bato-adv
کد خبر: ۱۱۹۴۴۲
سرمقاله روزنامه های امروز پنجشنبه

سرمقاله: اعراب و نگاه به دور زدن تنگه هرمز

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «فراتر از يك افتتاح»، «خط مغالطه درتحليل روند انقلاب ها»، «راهبرد ما در نبرد گفتمان‌ها»، «برنامه به‌جاي تخريب»، «اعراب و نگاه به دور زدن تنگه هرمز»، «اصلاح وضعيت اقتصادي وظيفه‌اي همگاني»، «يك سفر دو ديدگاه»، «تناقض در گفتار برنانکه؟»، «نمی‌توان انتظار معجزه داشت» و ... كه برخي از آنها در زير مي‌آيد.
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۳ - ۲۹ تير ۱۳۹۱

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند از جمله «فراتر از يك افتتاح»، «خط مغالطه درتحليل روند انقلاب ها»، «راهبرد ما در نبرد گفتمان‌ها»، «برنامه به‌جاي تخريب»، «اعراب و نگاه به دور زدن تنگه هرمز»، «اصلاح وضعيت اقتصادي وظيفه‌اي همگاني»، «يك سفر دو ديدگاه»، «تناقض در گفتار برنانکه؟»، «نمی‌توان انتظار معجزه داشت» و ... كه برخي از آنها در زير مي‌آيد.

جام جم: فراتر از يك افتتاح
«فراتر از يك افتتاح» عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم بيژن مقدم است كه در آن مي‌خوانيد:

ديروز جلسه هيات دولت، ميزبان جمعي از مديران رسانه ملي و نقش‌آفرينان حوزه كودك و ورزش كشور بود.

در اين جلسه دو شبكه ورزش و پويا (انيميشن) رسما افتتاح شد و رئيس‌جمهور حمايت خود را از اقدامات توسعه‌گرايانه رسانه ملي اعلام كرد.

اين جلسه حاوي نكات و پيام‌هايي بود كه مي‌توان به مواردي از آن اشاره كرد:

1ـ افتتاح يك پروژه ملي در بالاترين سطح و با كمترين هزينه و دور از تشريفات مرسوم مي‌تواند الگويي براي بسياري از كارهاي مشابهي باشد كه معمولا جهت رونمايي يا افتتاح آن ميليون‌ها تومان هزينه مالي و نيروي انساني صرف مي‌شود.

2ـ براي رسانه‌اي كه يك‌تنه در برابر غول‌هاي رسانه‌اي مسموم دنيا مي‌خواهد بايستد و اعتماد مردم را جلب كند «فرصت‌شناسي» يك مؤلفه اساسي دارد.

بي‌ترديد راه‌اندازي دو شبكه فوق در تابستان و ايام اوقات فراغت كودكان و در آستانه برگزاري بازي‌هاي المپيك 2012 نشان از درك صحيح از مولفه مذكور دارد .

3ـ روشن است در شرايط موجود كشور، تمام تلاش‌هاي دشمنان صرف نااميد كردن مردم، تخريب روحيه نشاط و پاشيدن گرد يأس و منفي‌بافي مي‌شود.

پاسخ به چنين عمليات رواني سنگين نيازمند اقدامي سنجيده و موثر در تمام حوزه‌هاست كه خوشبختانه رسانه ملي با رويكرد منطقي توسعه شبكه‌ها (بويژه دو شبكه ورزش و پويا كه جوانان و كودكان كشور را جامعه هدف خود مي‌داند) آن را در دستور كار خود قرار داده است.

ميزباني رئيس‌جمهور و اعضاي دولت از عموپورنگ، اميرمحمد، خانم نشيبا و... مي‌تواند بيانگر دغدغه‌هاي اصلي مسئولان در حوزه فرهنگ و رسانه‌اي باشد و بيش از هر چيز نشان سرزندگي جامعه و مردمي است كه هيچ‌گاه ميدان را در اختيار دشمن قرار نداده‌اند.

كيهان: خط مغالطه در تحليل روند انقلاب ها
«خط مغالطه درتحليل روند انقلاب ها» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم محمد ايماني است كه در آن مي‌خوانيد:

17 ماه از آغاز سلسله انقلاب ها در حد فاصل شمال آفريقا و شبه جزيره عربستان گذشت. 17 دسامبر 2010 (27 آذر 1389) چاشني انفجار خشم ملت تونس عليه ديكتاتوري كه مستخدم رسمي سازمان سيا بود عمل كرد و به سرعت دامنه آن به ميان ملت هاي به ستوه آمده مصر و يمن و بحرين و ليبي كشيده شد، تا امروز كه يكي از عميق ترين و مهم ترين انقلاب ها در شرق عربستان در حال تكوين است. هفده ماه پس از آن ماجرا مي توان نگاه دقيق تري به صحنه داشت. اين ارزيابي از آن جهت مهم است كه انقلاب ها در ميانه راه هستند و و هر كدام با شدت و ضعف پيش رفته اند.

