فرارو – بهمن فروتن در زمره کارشناسان و مربیان فوتبالی است که حضور در آلمان و مربیگری اش در این کشور باعث شده راحت تر واقعیت های موجود فوتبال ما را ببینید؛ همان واقعیت هایی که فوتبال ایران را با فوتبال روز دنیا تمیز می دهد. فروتن در پرونده فرارو درباره میانگین سنی بازیکنان کی روش از واقعیت هایی حرف می زند که خواندنش خالی از لطف نیست. یادداشت او برای فرارو را از نظر می گذرانید:
من در نگاهی که به جام جهانی انداختم وقتی به تیم اسپانیا برخوردم دیدم که میانگین سنی این تیم، 30 سال است اما تجربه این تیم بسیار بالا است. اسپانیا قهرمان جهان شده و می خواهد این عنوان را دوباره تکرار کند.
من به موضوع میانگین سنی، نگاه دیگری دارم. یک تیم برای قهرمانی باید 7 بازی انجام دهد. آن هم در تورنمنتی سخت و کشوری که آب و هوای گرم و رطوبت بالایی دارد. اینجا سن، مولفه ای تعیین کننده است.
در دور اول، بازیکنان 30 سال به بالای تیم هایی مانند اسپانیا تحلیل می روند اما برای تیمی مانند ایران که در بهترین حالت قرار است 4 بازی انجام دهد و با شرایط موجود، اگر روند طبیعی باشد چندان تاثیرگذار نیست. بازیکنان 30 سال به بالا می توانند 3 بازی را انجام دهند اما تیم های مدعی قهرمانی با مشکل مواجه می شوند.
بایرن مونیخ در نیمه اول بازی مقابل رئال مادرید در مالکیت توپ 79 به 21 جلو بود اما در نهایت بازی را باخت. شاید چنین جریاناتی برای ما نیز اتفاق بیفتد اما باید منطقی به موضوع نگاه کرد.
من بازی های ایران در جام جهانی 2006 را که نگاه می کردم نداشتن تجربه بین المللی بازیکنان ما کاملا در بازی مشهود بود. ایران مقابل پرتغال 2 گل دریافت کرد صرفا به خاطر اینکه آرامش لازم را نداشت. آرامش زمانی به دست می آید که تیم، تجربه بازی های بزرگ را داشته باشد.
3 باشگاه بزرگ کشور ما در دور اول لیگ قهرمانان آسیا حذف می شوند پس فوتبال ما در زمینه بین المللی با مشکل مواجه است. شرایط فوتبال ما در حال حاضر «من و دیگران» شده و به صورت قبیله ای در آمده است. رئیس قبیله تیم ملی، شرایط باشگاه ها را درک نمی کند و می گوید خودشان (باشگاه ها) در آسیا نتیجه نگرفتند، نمی گذارند ما هم نتیجه بگیریم.
ایشان دوومیدانی کار بوده است. رشته ای که یکی از ضعیف ترین ورزش های کشور ما است. آقای کفاشیان در نهایت چند مسابقه بین المللی را تجربه کرده باشد و نمی داند اگر باشگاه ها تجربه حضور در مسابقات بین المللی را داشته باشند و به مراحل پایانی لیگ قهرمانان آسیا راه پیدا کنند روی نحوه بازی تیم ملی هم تاثیرگذار است.
باشگاه های ما تبدیل به «دیگران» شده اند. مستشاری مانند کی روش بازیکنان سپاهان را تهدید می کند که اگر در لیگ قهرمانان آسیا بازی کنید از تیم ملی خط می خورید. اینجا دیگر میانگین سنی مناسب نقشی ندارد بلکه برنامه ریزی غلط باعث ایجاد فاصله بین فوتبال ما و فوتبال بین المللی شده است.
به نظر من، بازیکنان ما بعد از اتمام نیم ساعت اول بازی از نطر بدنی تخلیه می شوند. با یکی، دو هفته بدنسازی نمی توان میانگین دوندگی بازیکنان را از 4.5 کیلومتر به استاندارد جهانی رساند و کاری کرد که نفس شان چاق شود.
مسن ترین بازیکن ما جواد نکونام است اما مطمئنم همین بازیکن بیشتر از بقیه می دود و راحت تر بازی می کند. برای اینکه سابقه بازی در لالیگا را دارد و مقابل رئال مادرید و بارسلونا بازی کرده است. این بازیکن فشار روحی و روانی متحمل نمی شود. اگر بقیه بازیکنان ما هم 35 ساله بودند اما در تیم هایی مانند اوساسونا، گرانادا، بیلبائو و اسپانیول بازی کرده بودند بهتر از تیم فعلی ما بود که میانگین سنی 27.5 داشته باشد.
