بهجای مقدمه نوشتن برای یک یادداشت با موضوعی به این روشنی، مستقیم میروم سراغ سوال اصلی: چرا سراغ توانمندسازی و بهخصوص توانمندسازی زنان رفتیم؟
سادهترین جواب ما این است: چون فکر میکنیم همه ما انسانها بالقوه توانمندیم، فقط باید زمینهای برای پرورش این توانمندیها داشته باشیم.
اما این جواب ساده زیاد روشن نیست، پس بگذارید ماجرایی را برایتان تعریف کنم. من شیفته کتابها و فعالیتهای محمد یونس در بنگلادش هستم. پروفسور یونس، اقتصاددانی است که با ارایه نظریه وامها و اعتبارات خرد و همینطور کسب و کارهای اجتماعی، تغییراتی بزرگ در کشور خودش و بسیاری کشورهای دیگر به وجود آورد. یونس معتقد است همه ما، هر چقدر هم که فقیر و آسیبپذیر باشیم آدمهایی توانمند هستیم. او زنان بسیار فقیر بنگلادشی را مثال میزند و میگوید همه آنها حداقل در یک کار، مثلا بافتن حصیر آنقدر مهارت دارند که اگر برای تأمین هزینه مواد اولیه و... کمکشان کنیم خودشان قادر به کسب درآمد خواهند بود و در قدمهای بعدی درصورت نیاز به دنبال آموزش و ارتقاء مهارتهایشان هم خواهند رفت.
محمد یونس با این دیدگاه بیش از ٧ میلیون نفر را در بنگلادش از فقر مطلق نجات داد و فکر میکنید موتور محرکه کارهای او چه کسانی بودند؟ زنان! زنان فقیر بنگلادشی بیش از ٩٠درصد وامهای خرد را دریافت کردند و درآمدشان وضع زندگی کل خانواده را بهبود بخشید. تحقیقات دیگری در کشورهای مختلف دنیا از درحال توسعه تا پیشرفته نشان میدهد که منفعت درآمد زنان بیشتر از مردان به کل خانواده میرسد. درآمد زنان به شکلی آبشاری در خانواده و جامعه سودرسان است، چرا که صرف تحصیل، بهداشت و تغذیه سالم کودکان خانواده میشود.
من و بقیه اعضای تیم دستادست هم دلمان میخواست جزیی از این جریان باشیم، جریانی که جهان را بدون فقر میخواهد. اما مثل هر پروژه و ایده دیگری باید این برنامهها را بومی میکردیم و بعد به دنبال اجرای آن میرفتیم. به همین دلیل به مشاهده دقیق محیط اطرافمان پرداختیم و یکی از چیزهایی که توجهمان را جلب کرد مسأله فروش بود.
ما متوجه شدیم زنان بسیاری هستند که در عرصههای تولید فعالیت میکنند و تنها ٣٠ تا ٥٠درصد قیمت نهایی را دریافت میکنند و مابقی درآمد نصیب واسطهها میشود. پس تصمیم گرفتیم با تأسیس یک فروشگاه آنلاین به حل این مشکل کمک کنیم و دستادست فروشگاهی شد برای فروش محصولات افرادی از اقشار آسیبپذیر، همینطور تولیدکنندگان مستقل که به نوعی حامی گروه اول نیز هستند. در این میان زنان برای ما از اولویت بالاتری برخوردار بودند، زیرا معمولا زنان برای دسترسی عادلانه به بازار با مشکل بیشتری روبهرو هستند، همینطور درآمد زنان معمولا به شکل مفیدتری صرف میشود. هماکنون بیش از ٦٠درصد تولیدکنندگان ما زنان هستند و نکته جالب توجه اینکه اکثریت اعضا و اکثریت خریداران دستادست هم زنان هستند.
هدف بزرگ ما از آغاز این بود: توانمندسازی اقتصادی تولیدکنندگان خانگی و مستقل از طریق فروش آنلاین. اما حالا که نزدیک به ٩ ماه از شروع فعالیت ما میگذرد باید با صداقت اعتراف کنیم کار بسیار سختتر از آن بود که گمان میکردیم. ما که میدانستیم یافتن و ایجاد ارتباط با اقشار آسیبپذیر کاری سخت است، بنا را بر این گذاشته بودیم که با سازمانهای فعال اجتماعی دیگر همکاری کنیم. مثلا اگر سازمانی در راستای توسعه روستایی فعالیت میکند، ما با همکاری این سازمان محصولات تولیدی زنان روستایی را در دستادست عرضه کنیم. اما متوجه شدیم که برقراری ارتباط با سازمانها هم کاری بسیار سخت است و بسیاری از سازمانهای مدنی ما به اهمیت این مسأله توجه کافی ندارند و گمان میکنند نیازی به فروش اینترنتی ندارند یا به ملزومات آن آگاه نیستند.
