کد خبر: ۱۲۸۸۸۲

كدام نيرو پهپاد را به سمت ديمونا حركت داد؟

تاریخ انتشار: ۰۱:۲۱ - ۱۹ مهر ۱۳۹۱
سعدالله زارعي در یادداشت روزنامه کیهان نوشت:

طي هفته گذشته دو اتفاق مهم در ارتباط با رژيم صهيونيستي افتاد ولي كمتر مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت يكي از اين دو اتفاق برگزاري جشن بزرگ در مصر بمناسبت سالگرد جنگ رمضان و اتفاق ديگر ماجراي نفوذ پهپاد به منطقه جنوبي فلسطين بود. اين دو اتفاق نزديك به هم يك موضوع مشترك را تداعي كرد: محيط و مفهوم امنيتي اسرائيل در حال يك دگرگوني اساسي است.

برگزاري مراسم جشن با حضور دهها هزار ارتشي و مردم مصر بمناسبت سالگرد آخرين جنگ مصر و سوريه با رژيم صهيونيستي از اين جهت داراي اهميت ويژه است كه در اين جنگ 16 روزه مصري ها و سوري ها با كشتن نزديك به 000/10 نظامي اسرائيلي صحراي سينا و منطقه تابا را از اشغال نظامي آزاد كردند و از همه مهمتر «خط بارلو» كه به چندين مانع مجهز شده بود، توسط گروهي از نيروهاي اخوان المسلمين به فرماندهي سرهنگ بارلو شكسته شد و هزاران رزمنده به همراه تجهيزات نظامي، صحراي سينا كه بيش از دو برابر مساحت كل فلسطين است (يعني شامل سرزمين هاي 1948 كه اسرائيل خوانده مي شوند و سرزمين هاي 1967 كه فلسطين اشغالي خوانده مي شوند) را در عملياتي برق آسا به تصرف درآوردند. در اين عمليات دهها هواپيما و بالگرد و صدها تانك اسرائيلي منهدم شدند. البته يك هفته بعد نظاميان مصري بر اثر فشار مشترك آمريكا، انگليس، فرانسه و شوروي با چشمان اشكبار صحراي سينا را ترك كردند و بار ديگر رژيم صهيونيستي در صحراي سينا مستقر گرديد و از اين رو خاطره خوش پيروزي رنگ شكست به خود گرفت.

بعدها براساس پيمان كمپ ديويد، رژيم مصر جنگ 1967- جنگ رمضان كه جنگ يوم كيپور هم خوانده مي شود- را فراموش كرد و در روابط با تل آويو دوراني را شروع كرد كه نظاميان رژيم صهيونيستي از آن به دوران «صلح سرد» (COLD PEACE )ياد مي كنند. از آن روز به بعد «جنگ رمضان» براي كساني اهميت داشت كه صلح با رژيم جنايتكار را قبول نداشتند و با استناد به آن مي گفتند امكان غلبه بر اسرائيل وجود دارد و نيازي به صلح نيست. محمد مرسي و اخوان المسلمين تاكنون در اين طرف قصه بودند و براي بسياري اين سؤال وجود داشت كه اولين رئيس جمهور اخواني مصر در سالگرد جنگ 73 چكار مي كند آيا به عنوان يك دولت و در چارچوب توافقنامه ها از كنار موضوع مي گذرد يا به عنوان عضو برجسته اخوان، خاطره جنگ رمضان را احيا مي كند. محمد مرسي راه دوم را انتخاب كرد و از اين رو در اولين سالگرد اين جنگ پس از شكل گيري دولت جديد، مراسم بسيار باشكوه و معناداري، برگزار شد البته در عين حال محمد مرسي در سخنراني نسبتا طولاني خود در اين مراسم اشاره كمتري به رژيم صهيونيستي كرد و از خيانت سادات در تن دادن به فشار جبهه هوادار رژيم صهيونيستي هم حرفي نزد و پيش از آن با نثار گل به قبر انور سادات از او به عنوان رئيس جمهور و فرمانده مصر در جنگ 6 اكتبر 1967 تجليل كرد.

