشود. کمپوستی که تهیه میشود، خالص است و پلاستیک و شیشه به محیط زیست بر نمیگردد. از سوی دیگر از هدر رفتن منابع مالی بسیاری جلوگیری کردهایم.
زباله تَر شامل چه چیزهایی است؟
زباله تر شامل هر چیزی است که فاسدشدنی است؛ پسماند غذا، تفاله چای، میوه فاسد، لاشه حیوان و هر چیز قابل تجزیهای در این دسته قرار میگیرد. دستمال کاغذی هم میتواند در این دسته جای بگیرد. دستمال کاغذی اصولا جزو زبالههای عفونی است، اما با توجه به سلولز و کربن آن برای کمپوست مفید است و کمپوست به عنوان کود برای درختان و کشاورزی استفاده میشود.
زباله خشک شامل چه چیزهایی است؟
فلز (فلز پسماند بسیار با ارزشی است و قوطی کنسرو، لوله و پیچ و مهره ظروف فلزی دور ریختنی در این دسته قرار میگیرد)، چوب و منسوجات پارچهای، شیشه و پلاستیک. نان خشک هم میتواند در این دسته قرار بگیرد. البته نان خشک جزو کمپوست است اما با توجه به نگاهی که ما به نان داریم و آن را «برکت» میدانیم، میتوانیم نان خشک را از زباله تَر جدا کنیم تا به عنوان خوراک دام مورد استفاده قرار بگیرد. اما این در صورتی است که نان سالم باشد و کپک و قارچ نداشته باشد وگرنه همراه با زباله تَر برای تولید کمپوست استفاده میشود. در کشورهای دیگر زباله خشک طیف وسیعی دارد و جداسازیها دقیقتر انجام میشود اما در کشور ما همین اندازه جداسازی هم با توجه به تکنولوژی موجود، بسیار کمککننده است.
درباره اشیائی همچون باتری، لامپ فلورسنت و زبالههای بیمارستانی و عفونی هم باید بیشتر مواظب باشیم و آنها را در کیسه جداگانهای قرار دهیم چون اینها در دسته زبالههای خطرناک قرار میگیرند.
دکتر «سالی صالحی»، کارشناس آلودگی محیط زیست و کارمند بخش معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران است که بر روی چرخه بازیافت زباله کار میکند. او درباره اهمیت جداسازی زباله در خانهها میگوید: بطریهای آبمعدنی و نوشابه، نایلون و کاغذ و مقوا همه میتوانند فراوردههای باارزشی را به دست دهند. اما وقتی با زبالههای تر قاطی میشوند، دیگر قابل جستجو و شستشو نیستند، چون هزینهای که باید صرف آنها شود، بهصرفه نیست؛ اما اگر مردم در خانه سطلی جدا را به زباله خشک تحویل دهند، به بازیافت زباله کمک بزرگی کردهاند.
او همچنین خاطرنشان میکند: البته در قدم بعدی مردم میتوانند زباله خود را به مراکز بازیافت در ترهبار و میادین میوه و مراکز فرهنگی چون خانههای سلامت تحویل بدهند و در قبال آن مبلغی را دریافت کنند. اگرچه شاید این مبلغ ناچیز باشد اما کمک بزرگی به محیط زیست میشود و همچنین زباله بازیافتی مستقیم به مراکز بازیافت میرود و این چرخه کوتاهتر میشود؛ همچنین دیگر شاهد دیدن کسانی نیستیم که از داخل سطلها دنبال زباله خشک هستند.
صالحی درباره شیوه دستی و سنتی جمعآوری زباله خشک از سطلهای زباله هم میگوید که متأسفانه کسانی که زبالههای خشک را از سطلها برمیدارند و عموماً مهاجران افغان هم هستند، بهداشت را رعایت نمیکنند و خطرات زیادی را متوجه خودشان میکنند که این ناراحتکننده است. البته در این شرایط همین کار آنها کمک بزرگی است و بخش بزرگی از زبالهها از سوی آنها تفکیک میشود.
گرچه شاید بتوان با ساماندهی این افراد و در اختیارگذاشتن برخی ملزومات، هم به سلامتی آنها کمک کرد و هم با هزینه کمتر کار جداسازی ولو غیرحرفهای زبالهها را انجام داد؛ اما اینها پیشنهادها و آرزوهای ماست؛ بنابراین حالا که شرایط ایدهآل نیست، ما در خانه دستگاه تولید کمپوست نداریم، تقریباً همهچیز را هم در ظرفهای پلاستیکی میخریم، در فروشگاهها هر چیز کوچکی در یک کیسه نایلونی جدا گذاشته میشود و امکان پس دادن شیشههای نوشیدنی نظیر نوشابه و دوغ را هم نداریم و از طرف دیگر شهرداری هم قصد انجام اقدامی انقلابی برای تغییر اوضاع را ندارد، بهتر است خودمان وارد عمل شویم. دو سطل زباله جداگانه در خانه قرار بدهیم و زبالههای تر و خشک را جدا کنیم و سر ساعت 9 شب در کیسههای جداگانه داخل سطل زباله سر کوچه بگذاریم تا محیط زیست پاکتری داشته باشیم و کمی به حفظ منابع ملی کشورمان کمک کرده باشیم.