سهم افراد مقید به گرفتن روزه در ۵۰ سال اخیر، حدود ۳۰ واحد درصد کاهش یافته است؛ موضوعی که پیمایشهای رسمی فرهنگی انجام شده در کشور آن را نشان میدهند. مطابق پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان و چند نظرسنجی رسمی دیگر مربوط به وزارت ارشاد و وزارت رفاه، وضعیت دینداری جامعه ایران در سالهای اخیر تحولات مهمی داشته است؛ تحولاتی که تحلیلهای متفاوتی از ریشهی آنها وجود دارد. با این حال بسیاری از کارشناسان بر یک موضوع اتفاق نظر دارند؛ مشکلات حکمرانی و افت وضعیت رفاهی مردم در سالهای اخیر. اما آیا آمارهای اقتصادی و شاخصهای رسمی میتوانند این تحلیلها را اثبات کنند؟
وحید محمودی در برنامه کامنت فرارو:
وحید محمودی، اقتصاددان به فرارو گفت: «دستمزد کارگر، را اگر واقع بینانه نگاه کنیم میبینیم تورم همه را به زانو در آورده است. تورم، طبقه متوسط را نابود کرده است. ۳ دهک اول، که هیچ، ۴ دهک بعدی را هم نابود کرده است. تورم ۷ دهک این کشور و حتی ۸ دهک را نابود کرده است. سخنگوی دولت میگوید میخواهیم دهک ۸، ۹ و ۱۰ را حذف کنیم، اما نگرانیم که چطور این کار را انجام دهیم. این چه حکمرانی است که ماحصل آن شده نیازمند شدن ۸ دهک جامعه؟ وقتی شرایط اقتصاد و رفاه کشور به اینجا رسید، حجم مطالبات به حدی بالاست که دیگر کارفرما و دولت و بنگاههای اقتصادی از پس آن بر نمیآیند.»
یکی از دلایل اصلی کاهش اهمیت اشتغال برای توضیح دهندگی فقر ، این است که در دهه ۹۰ عمده مشاغل ایجاد شده، خود اشتغالی با ماهیت کارکنان مستقل بوده است، به عبارت دیگر، مشاغلی کم کیفیت و با درآمد ناپایدار.
پرویز پرستویی بازیگر پیشکسوت سینما در گفتوگویی به شرایط سخت زندگی اهالی روستایی در سیستان و بلوچستان اشاره کرد.
حداقل دریافتی در استانهای تهران، البرز، قم، اصفهان، گیلان، قزوین و مازندران نمیتواند هزینههای سبد مصرفی فقر برای یک خانواده سه نفره را تأمین کند.
برآورد اولیه برای خط فقر مطلق کل کشور در سالجاری برای یک خانوار سه نفره حدود ۱۱ میلیون و ۲۱۴ هزار تومان خواهد بود.
به بیان ساده، دسترسی به منابع فرهنگی، فرصتهای شغلی بهتری ایجاد میکند، باعث نوآوری در محیطهای کاری میشود و مشارکت اجتماعی را افزایش میدهد.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس تایید کرد
اعتبارات محرومیتزدایی در لایحه بودجه ۱۴۰۴ نسبت به میزان مصوب آن در قانون بودجه ۱۴۰۳ رشد ۸۰ درصدی داشته، اما لزوما نمیتوان گفت این میزان رشد قابل قبولی است، چراکه در سالهای گذشته رشد این اعتبارات روند نوسانی داشته و عقبماندگیهایی نسبت به تکالیف قانونی نیز وجود دارد.
رئیس سابق اداره سرطان وزارت بهداشت میگوید: ۶۸ درصد از مبتلایان به سرطان دچار هزینههای کمرشکن میشوند. هماکنون مردم بیش از ۵۰ درصد هزینههای درمان را از جیبشان پرداخت میکنند.
رسول خادم قهرمان کشتی المپیک و چهره محبوب ورزش ایران با انتشار تصاویری از یک پیرزن در روستایی در اطراف شهرستان تایباد در استان خراسان رضوی نوشت: نامش فاروق است …! در خرابهای تنها زندگی میکند …در روستایی در اطراف شهرستان تایباد …! گوش هایش به سختی میشنود …! غذایش، مانده غذاهای همسایگانی است که خود تنگدست و گرفتارند …! همسرش مرده است و هیچکس را ندارد و … دیگر هیچ ….
در گفتگوی فرارو با کارشناسان اقتصادی بررسی شد:
«حسین راغفر»، عضو هئیت علمی دانشگاه الزهرا، معتقد است سیاستهای ارزی غلط دولت و عدم تصمیم گیریهای مناسب میتواند اقتصاد کشور را به سمت اَبَرتورم سوق دهد. «ناصر ذاکری»، تحلیلگر اقتصادی، معتقد است تمرکز بر تامین بودجه و بهبود مناسبات سیاست خارجی است که میتواند کلید خروج از بحران اَبَرتورم باشد.
