حميدرضا جلاييپور ميگويد حملات مكرر تندروهاي اصولگرا عليه دولت
به خاطر پايگاه مردمي آن است و چون به اين مهم واقفند مدام به دولت حمله
ميكنند اما پايگاه مردمي دولت روحاني آنقدر قوي است كه با اين بادها
نميلرزد. «تندروها سرو صداي خودشان را باور ميكنند»، رانتخواري بدتر از
استعمار است»، «آقايان تندرو مسوول مصيبتهاي كشورند»، «دولت بايد
شفافسازي كند، افشاگري كار افراطيهاي سياسي بود»، «آنهايي كه عامل عقب
افتادن كشور در 8 سال گذشته بودند صدايشان را بلند كردهاند»، «فرياد
تندروها به خاطر پايگاه مردمي روحاني است»، «اصولگراها به پيروزي نميرسند
مگر با معجزه و اقدامات ويژه » فرازهاي اصلي سخنان جلايي پور از چهرههاي
شناخته شده اصلاحات در گفتوگو با اعتماد است كه در پي ميآيد:
مجلس اين روزها مدام به دولتمردان و عملكرد وزرا هجمه وارد ميكند و جمعي
از نمايندگان مدام در پي احضار وزرا هستند، يا طرح سوال ميكنند، يا تهديد
به استيضاح، اين درحالي است كه عمر دولت روحاني به 6 ماه هم نميرسد،
ارزيابيتان از اين رويه نمايندگان عليه دولت چيست؟
اين اتفاقات بيشتر از سوي تندروها صورت ميگيرد، البته اين تندروها جمعيتشان كم است اما چون رسانه دارند صدايشان بلند است.
چرا نميگذارند كه عمر دولت به رقم قابل نقدي برسد بعد شروع كنند
با هياهو و جنجال عليه عملكرد وزرا و مديران اجرايي اعلام موضع كنند؟
اينكه چرا با صداي بلند به دولت هجمه وارد ميكنند به دو دليل است يكي
اينكه از ضربهيي كه در انتخابات 24 خرداد ماه گذشته خوردند تازه به خود
آمدهاند و فهميدهاند كه چه شده است، به قول معروف آن روزها داغ بودند و
درد شكست را احساس نميكردند و تازه احساس درد دارند؛ به همين دليل هم
فرياد جبران سر ميدهند، چون مسالهيي كه اتفاق افتاده اين است كه منافع
منفعتي آنها ضربه خورده است، آنها الان متوجه شدهاند كه شكستي كه از رقباي
اصلاحطلب خود خوردهاند چه شكست فاحشي بوده است. دليل دوم هم اين است كه
دولتمردان كابينه حسن روحاني در مقابل آنها خيلي حرف نميزنند و ساكت
هستند، آنها به اندازهيي كه كار ميكنند حرف نميزنند درست برعكس
احمدينژاد و كابينهاش.
دولتمران روحاني چه كاري بايد بكنند تا شايد اين همه هجمههاي تندروهاي مجلس كمرنگتر شود؟
به نظرم كار اخير حسن روحاني خوب بود كه اسحاق جهانگيري، معاون اولش را
مامور رسيدگي و مبارزه با رانتخواري كرد. با اين اقدام او شايد معلوم شود
همين آقايان تندرو كه صدايشان بلند شده است مسوول اصلي بسياري از
مصيبتهايي هستند كه امروز كشور را گرفتار كرده است.