تجليل مرسي از نظاميان و مردمي كه در جنگ رمضان شركت كرده بودند و يادآور اين نكته كه مصر در مواجهه با دشمن با تمام قوا از خود دفاع مي كند و اشاره به اين كه مصر در كنار فلسطيني ها قرار دارد، داراي معنايي بسيار فراتر از تجليل مرسي از سادات مي باشد چرا كه امروزه سؤال مهم در سطوح منطقه اي و بين المللي اين است كه تحولات، مصر را به كدام سو مي برد و در اين ميان رژيم تل آويو چه سرنوشتي پيدا مي كند. از اين منظر، مراسم روز شنبه 15 مهر- 6 اكتبر- براي آمريكا و صهيونيست ها پيام خوبي به همراه نداشت. حوادث هفته هاي اخير صحراي سينا هم دليل جداگانه اي است كه طبعا بر ميزان نگراني آنان مي افزايد.

يك نكته كليدي و بسيار مهم درباره مصر اين است كه نخبگان سياسي در تحولات، نقش ثانويه داشته و توده هاي مردم بازيگران اصلي اين ميدان هستند. بر اين اساس بيش از آن كه محمد مرسي و اخواني ها تنظيم كننده معادلات آينده باشند توده هاي مردم ايفاي نقش مي كنند. اگر تحليل گران درباره آينده و مواضع بعدي مرسي و اخوان ترديدهايي دارند ولي درباره اين كه تحولات به سطوح اجتماعي راه يافته و هيئت حاكمه مصر را به سمت جلو مي راند، ترديد ندارند و اين موضوعي است كه روز به روز برجسته تر مي شود. اگر به شور و حرارت مردم در مراسم بزرگ 6 اكتبر نگاه مي انداختيم مي توانستيم فشار ويژه آنان بر حكمرانان را به وضوح مشاهده نمائيم. «جان اسپوزيتو» در صفحه 7 كتاب خود «اسلام سياسي» كه در سال 1373 منتشر گرديد، مي نويسد: «اسلام نيرومندترين بنيان قدرت اجتماعي در خاورميانه و آفريقاي شمالي است و حكومت ها-ي وابسته به غرب- در برابر آن بر خود مي لرزند.

زيرا اعراب در همه جا براي نجات از فلاكت و بدبختي هاي مختلف خود به آن متوسل مي شوند اين قدرت نه ساخته دولت هاي مصر و عراق بلكه قدرت مساجد ساده و بي آلايش است» مصر، تركيه، عربستان و هر نقطه ديگر از جهان عرب داراي هر نوع از حكمراني كه باشند و حكمرانان آنان از طريق شيوه هاي دمكراتيك سر كار آمده يا با استفاده از قوه قهريه بر مردم خود تحميل شده باشند، تاثير محدودي در تحولات دارند و در نهايت ناچارند به راهي بروند كه ملت ها پيش پاي آنان قرار داده و يا بر آنها تحميل مي كنند. حضور پررنگ محمد مرسي در مراسم روز ششم اكتبر چه يك ابتكار عمل اخواني باشد و چه برخاسته از نيازي كه اخوان براي همراهي با مردم دارد، يك خبر مهم به حساب مي آيد. در متن اين خبر اين نكته كه «مصر به عقب بازنمي گردد»، خودنمايي مي كند و اين خبر وحشتناكي براي غرب به حساب مي آيد.

خبر دوم مربوط به نفوذ يك پهپاد- هواپيماي بدون سرنشين جاسوسي- در منطقه حساس و نظامي جنوب فلسطين و در نزديكي با تأسيسات اتمي ديمونا است. اين خبر داراي ابهامات و در نتيجه موجب گمانه زني هاي ضد و نقيضي شده است. پيش از اين و با فاصله كمي از دست يافتن ايران به پهپاد آمريكايي RQ170، يك هواپيماي جاسوسي رژيم صهيونيستي-از نوع هواپيمايي كه چند روز پيش در آسمان «بئرالسبع» منهدم شد در بخش هاي شمالي فلسطين و در مجاورت پايگاه هوايي اسرائيل در صفد منفجر گرديد. در آن زمان تنها يكي از رسانه هاي رژيم صهيونيستي اين خبر را منتشر كرد و از قول يك مقام نظامي لشكر جليل شمالي نوشت اسرائيل از دست يافتن حزب الله لبنان به يك تكنولوژي فوق مدرن كه قادر است هواپيمايي را در 30 كيلومتري مرزهاي خود ساقط كند، به شدت نگران است» كما اينكه در همان ايام يك هواپيماي جاسوسي ديگر آمريكا در كنيا ساقط شد و بر حجم سؤالات پيرامون نيروهاي احياناً نامرئي كه قادر به نفوذ در سيستم امنيتي، فني و اطلاعاتي هستند، افزود.

