مطلب دریافتی- عرفان کفایت*؛ چرا دو شهر استانبول و اصفهان که هر دو زمانی پایتخت اسلام، در دو حکومت متفاوت بودند، امروز در زمینه گرشگری با فاصله زیادی ازهم قرار دارند؟ چرا گردشگران غربی علاقه مند به تمدن شرقی، علاقه مند به بازدید از شهر استانبول میباشند اما اطلاعی از پایتخت دیگر تمدن اسلامی ندارند؟
فارغ از مسائل سیاسی و فرهنگی، همه ما با این صحنه زیاد روبه رو شدیم که دوستان و آشنایانی که از شهرهای خارج از کشور بازدید میکنند، در مورد زیبایی بی نظیر آن صحبت کرده و بعد از تعریف و تمجید، مرحله ی افسوس خوردن شروع بشود، با این جملات: ای کاش این زیبایی را شهرهای ما داشت. چه شد که شهر ما به این وضع افتاد؟ چرا ما نتوانستیم به این شرایط برسیم؟
استانبول شهری است که در زمان امپراتوری سنی عثمانی رقیب جدی و سرسخت خود را در پایتخت امپراتوری مجاور خود یا همان اصفهان میدید. هر دو شهر ویترین و نماد امپراتوریهای خود بودند، قدرت امپراتوری عثمانی در استانبول و قدرت امپراتوری صفوی در اصفهان رخ نمایی میکرد. اما امروزه به جایی رسیده است که این شهر مقصد ششم گردشگری دنیا را با ورود 10 میلیون توریست (2 برابر کل توریست کشور!) در سال 2013 به خود اختصاص داده است.
این مسئله مهم نیست که چرا استانبول به این سطح پیشرفت در گردشگری رسید (کما اینکه میتواند به عنوان تجربه برای ما درس عبرت باشد)، مسئله ی مهم این میباشد که آیا با توجه به وضع موجود شهر، نمی توان امیدی به رقابت و برتری نسبت به شهرهای منطقه داشت؟
در یک نگاه میتوان این گونه برخورد کرد که در دورههای اخیر در زمینههای مختلفی پیشرفتهای چشمگیری را داشته ایم، از جمله تکنولوژیهای هسته ای، موشکی، نانو، ماهواره و.....
گاهی اوقات این سوال پیش میآید که چطور ما در این زمینهها موفق شدیم اما هنوز در زمینه ی گردشگری حرفی برای گفتن نداریم؟ چطور چرخ سانتریفیوژ با 6000 دور در این کشور میچرخد ولی چرخ گردشگری هنوز نیاز به آب و روغن کاری دارد؟
آیا واقعا مساله زیبایی شهرهای ما برای زندگی و جذب گردشگر سخت تر و پیچیده تر از مسائل هسته ای است که ما خود را ناتوان در انجام آن میدانیم؟
قطعا جواب چنین مسئله ای خیر میباشد. باور کنیم که قرار نیست فیل هوا شود. مردمی که طبق گفته پیامبر اسلام اگر دانش در ثریا باشد ما به آن خواهند رسید.
مسوولین، نهادها، سازمانها باید به این باور رسیده باشند که برای پیشرفت این شهردر جنبههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، گردشگری میبایست خود را وارد رقابتی جدی با شهرهای مهم منطقه کنند و اما شهروندان خود را ملزم به زیبایی شهر خود توسط تمامی راههای ممکن کنند، چه پاکیزه نگه داشتن شهر چه زیبا نگه داشتن ساختمان خود.
جدا از مسائل سیاسی و فرهنگی، می بایست زیبایی این شهر را برای ورود هر چه بیشتر گردشگر ارتقا دهیم. مهمترین و بنیادیترین اقدام در این زمینه، ایجاد علاقه در شهروندان در خصوص بحث گردشگری میباشد. به گونهای که شهروند علاقه داشته باشد که در این زمینه همکاری کند. تا زمانی که خود ساکنان، طالب این موضوع نباشند، اقدامات مدیریت شهری و سایر بازوان اجرایی بی اثر خواهد بود.
گردشگری که وارد شهر میشود نباید به سی و سه پل و میدان نقش جهان بسنده کند. چرا گردشگر تفریحات خود را در کافههای محله مردوایج سپری نکند؟ چرا گردشگر از بوستانهای محلی باغ غدیر و یا قلمستان بازدید نکند و با افراد آن محله آشنا نشود؟
گردشگر میتواند وارد محلات مختلف اصفهان شده و نقاط شاخص دیده نشده را باز یابد.
دبیر کمیته ی گردشگری اصفهان در دی ماه سال گذشته گفت:" روزانه نزدیک به 3 هزار شهروند و گردشگران داخلی وخارجی برای تماشا و بازدید از برنامه گردشگری محلات به سوی دروازه و بازار حسنآباد رهسپارمیشوند.
از آنجائیکه بیشتر گردشگران خارجی که به اصفهان سفر میکنند، توریستهایی هستند که برای بازدید از جاذبههای تاریخی و هنر صنایع دستی به این استان سفر میکنند بنابراین فراهم کردن زمینهای برای معرفی بهتر و کاملتر آثار تاریخی استان اصفهان سبب رونق صنعت گردشگری در این استان میشود".
این موضوع میبایست درک شود که الگوی موفق محله حسن آباد و تاثیرات مختلف اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی آن، میتواند در سایر محلههای واجد شرایط نیز پیاده سازی و باعث رونق ان شود.
امید است که تمامی دلسوزان آینده این شهر به این نکته واقف باشند که صنعت گردشگری اصفهان مناسبترین فرصت برای رونق و شکوفایی آینده ی شهر است.
شهری که در هر نقطه ی آن گنجی نهفته است که هنوز برای سایرین شکوفا نشده است. تا جایی که در سال 1404 وقتی در سایت گوگل عبارت" بهترین مقصد گردشگری خاورمیانه " را جستجو کنیم، با این عبارت زیبا رو به رو شویم:
اصفهان
*دانشجوی شهرسازی دانشگاه هنر اصفهان