به نظرتان صرف دستور روحاني به معاون اولش براي شناسايي و معرفي
رانتخواران، تندروها از موضع شان كوتاه ميآيند واين رويه ميتواند در
كنترل سنگاندازيهاي منتقدان دولت موثر باشد؟
تا حدودي ميتواند تاثيرگذار باشد، متاسفانه مساله رانتخواري و ويژهخواري
و فساد اداري در ايران سابقهيي طولاني دارد. كشور ما از دوران مشروطيت تا
به امروز با معضل فساد ساختاري روبهرو بوده است، باور كنيد كه اين معضل
از استعمار هم مهمتر و ناخوشايندتر است چون استعمار هم از دريچه فساد
ساختاري وارد شده است. با اين امر ميشود مبارزه كرد و يكي از روشهاي آن
هم شفافسازي است، دولت ميتواند شفافسازي را در زمينه وامها و
موافقتهاي اصولي و پروژههاي بزرگ شروع كند و در سايتهاي دستگاههاي
مربوطه به نمايش بگذارند و در ادامه مسوولان آن را به مردم معرفي كند.
فرض معرفي رانتخواران از سوي دولت به مردم و اين افشاگري دولت روحاني فكر نميكنيد اين موضوع به مقابله به مثل تندروها بينجامد؟
منظورم افشاگري كردن و رسوايي عدهيي نيست، منظورمن شفافسازي مثبت است.
درست همين اقدامي كه روحاني خواستار آن است، بانكها و بنگاههاي اقتصادي
بايد اعلام كنند كه به چه افرادي و براي چه كارهايي وام دادهاند و آن
پروژهها درچه مرحلهيي است.
فكر ميكنيد اين كار ميتواند عملي شود قبلا هم شعار معرفي مفاسد اقتصادي داده ميشد اما صرفا در حد شعار و جلب نظر مردمي بود؟
بحث من شفافسازي است نه افشاگري كه كار افراطيهاي سياسي بود و همش
وعدهاش را ميدادند، لازم به افشاگري نيست دولت بايد اين امور را روشن كند
و حتي تاريخ آن را به 8 سال عقب بازگرداند، بايد مردم بدانند در 8 سال
گذشته چه كساني وامهاي كلان دريافت كردهاند و چقدر آن را پس دادهاند،
بايد روشن شود تكليف پروژهاي بزرگ برعهده چه كساني است. متاسفانه در كشور
ما از 100 درصد فعاليتهاي اقتصادي تنها 30 درصد آن مشخص است و بقيه آن
پنهان است.
اين رويه ميتواند در ساكت كردن تندروها موثر باشد؟
بله، همين را ميشود گفت، از جمع حدودا 30 نفره كابينه روحاني تنها دو يا
سه وزير هستند كه صحبت ميكنند و از خودشان دفاع ميكنند و از معضلاتشان
ميگويند و از كارهايشان گزارش ميدهند، شفافسازي يعني اينكه اموري كه
براي منافع اقشار گوناگون جامعه انجام ميشود صورتش در سايتهاي رسمي مشخص
باشد مثلا وقتي يك دستگاهي يك ميليارد وام گرفته براي چه پروژهيي بوده است
و الان پروژه در چه مرحلهيي است و افق آن پروژه چيست؟ آن وقت است كه فرق
بين دوغ و دوشاب مشخص ميشود يعني مشخص شود كه چه افرادي از وام براي
فرآيند توليد بهره بردهاند و كدام افراد بهجاي استفاده از وام در فرآيند
توليد رفتند ملك خريدهاند. ببينيد اين شوخي نيست كه كشور به خاطر فعاليت
يك عده تندرو به بحرانهاي اقتصادي و خارجي كشيده شد و حالا همان تندروها
ميخواهند مانع فعاليت دولت منتخب شوند.
فكر نميكنيد براي بهتر شدن رابطه دولت و مجلس هياترييسه مجلس
بايد بيشتر نقشآفريني كند و مانع فعاليت جمعي برخي تندروها عليه دولت
روحاني شود؟
گفتوگو كه خوب است اما اينها با هم منافاتي ندارند به نظر من دولتمردان
بايد به مردم شرايط را توضيح دهند و بگويند چه كساني مانع ميشوند.