گاهی میانگین سنی بالا به درد تیم می خورد. اگر اولین بازی اسپانیا مقابل هلند در جام جهانی 2014 را در نظر بگیریم کفه ترازو به سود اسپانیا سنگین تر خواهد بود چون میانگین سنی بالاتری دارد و این بدان معناست که از تجربه بیشتری برخوردار است.
در اولین بازی، نیروی تیم ها برابر است. اولین بازی ما مقابل نیجریه را در نظر بگیریم تیم ما به دلیل میانگین سنی بالاتر باید برنده باشد اما بازیکنان جوان نیجریه تجربه بین المللی بیشتری دارند و در تیم های خوب اروپایی بازی می کنند.
بازیکنان استاندارد ما هم اشکان دژگه، رضا قوچان نژاد و دنیل داوری هستند زیرا تمرینات شان ورای بازیکنان ایرانی است. در فوتبال ایران بازیکنان در حال دعوا هستند و تمرین حرفه ای جایی ندارد.
اگر فوتبال ما همجنس فوتبال بین المللی بود آن وقت می شد فاکتور میانگین سنی را هم در نظر گرفت.
بهترین بدنسازی ها در کشور آلمان انجام می شود و به نظر من تیم های آلمانی از نظر بدنسازی در بهترین کیفیت قرار دارند اما همین آلمان مقهور اسپانیایی می شود که ژاوی و اینیستا که جزو کندترین هافبک های وسط هستند را در اختیار دارد. درست است که شرایط بدنی اسپانیایی ها در حد آلمانی ها نیست اما بازیکنان اسپانیا در خدمت سیستمی هستند که عملکرد دارد.
دو نوع تحرک در فوتبال وجود دارد. تحرک زمخت و تحرک ظریف.
تحرک ظریف، کار با توپ محسوب می شود. به طور مثال تیمی که تحرک ظریفش بالاست از 10 توپ می تواند 10 کنترل سالم داشته باشد اما تیمی که تحرک زمختش بالاست 5 کنترل سالم خواهد داشت. گواردیولا در بایرن مونیخ توانست به فوتبال زمخت این تیم، تحرک ظریف هم اضافه کند و این دو را با هم مساوی کند.
من امضایی پای فوتبال مان ندیدم. حتی تحرک ظریف هم مشاهده نکردم. اولین بازی ما بعد از 3 هفته اردو مقابل ازبکستان بود که یک گل سالم حریف را نگرفتند و در نهایت ما بردیم اما اگر این بازی را با دیگر بازی های تاریخ ملی مقایسه کنید می بینید که تحرک ظریف ما بالا نرفته است.
اگر به جای 2 هفته، 4 هفته هم بازیکنان زیر نظر بهترین بدنسازان آلمان هم تمرین کنند در نهایت بتوانند میانگین دوندگی خود را به 5.5 کیلومتر برسانند. ما حتی در تحرک زمخت هم بالا نیستیم که بتوانیم میزان مالکیت توپ مان را بالا ببریم.
این موارد باید در تیم ملی ایران بالا برود تا دوندگی هم بیشتر شود.
بازی سازی در خط دفاع فوتبال ایران اصلا وجود ندارد. با 2 پاس، توپ را به وسط زمین می رسانند. مدافع باید بازی سازی کرده و خط فوروارد تیم حریف را خسته کند. هیچ مهاجمی مقابل خط دفاع ایران خسته نمی شود.
اگر بخواهیم بدانیم چرا بازیکنان ما تنها 4.5 کیلومتر می دوند دلیلش این است که تاکتیک ندارند و عملیات سیستم را نمی شناسند.
هر سیستمی دارای ساختار است که در ایران نه شناخته و نه تشکیل می شود. این ساختارها دارای عملیات هستند که در ایران اصلا تمرین نمی شود.
کی روش حدود 3 سال است که در ایران حضور دارد اما یک کلاس برای مربیان ایرانی برگزار نکرده تا به آنها آموزش دهد.
تیم ملی با یک مربی در سطح کی روش باید بهتر از باشگاه ها بازی کند اما من چنین چیزی را نمی بینم.
بازیکنان باید بتوانند در زمین لوزی، مثلث و مربع تشکیل دهند در حالی که نه مربی و نه بازیکن اصلا چنین کاری را بلد نیستند. اگر 30 عدد از این شکل ها در زمین تشکیل شود هر بازیکن حداقل 150 متر بیشتر می شود که در مجموع 4.5 کیلومتر به میانگین دویدن هر بازیکن اضافه می شود.