به موازات اين امر شبكه تبليغاتي غرب و برخي رسانه ها و تحليل گران همسو با آنها در ميان اپوزيسيون جمهوري اسلامي تلاش پرحجمي را سامان داده اند تا چنين القا كنند كه اولا اينها انقلاب نيست و رفورم است. ثانيا همه چيز تحت كنترل آمريكاست! ثالثا اين حركت ها به بن بست رسيده و تمام خواهد شد. رابعا به نفع ايران نيست و بنابراين نبايد از اين انقلاب ها حمايت كرد. اين شبكه، هم به جعل خبر مي پردازد و هم روي برخي اخبار فرعي زوم مي كند تا گزاره هاي القايي خود را ثابت كند. در آخرين دور از اين تحركات ادعا شد سران اخوان المسلمين و دولت جديد مصر «ضد شيعه» هستند! همچنين به ملاقات محمد مرسي با وزير خارجه آمريكا يا اولين سفر خارجي وي به عربستان سعودي استناد شد. يا مثلا گفته مي شود چون ژنرال هاي دوره مبارك هنوز نقش آفريني مي كنند، پس اساسا در مصر انقلاب نشده است و... از اين قبيل.

1- هر پديده سياسي و انساني را به چند شيوه مي توان مورد ارزيابي و قضاوت قرار داد. يك شيوه اين است كه آن پديده را به شكل منتزع از متن ديد اما شيوه بهتر و دقيق تر، ديدن آن در «متن» است. اين ارزيابي مقايسه اي و تطبيقي، قضاوت بسيار دقيق تري را به دست ناظران مي دهد. شيوه هاي ارزيابي ديگري هم وجود دارد مانند اينكه پديده مورد مطالعه را با «مطلوب» و مدل ايده آل بسنجيم يا به روشي ديگر، در كنار سنجش پديده با مدل مطلوب و ايده آل، گذشته موضوع مورد مطالعه را نيز مورد توجه قرار دهيم و ببينيم كه اين پديده در كدام نقطه دور از مدل ايده آل بوده و اكنون در روند صيرورت و تغيير خود چه قدر به مطلوب نزديكتر شده است؟ مغالطه شبكه تبليغاتي غرب و اپوزيسيون جمهوري اسلامي و جريان شبه روشنفكري در همين نقطه انتخاب روش ارزيابي رخ مي دهد. آنها كه در مقياس هاي متفاوت- به دلايل متعدد سياسي و فرهنگي و فكري- از روند تحولات آسيب ديده اند، چشم بندي ترتيب مي دهند تا ذهن مخاطب را از ديدن درست تحولات و روند گذار آن منحرف كنند.

عمليات فريبي كه در مغالطه و شعبده بازي تحليلي اين جريان رخ مي دهد چند لايه است. آنها اين حقيقت را مي پوشانند كه انقلاب هاي جديد فرع بر يك اتفاق مهمتر و برآمده از متغير «بيداري و مقاومت اسلامي» در شطرنج بزرگ تحولات خاورميانه هستند؛ همان گونه كه سرپوش مي گذارند بر موضوع روي كار آمدن جريان هاي اسلامگرا در هر جا كه پس از وقوع انقلاب، صندوق رأي و انتخاب دولتمردان و نمايندگان جديد به ميان نهاده شد. آنها پس از تلاش براي كتمان «هويت بيداري اسلامي» در اين انقلاب ها، گام ديگري برمي دارند و به دوگانه تصنعي «اسلام يا دموكراسي» دامن مي زنند. در گام بعدي دو قطبي هاي «عربي- ايراني» يا «سني- شيعي» را چه نزد افكار عمومي ما و چه ساير ملت هاي منطقه برجسته مي كنند. شعار نه غزه نه لبنان را براي ما تجويز مي كنند و از آن طرف از اخوان المسلمين چهره ضدشيعي مي سازند- همان گونه كه در بحبوحه جنگ 22 روز و هجوم وحشيانه صهيونيست ها به غزه بي پناه و در محاصره، مدعي شدند حماس، دشمن امام حسين عليه السلام و جانبدار يزيد است!- و در مقابل مي كوشند كشورهاي در حال انقلاب را از «اسلام»، «ايران» و «شيعه» بترسانند.