اما سخنگوي دولت رسما اعلام كرد كه دولت نميخواهد با طرح برخي مسائل
رابطهاش را با قوهيي كه امور دولت از زير مصوبات آن ميگذرد تيره كند به
همين دليل به نظر ميرسد دولتمردان از اين ميترسند مشكلاتشان را بازگو
كنند و بعد با مشكل بزرگتري مثل استيضاح روبهرو شوند؟
ترسيدن ندارد، سكوت آنها باعث ميشود كساني كه خودشان عامل عقب رفتن كشور
در 8 سال گذشته بودند همانها دوباره صدا در بياورند و صدايشان را بلند
كنند.
برخي ميگويند تندروها جايگاه مردمي دولت روحاني را نشانه گرفتهاند و به
واسطه نقدها و هجمههايشان ميخواهند پشتوانه مردمي دولت را ضعيف كنند، شما
موافق اين فرضيه هستيد؟
خير، اين تندروها كم هستند، اما چون رسانه دارند خودشان داد ميزنند و
جوسازي ميكنند، بعد هم خودشان باور ميكنند، مردم اگر سر و صداي آنها را
باور كرده بودند بعد از 8 سال مديريتشان كه در انتخابات اخير رياست جمهوري
اين شكست مفتضحانه را نميخوردند. به عقيده من پايگاه مردمي دولت روحاني
آنقدر قوي است كه با اين بايدها نميلرزد، هرچند كه از قضا بادي هم به وزش
در نميآيد. اين سر و صداها سه دليل دارد؛ يك دليل فريادهاي تندروها به
خاطر پايگاه مردمي روحاني است و دليل ديگر هم طرفداري عدهيي از دولت منتخب
است كه در انتخابات 24 خرداد راي ندادند. دليل سوم پيوستن اكثر نخبگان
كشور به جمعيت حاميان روحاني است. اينها را تندروها خوب ميدانند به خاطر
همين هم مشغول فرياد زدن هستند.
براي مقابله با اين تندرويها چه بايد كرد؟
هر كسي كه در اين كشور سمت ميگيرد بايد بداند كه چه در سطح جامعه مدني و
چه در سطح مديريتي و در دولت اگر براي پيشبرد امور گام بردارد با تندروها
مواجه ميشود، در واقع تندروها نمك كار كردن در كشورند.
اخيرا خبرهايي منتشر ميشود مبني بر اينكه اصولگرايان براي
انتخابات مجلس دهم به دنبال اجماع و همگرايي هستند به نظرتان اينبار
اصولگرايان ميتوانند به اجماع برسند؟
هر گروه رسمي كه به دنبال تشكليابي و همگرايي باشد كار ارزشمندي انجام
ميدهد ولي اصولگراها يك راه نجات بيشتر ندارند و در اين سالهاي گذشته هم
هيچوقت به دنبال آن نبودهاند و آن هم چيزي نيست جز بازگشت احترام آنها
به حاكميت مردمي و راي مردم. اگر آنها اين اصل را رعايت كنند آراي 15 درصدي
مردم را ميتوانند به دست بياورند و اين آراي قابل توجهي است، چرا كه آراي
اصلاحطلبان در اين وادي حدود 20 درصد است. اما متاسفانه چنين اقدامي از
سوي آنها صورت نميگيرد، چرا كه از سال 76 تا به امروز به آن بيتوجه بودند
و در عوض آن قدرتپرست بودهاند و به تندرويها اميد بستهاند و وقتي
تندروهايشان به اصلاحطلبان حمله ميكنند برايشان بشكن ميزنند، اصولگرايان
بايد به مردم احترام بگذارند و بايد در اين اصل جلودار شوند تا اين
افراطيگريها جبران شود.
فكر ميكنيد اصولگرايان ميتوانند پيروز انتخابات مجلس دهم باشند؟
اگر بر همين منوال در انتخابات شركت كنند نه به اجماع ميرسند ونه به پيروزي مگر آنكه بازهم معجزه شود.