جمیله کدیور عضو شورای راهبردی ستاد انتخاباتی مهدی کروبی در شماره امروز اعتماد ملی نوشت:
انصراف سيدمحمد خاتمي از نامزدي رياستجمهوري بار ديگر موضوع نسبت ميان اخلاق و سياست را به مبحثي اصلي تبديل كرد. آقاي خاتمي در بيانيه انصراف خود به صراحت اشاره كردهاند كه تصميم ايشان مبتنيبر اخلاق بوده است؛ اخلاقي كه فراتر از سياست است. در اينباره از زمان انصراف خاتمي تاكنون زياد نوشتهاند و باز هم خواهند نوشت. موضوع كاملا روشن است. آقاي خاتمي پيش از اعلام نامزدي، خود به صراحت اعلام كرده بود كه او يا مهندس موسوي در صحنه انتخابات خواهند بود. وقتي ايشان در 21 بهمنماه اعلام نامزدي كرد، و يك ماه بعد هم مهندس موسوي به صحنه آمد، تبيين حضور همزمان آقاي خاتمي و مهندس موسوي به دليل همين عبارت كوتاه كه چندين مرتبه هم تكرار شد، دشوار بود. هرچند درباره اين عبارت و آن آمدن حرف زياد است ولي در اين مجال نميگنجد.
اكنون اصلاحطلبان با دو كانديداي شاخص در صحنهاند. فرضهاي مختلفي را تا زمان انتخابات ميتوان در نظر گرفت: فرض اول اينكه اگر اصولگرايان تنها با يك كانديدا وارد صحنه شوند، كه البته با انصراف خاتمي اين فرض بعيد به نظر ميرسد و جبهه اصلاحطلبان نيز با حمايت از يك كانديداي واحد در صحنه فعال باشند، در اين حالت پيروزي هر طرف منوط به عوامل متعددي است. فرض ديگر اين است كه كانديداهاي اصولگرايان و اصلاحطلبان متعدد باشند. در اين صورت به احتمال قوي انتخابات به دور دوم كشيده ميشود و به شكل طبيعي يكي از كانديداهاي اصلاحطلبان نفر اول يا دوم خواهد بود.
فرض سوم اين است كه در جبهه اصولگرايان شاهد تعدد كانديدا باشيم. در اين صورت اگر اصلاحطلبان كانديداي واحدي داشته باشند و خاتمي، كروبي و موسوي، هر سه، در صحنه سياسي - تبليغاتي فعال باشند، بعيد نيست كه كانديداي اصلاحطلبان در همان دور نخست پيروز شود. در بيانيه انصراف آقاي خاتمي نكته مهمي ذكر شده بود. هدف در انتخابات تفنن سياسي نيست، بلكه هدف پيروزي است. پيروزياي كه منجر به اصلاح مديريت سياسي، اجتماعي و فرهنگي فعلي شود. به همين دليل نيز از هماكنون بايد به پيروزي و راههاي وصول به آن انديشيد. اصلاحطلبان بايد به اين نكته توجه كامل داشته باشند كه زمان زيادي تا انتخابات نمانده است. بخشي از اين زمان هم با تعطيلات نوروز از دست ميرود.
چقدر مناسب بود كه دستكم همين معدود تريبونهاي اصلاحطلبان به حداقل تعطيلات اكتفا كنند. حتي اگر شده روزنامهها را تنها در تهران و مراكز استانها توسط جوانان و دوستداران توزيع كنند، كاري موثر خواهد بود. نكته ديگر پرهيز و جلوگيري از واكنشهاي احساسي و عاطفي طرفداران است. دوستداران آقاي خاتمي بايد به اين نكته توجه كنند كه ديگر <انصراف> ايشان از <انصراف> نه ممكن است و نه به مصلحت ايشان. بايد واقعگرايانه و با توجه به حضور ديگر كانديداها تصميم بگيرند و با شور و تلاش بسيار فعاليت كنند. اين بازمانده زمان تا انتخابات را صرف فرسودگي خويش و ديگران و به عبارتي خودزني نكنند. البته اين نكته نيز قابل توجه است كه در مرحلهاي دوستان و طرفداران آقاي خاتمي درباره ايشان از روي مبالغه سخن گفتند و از ايشان يك نجاتدهنده ساختند كه تنها او ميتواند كشور را نجات دهد و هنوز بعد از انصراف نيز بعضي اين رويكرد را دارند. واقعيت اين است كه نه با آمدن و رفتن يك نفر، كشور و اسلام حفظ ميشود يا از دست ميرود و نه يك فرد ميتواند مساوي با اسلام و نظام و كشور تلقي شود.
حداكثر اختلافنظر در شيوههاي اجرايي و رويكردهاي سياسي است؛ آن هم با توجه به اختيارات رئيسجمهور. راه منطقي و موجه، راه متعادل و متناسب با شرايط كشور و قانون اساسي و در سقف امكانات موجود و ممكن است. به واقع، دولت فعلي با شيوه عملكردش بهترين شرايط را براي بازگشت اصلاحطلبان فراهم كرده است؛ اين فرصت را به جاي واكاوي گذشته، با نگاه به آينده، با تدبير و درايت قدر بدانيم و با واكنشهاي عصبي يا احساسي فرصت را بيش از اين از دست ندهيم.