2- اما حقيقت ماجرا چيست؟ چه از زاويه «اسلامي» به عرصه بنگريم يا آن را «تكاپوي محض دموكراسي» بناميم، در اصل ماجرا تفاوت چنداني نمي كند. آمريكا و متحدانش از سال 2001 شمشير را از رو بستند و آمدند با 4 جنگ افغانستان و عراق و لبنان و غزه، نقشه خاورميانه را تغيير دهند. از جنگ جهاني چهارم عليه 24 كشور اسلامي خبر دادند تا خاورميانه جديد را با همكاري رژيم صهيونيستي و مصر مبارك و رژيم سعودي بسازند. اما از دل اين هجوم آميخته با خيانت، مقاومت و بيداري اسلامي در چهار گوشه خاورميانه (از جمله شمال آفريقا و شبه جزيره عربستان) سر برآورد و هر 3 ستون پروژه خاورميانه جديد و قرن جديد آمريكايي را به لرزه درآورد، چنان كه صهيونيست ها از زلزله 9 ريشتري خبر دادند. ايران، محور مقاومت و بيداري اسلامي شد كه به تدريج در لبنان و فلسطين و سوريه و سپس عراق و مصر و بحرين و يمن و عربستان- با شدت و ضعف- شكل گرفت. اما حتي اگر اتفاق 17 ماه اخير را تكاپوي محض دموكراسي فرض كنيم، پرسش از مدعيان اين است كه ملت ها حق حاكميت خود را از كدام حكومت ها مطالبه كردند؟ آيا اين حكومت ها در مصر و تونس و ليبي و بحرين و يمن و عربستان، جز نظام هاي خودكامه و مستبد سرسپرده به جبهه استكبار (به رهبري آمريكا) بوده اند؟ و بدين ترتيب آيا همين انقلاب ها در ذات خود ضد آمريكايي و ضداستكباري نيستند و متقابلا نظام هاي مورد اعتراض، دشمنان جمهوري اسلامي نبوده اند؟ اما اگر ادعاي رفورم را مطرح مي كنند تا انقلابي بودن تحولات 17 ماهه را انكار كنند، پرسش اين است كه طبق تعاريف آكادميك در كدام حركت رفورميستي شعار «الشّعب يريد اسقاط النظام» سر مي دهند و برايش جان مي سپارند و شهيد مي دهند و با نظاميان گلاويز مي شوند و خودكامگان حاكم را فراري مي دهند يا به محاكمه مي كشانند و درخواست اعدام آنها را مطرح مي كنند؟

3- مي گويند اين رويدادها تحت كنترل آمريكا انجام شد. اين چه آمادگي و مديريتي بود كه 7 بهمن 1389 (2 هفته قبل از اسقاط مبارك) وقتي خبرنگار شبكه PBS از جوزف بايدن معاون اوباما پرسيد «آيا زمان آن فرا رسيده كه مبارك از قدرت كنار برود؟ و آيا شما او را ديكتاتور مي دانيد؟»، بايدن با خونسردي- خوابزدگي- تمام پاسخ داد «خير! زمان آن فرا رسيده كه پرزيدنت مبارك حركت در مسير جديد را آغاز كند. او در بسياري از مسائل و از جمله صلح خاورميانه هم پيمان ماست و بسيار مسئولانه عمل كرده است. خير! ما از او به عنوان ديكتاتور ياد نمي كنيم»؟! حتي در بحبوحه انتفاضه ملت مسلمان مصر، فرانك وايزنر مشاور امنيتي اوباما براي دفاع از مبارك به قاهره رفت و همان جا علنا اعلام كرد «آمريكا مخالف كناره گيري پرزيدنت مبارك است». براساس اسناد ويكي ليكس، 2 سال قبل از اين ماجرا (فوريه 2009) مارگارت اسكوبي سفير آمريكا درباره سفر جرج ميچل (فرستاده ويژه اوباما) به قاهره و ملاقات او با مبارك نوشت «مبارك نفرت غريزي از ايران دارد و مي گويد ما آمادگي كامل داريم تا همراه اسرائيل عليه هر كس كه با ايران همكاري مي كند به ويژه حزب الله فعاليت كنيم... ما بايد روابط با قاهره را توسعه دهيم چرا كه مبارك و دولت مصر قابل اعتمادترين هم پيمان واشنگتن در خاورميانه است... واشنگتن نبايد براي رفورم و اصلاحات سياسي به مصر فشار بياورد. پرزيدنت مبارك سكولار است و سرنوشت شاه ايران را جلوي چشم خود دارد». دو سال بعد- 15 فوريه 2011- روزنامه صهيونيستي هاآرتص خاطرنشان كرد «دو فرآيند بزرگ، يكي افول اقتدار غرب و ديگري انقلاب در كشورهاي عربي در جريان است. 40 سال ثبات مصنوعي در اين كشورها به هم ريخته و ناگهان انتفاضه اي شبيه انتفاضه فلسطينيان در سال 1987 سربرآورده است... انتفاضه 2011 حاكماني را به چالش گرفته كه به آمريكا متكي هستند و نظم 60 سال پيش به هم خورده است... اكنون اين اقتدار غرب است كه در ميدان التحرير قاهره به چالش كشيده مي شود».