نایب رئیس هیئت مدیره انجمن شرکتهای پخش دارو در گفتوگو با فرارو:
اگر بیمار، نسبت به مداوای خود بی تفاوت شده باشد و بسیار فقیر هم باشد، ممکن است تصمیم بگیرد چنین کاری انجام دهد و داروهای خود را بفروشد. این اقدام، درواقع ماحصل افزایش قیمت دارو نیست، بلکه حاصل گسترش فقر و تنگدستی برخی بیماران است. فردی که داروی کمیاب ویژه بیماری خاص خود را میفروشد از سر تنگدستی این کار را میکند. درواقع برخی از افرادی که به مرحله «بالاتر از سیاهی رنگی نیست» رسیدهاند در اوج استیصال معیشتی اقدام به فروش داروهای شخصی خود میکنند.
حسین راغفر در گفتوگو با فرارو مطرح کرد:
وقتی طبقه محروم افزایش پیدا کند، میزان تقاضا در جامعه کاهش پیدا میکند؛ چرا که طبقه محروم نمیتواند خرید کند و تقاضاها محدود به نیازهای اساسی میشود. این نیازهای اساسی معمولا تعداد کمی از کالاها را شامل میشود؛ بنابراین تقاضا کاهش پیدا میکند و همین موضوع هم زمینه ساز رشد رکود در کشور میشود. به اعتقاد من مسئولان باید این شکاف طبقاتی را بسیار جدی گرفته و برای تامین کسری بودجه از مخارج کشور بکاهند و برای کسب درآمدها، منابع متفاوتی را نسبت به منابع سنتی همیشگی انتخاب کنند؛ چرا که اولین قربانیان کسری بودجه و افزایش تورم، مردم هستند.
یک اقتصاددان، گفت: در این چرخه رکودی، به موازات هر شوک نرخ ارزی که وارد میشود شاهد افزایش قیمتها میشویم، بنابراین با افزایش قیمت کالاها و خدمات مورد نیاز جامعه، بخشهایی از جمعیت قادر به خرید نخواهند بود.
روزنامه اصلاحطلب:
«اغنیا برای کمک به جامعه راههای زیادی دارند که اتفاقاً رفع فقر لزوماً جزء آن نیست. اغنیا با سرمایهگذاری و تولید و رشد اقتصادی و پرداخت مالیات باید به رفع فقر از جامعه بپردازند و نه با صدقه دادن و گداپروری. البته که اگر جایی فقیر باشد، باید کمک کرد؛ ولی از اساس و مطابق قانون اساسی این وظیفه دولت است که فقر را از طریق شیوههای مذکور در دو اصل فوق رفع کند و نه وظیفه اخلاقی اغنیا. عزتنفس مردم را آویزان اخلاق صدقه دادن اغنیا نمیکنند.»
یک اقثتصاددان، گفت: اکنون شرایطی را تجربه میکنیم که حتی در درون ساختار قدرت هم نارضایتی بسیار شدید وجود دارد، اما مهم این است که ما قادر باشیم کانونهای اصلی مشکلمان را شناسایی کنیم.
سرپرست مرکز مطالعات و اطلاعات رفاه ایرانیان وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، گفت: ما دادههای خود را به هوش مصنوعی نیز عرضه کردیم و در این حوزه با سازمان برنامه و بودجه و بانک مرکزی نیز همکاری داریم.
در نشست موسسه کار و تامین اجتماعی مطرح شد؛
اگر هزینههای درمانی یک خانوار بیش از ۴۰درصد از توان پرداخت آن باشد، این هزینهها بهعنوان هزینه کمرشکن محسوب میشوند. در این راستا سه روش مختلف برای محاسبه این هزینهها تعریف شده است. مهمترین معیار این است که اگر یک خانوار بیش از ۴۰درصد از ظرفیت پرداخت خود را برای سلامت هزینه کند، بهعنوان خانواری که تحت فشار هزینههای کمرشکن قرار دارد، شناخته میشود.
«مسئله مرکزی فیلم نسبت فقر و اخلاق است، اما فیلمساز نه آدمهای فقیر را لگدمال کرده و نه به ورطه شعار و نصیحت افتاده است. شروع فیلم چندان امیدوارکننده نیست. صحنه افتتاحیه اضافی است و نماهای بسته اولیه بهشدت تو ذوق میزند. اما هر چه فیلم جلوتر میرود بهتر میشود و جان میگیرد بهویژه وقتی شب اول میگذرد و با برآمدن روز، نماها بازتر میشوند و قابهای مناسبتری برای یک فیلم جادهای بسته میشود.»
به گفته یرواند آبراهامیان، کارگران ساختمانی، دستفروشان و کارکنان کارخانههای کوچک نه تنها از برنامههای رفاهی محروم بودند، بلکه فقر آنان در دل شهرها شکلی مدرن به خود گرفته بود. این تودههای میلیونی، که بیشترشان از روستاها به شهر رانده شده بودند، در زاغهها و حلبیآبادهای حاشیهای ساکن شدند و به پرولتاریای بیریشه بدل گشتند.