مراسم شرمآوری که به بهانه تقدیر از ملیپوشان صعود کرده به جامهای جهانی برگزار شد، شاه بیت غزل خرابکاری اهل سیاست در فوتبال ایران بود.
این مراسم به بهانه (و نه با هدف) تقدیر از ملی پوشانی برگزار شد که دست ایران را به دامان جام جهانی رسانده اند. اما کدام عاقل تیزبینیست که نداند این سیرک مضحک، آخرین چهچههی پوپولیسم دولتی در ورزش ایران بود؟
ظاهرا ماجرا تقدیر از ملی پوشان فوتبال بود، اما باطن قصه، هنرنمایی "آقای رئیس" در برابر صدهزار تماشاگر گردآمده در ورزشگاه آزادی بود. قرار بود محمود احمدی نژاد در کنار ستارههای قبلی و فعلی فوتبال ایران، مردان تاریخ ساز دیروز و امروز فوتبال نه چندان سطح بالای این دیار، پا بر چمن ورزشگاه آزادی بنهد و بدود و پاس گل بدهد و، اگر شد، گل هم بزند!
اما کار وقتی خراب شد که مهمترین بزرگان دیروز، این مراسم دولتی را تحویل نگرفتند. نه علی دایی آمد، نه خداداد عزیزی، نه کریم باقری. احمدرضا عابدزاده هم که در ایران نیست.
دایی که به دستور دولت احمدی نژاد از مربیگری تیم ملی کنار گذاشته شد، از اول هم بعید بود که به این بازی تن دهد. بگذریم که او با خاتمی روابط حسنهای دارد نه با احمدی نژاد.
خداداد هم که اساساً برای سیاستمدارجماعت تره خرد نمیکند! او پیش از این بازی هم هشدار داده بود که این مسابقه فقط به کار گل خوردن ستاره های دیروز و مخدوش شدن می آید و در واقع در حکم برگزاری مسابقه کشتی بین عبدالله موحد و حمید سوریان است. کریم باقری هم مرد عاقلیست!
سایر فوتبالیست ها هم اگر تحلیل سیاسی و یا اندکی شانس داشتند، دیشب گذرشان به ورزشگاه آزادی نمی افتاد تا پس از بازی، همگی بگویند این چه مراسم تقدیری بود و نیمه دوم بازی کجا رفت!
بدتر از غیبت ستارههای اصلی، به هیچ گرفته شدن این مراسم از سوی مردم بود. حداکثر پنج هزار نفر به ورزشگاه آزادی آمده بودند تا دریبلهای احمدینژاد را در کنار دایی و میناوند و جباری و نکونام و پاشازاده و زرینچه تماشا کنند!
دولت احمدی نژاد پیش از این هم، در روزهای قبل از انتخابات ریاست جمهوری، یکی دو بار سعی کرد ورزشگاه آزادی را مملو از جمعیت کند، ولی سعیاش بیهوده بود. اگر در روز تجلیل از خادمان سفرهای نوروزی، رحیم مشایی به دلیل خالیماندن سکوهای ورزشگاه آزادی ترجیح داد آفتابی نشود، این بار احمدی نژاد در شب سرد آزادی، ترجیح داد در پس ابر غیبت بماند و رخ ننماید. البته محمدرضا رحیمی دلیل غیبت احمدی نژاد را افت فشار خون اعلام کرد، ولی عقلای جامعه ایران، این روزها دیگر به سخنان جناب رحیمی اعتماد چندانی ندارند!
برخی از بازیکنان دو تیم 1998 و 2014، پس از بازی میپرسیدند چرا نیمه دوم برگزار نشد؟ جواد خیابانی هم حیران مانده بود که نیمه دوم کجا رفت! پاسخ کاملاً روشن است: برگزاری نیمه دوم، معنایی جز "تمدید زمان آبروریزی" نداشت! کدام عقل سلیم و آبروخواهی اجازه میداد که غیبت مردم و ستارههای اصلی تیم 1998 را نیم ساعت دیگر به صورت زنده از شبکه 3 سیما پخش کرد؟
عجیب است که وزیر محترم ورزش معتقد است این مراسم "از هر جهت" خوب بود. اگر باشگاه رئال مادرید مراسم تقدیری برای زین الدین زیدان برگزار کند با وعده حضور ستارههای سابق رئال و تیم ملی فرانسه، ولی نه آن ستارهها به سانتیاگو برنابئو بیایند و نه مردم مادرید، و نیمه دوم بازی هم از فرط آبروریزی برگزار نشود، آیا میتوان مدعی شد که مراسم تقدیر از زیدان بزرگ "از هر جهت" خوب بوده است؟
وزیر محترم ورزش، البته افزود "بضاعت ما این بود که مراسم به این نحو را برگزار کنیم". خواننده این جمله، بیاختیار از خودش میپرسد اگر بضاعتتان در این حد بود، اصلاً چرا این مراسم را برگزار کردید؟!
شاید بهتر بود دولت کنونی در این "آخرین روزها"، چنین مراسمی برگزار نمیکرد و سوژه تازهای به دست طنزپردازان نمیداد. ولی بر فرض که دولت میخواست چنین مراسم نسنجیده و تضمین نشدهای برگزار کند؛ علی کفاشیان چرا به برگزاری این مراسم تن داد؟ مگر او رئیس فدراسیون فوتبال نیست؟ و مگر نه اینکه حفظ آبرو و اعتبار فوتبال و فوتبالیستهای ایران، یکی از وظایف اوست؟ پس چرا کفاشیان اجازه داد چنین افتضاحی در چمن ورزشگاه آزادی به بار آید؟
پاسخ این سوال هم روشن است: کفاشیان از همان آغاز اساساً برای چنین روزهای رئیس فدراسیون فوتبال شد! او مرد خوبیست ولی اقتدار و قدرت در انبانش یافت مینشود! خندیدن را خوب بلد است و رسم اطاعت را! کفاشیان اگر بویی از استقلال مدیریتی به مشامش خورده بود، پای سیاستمداران این همه بر گلیم فوتبال دراز نمیشد که!
نمایش تاسفانگیز تقدیر از ملیپوشان راهیافته به جام جهانی، اگر چه در تاریخ فوتبال ایران ثبت شد، ولی هر چه بود تمام شد و رفت پی کارش. از این مراسم شاید بتوان دهها درس عبرت استنتاج کرد؛ ولی یک نکته شادیآور هم میتوان از دلش بیرون کشید: دولت دهم دو هفته دیگر جای خود را به دولت یازدهم میدهد!