از سوی دیگر دستادست یک کسب و کار اجتماعی است، یعنی در عین اینکه کاری با هدفی اجتماعی است و سود کار فقط برای گسترش و بهبود کار صرف میشود، باید همچون یک کسب و کار اقتصادی به سوددهی برسد. درواقع فرق ما با خیریههای معمول در همین نکته است و باید به جایی برسیم که برای اداره و ادامه فعالیتمان نیاز به حمایت بیرونی نداشته باشیم. در این زمینه هم دور بودن ما از تهران باعث بروز مشکلاتی شد. بهعنوان مثال ما قادر به تماس مفید و موثر با شرکتها، کارخانهها و... نبودیم تا از آنها دعوت کنیم با دادن سفارش تولید محصولاتی خاص، ضمن تهیه هدایای شرکتی خودشان با حمایت از یک کسب و کار اجتماعی، شریک یک فعالیت نوی اجتماعی شده و مسئولیت خود را در جامعه ایفا کنند.
البته طی مدت فعالیتمان با همراهی دلگرمکننده شما هم روبهرو بودهایم. مشتریهایی داشتهایم که حاضر به کسر مبلغ تخفیف از قیمت نهایی نشدند تا بیشتر شریک کار دستادست شوند. افراد و سازمانهایی بودهاند که تجربیات و حمایتشان را بیشائبه در اختیار ما قرار دادهاند و همکارانی داشتهایم که با وجود همه مشکلات، داوطلبانه برای موفقیت دستادست تلاش کردهاند. در این مرحله امیدواریم بتوانیم با طراحی یک برنامه جامع بازاریابی و فروش و بهرهگیری از کمکهای داوطلبانه و جذب حامیان مالی بتوانیم دستادست را به نقطه سودرسانی برسانیم. در مراحل بعدی اهدافی همچون توانافزایی و مهارتآموزی تولیدکنندگان تحت پوشش یا راهاندازی صندوق اعتبارات خرد را نیز در برنامه داریم.
شاید حالا بتوانم جواب ساده اول بحث را تکمیل کنم. دستادست پاسخ ما است به همه چیزهای زشتی از این دنیا که دوستشان نداریم. دستادست نشانه ایمان ما به قدرت و توانمندی تکتک آدمهاست. دستادست آرزوی بلند ما است برای برداشتن یک قدم به سوی جهانی بدون فقر و دستادست دستی است که به سوی همه ما دراز شده و منتظر است تا آن را بفشاریم و شریک رویایش شویم در رسیدن به جهانی که انسانهایی توانمند آن را بهتر، سالمتر و زیباتر از امروز میسازند.
من شیفته کتابها و فعالیتهای محمد یونس در بنگلادش هستم. پروفسور یونس، اقتصاددانی است که با ارایه نظریه وامها و اعتبارات خرد و همینطور کسب و کارهای اجتماعی، تغییراتی بزرگ در کشور خودش و بسیاری کشورهای دیگر به وجود آورد.
یونس معتقد است همه ما، هر چقدر هم که فقیر و آسیبپذیر باشیم آدمهایی توانمند هستیم. او زنان بسیار فقیر بنگلادشی را مثال میزند و میگوید همه آنها حداقل در یک کار، مثلا بافتن حصیر آنقدر مهارت دارند که اگر برای تأمین هزینه مواد اولیه و... کمکشان کنیم خودشان قادر به کسب درآمد خواهند بود و در قدمهای بعدی درصورت نیاز به دنبال آموزش و ارتقاء مهارتهایشان هم خواهند رفت.
محمد یونس با این دیدگاه بیش از ٧ میلیون نفر را در بنگلادش از فقر مطلق نجات داد و فکر میکنید موتور محرکه کارهای او چه کسانی بودند؟ زنان! زنان فقیر بنگلادشی بیش از ٩٠درصد وامهای خرد را دریافت کردند و درآمدشان وضع زندگی کل خانواده را بهبود بخشید.
نویسنده: فائزه درخشانی / مدیر گروه دستادست