درباره خبر نفوذ يك هواپيماي جاسوسي به منطقه حساس امنيتي جنوب فلسطين فعلاً نمي توان اظهارنظر قطعي كرد. اسرائيلي ها يكبار مي گويند اين هواپيما توسط ايران و از طريق درياي مديترانه و آسمان غزه وارد منطقه جنوبي فلسطين شده و تا 38 كيلومتر به داخل اين منطقه نفوذ كرده و در حالي كه به سمت پايگاه هسته اي ديمونا در حركت بوده، ساقط شده است و بار ديگر مي گويند اين هواپيما از جنوب لبنان حركت خود را آغاز كرده و به فاصله 38 كيلومتري از مرزهاي غربي فلسطين ساقط شده است. بعضي خبرها هم نشان مي دهد كه هواپيما از صحراي سينا به حركت درآمده و بعد از طي مسافتي نزديك به 80 كيلومتر شناسايي و ساقط شده است. بعضي هم روي احتمال نقش داشتن خود رژيم صهيونيستي براي تأمين اهداف خاص تأكيد كرده اند. در يك ارزيابي پيش هنگام مي توان گفت احتمال اينكه اسرائيلي ها خود هواپيماي خود را ساقط كرده باشند چندان منطقي نيست چرا كه پرستيژ نظامي-امنيتي، همواره براي اين رژيم از اهميت زيادي برخوردار بوده است.

بنابراين مي توانيم بگوئيم كار هر كس هست كار خود اسرائيل نيست. تجربه هم نشان داده كه وقتي اسرائيلي ها به يك «نام» اشاره مي كنند، مي خواهند «عامل اصلي» را از چشم ها دور نگه داشته و روند پرونده را مديريت نمايند. اسرائيلي ها مي گويند احتمالاً كار حزب الله است. با طرح اين مسئله تا حد زيادي از نگراني شهروندان غاصب كاسته مي شود چرا كه در اين صورت دشمني به اين كار دست زده كه قبلاً هم دشمن بوده و طرف جنگ هم واقع شده است، بنابراين موضوع در رديف يك موضوع عادي قرار مي گيرد. بدترين خبر براي اسرائيلي ها اين است كه اين پرواز از صحراي سينا انجام شده باشد و از قضا قرائن هم اين احتمال را تقويت مي كند. چرا كه از يك سو همه مي دانند كه آمريكايي ها در فاصله 1357 تا 1389 چنين هواپيماهايي را به رژيم سابق مصر داده اند. از سوي ديگر همه مي دانند كه حزب الله ماجرا جو نيست و بخصوص از دست زدن به اقدامي كه به ضرر متحد خود-دولت سوريه- است، اجتناب مي كند. اگر بتوان ثابت كرد كه اين اقدام از سوي حزب الله انجام شده، طبعا اين امكان فراهم مي شود كه ديگران هم در آسمان سوريه ظاهر شده و آن را پديده اي متقابل معرفي نمايند.

با اين وصف و با تكيه بر اينكه ورود هواپيماي جاسوسي بر فراز بخش جنوبي فلسطين در سالگرد جنگ ششم اكتبر مصر با رژيم صهيونيستي اتفاق افتاده و محمد مرسي به همراه ارتش آشكارا به برجسته سازي دستاورد مصر در اين جنگ و آمادگي آنان براي حضور پرقدرت در جنگي مشابه مبادرت ورزيدند، مي تواند بخشي از سياست «قدرت نمايي» در مقابل اسرائيل به حساب آيد. اما اعلام اينكه نظاميان و دولت مصر در يك تصميم مشترك به چند كيلومتري ديمونا نزديك شده اند به هيچ وجه به نفع رژيم صهيونيستي نيست چرا كه با طرح اين مسئله بر نگراني شهروندان غاصب به شدت افزوده مي شود و ارتش اسرائيل را وادار به واكنش در مقابل نيرويي مي كنند كه به درستي آن را نمي شناسد و در فاصله دو دهه اخير بارها از اين «نيروي مرموز» شكست خورده است. ارتش اسرائيل قادر نيست اطلاعات واقعي را درباره اين هواپيما منتشر كند چرا كه لازمه آن تن دادن به جنگ با مصر است اين در حالي است كه صحنه واقعي تحولات مصر را نه مرسي و اخوان و... مي گردانند بلكه همان نيروي مرموزي كه مبارك را ساقط كرد، صحنه مقابله با اسرائيل را هم مديريت مي كند. پس بهتر اين است كه دولتمردان و نظاميان اين رژيم سكوت كنند كه كرده اند.