4- هيچ كس نمي تواند نسبت وثيق انقلاب اسلامي ايران با انقلاب هاي جديد را مورد انكار قرار دهد. زماني كه رسانه هاي وابسته به شبكه عنكبوت، خيز برداشته بودند تا به استناد نامه اينترنتي(!) ابراهيم يزدي به راشد الغنوشي، به تحريف حقايق انقلاب اسلامي تونس بپردازند، رهبر حزب النهضه دوبار و به فواصل چند ماهه تصريح كرد «مردم سالاري ايران الگوي كشورهاي منطقه است» و «شعار نه غزه نه لبنان در ايران، خدمت به اسرائيل بود». در اين ميان تناقض اپوزيسيون جمهوري اسلامي در نوع خود جالب توجه است. آنها هم شعار نه غزه نه لبنان سر مي دهند، هم مدعي دفاع از اين انقلاب ها مي شوند و سرانجام با ذوق زدگي و تحريف گري مي گويند اين انقلاب ها به جايي نرسيده و آمريكا بر اوضاع مسلط است! آنها كدام طرفي هستند؟ با جبهه ملت ها و مردم سالاري يا استبداد و استعمار؟!

5- انقلاب در ذات خود يك «خط» و «روند» است، نه «نقطه» و «حادثه». آغازي دارد و روندي و فرجامي. آغاز هر انقلاب به معناي اتمام و كمال آن نيست. انقلاب اگرچه شروع انفجاري و آميخته به طغيان دارد اما تدريجي و زمانبر است. انقلاب ها و انقلابيون در طول مسير و در چالش با موانع ساخته مي شوند و به تعميق و تكامل مي رسند. از اين نظر، نه تحولات تونس و مصر و ليبي و بحرين و يمن و عربستان به يك اندازه مشترك پيش رفته اند و نه هر يك از اين انقلاب ها به پايان رسيده است. با اين حال ارزيابي واقعي از اين انقلاب ها آن نيست كه چون هنوز با مطلوب و مدل آرماني فاصله دارند، پس مي توان اصل وقوع و تداوم انقلاب را انكار كرد يا نگاه صفر و يكي داشت. فاصله هست اما اصل انقلاب رخ داده و حركت رو به جلو نيز در جريان است. نشان به آن نشان كه نه در مصر، ژنرال ها با همه ترفندها و فشارها توانستند از برگزاري انتخابات و حاكم شدن اسلامگرايان بر دولت و پارلمان جلوگيري كنند و نه شدت سركوب ها در بحرين، انتفاضه اسلامي را خاموش كرد بلكه حتي شراره هاي انقلاب در بحرين به ظاهر كوچك اكنون به جان خود عربستان كه قرار است نقش ژاندارمي آمريكا در قبال حوادث بحرين و يمن و مصر و سوريه را ايفا كند و آتش نشان باشد، افتاده است.

انقلاب ها و انقلابيون به تجربه انقلاب كبير اسلامي ما در فراز و نشيب مسير ساخته مي شوند. آنها به تدريج تجربه مي آموزند، به غربال درمي آيند، چكش مي خورند و ساخته مي شوند. بازرگان و ابراهيم يزدي و بني صدر و مسعود رجوي و ديگراني بعد از آنها را خود انقلاب و مردم انقلابي ما غربال كردند. عيار آنها و خيلي هاي ديگر در كوره همين انقلاب معلوم شد. در فراز و نشيب انواع اتفاقات پس از انقلاب- و در عين خوش بيني برخي گروه ها به آمريكا- بود كه عمق خباثت شيطان بزرگ و اينكه هيچ معامله اي با او جز مقاومت نمي توان كرد، پديدار شد. انقلاب ها كانون رويش ها و ريزش هاست و البته در ذات «انقلاب اسلامي» ريزش ها اصلا قابل مقايسه با رويش ها و ثمر دادن ها نيست. ما به تجربه آموخته ايم كه انقلاب خم رنگرزي يا چسب يك دو سه نيست. مطمئن هستيم تاريخ در هيچ يك از اين كشورها دستخوش انقلاب اسلامي به پيش از 17 دسامبر 2010 بازنخواهد گشت و آمريكا پس از ضربه بزرگي كه به گيجگاهش خورده سرپا نخواهد شد. در عين حال مسير هيچ انقلابي در برابر استكبار و استبداد، اتوبان نيست. نه تنها سنگلاخ است، سنگ اندازي و فشار و تهديد و تطميع هم هست. ما تجارب بزرگ و پرقيمتي در اين مسير داريم كه مي توان آنها را در اختيار ديگر ملت ها قرار داد. اين مسئوليت ماست. و البته ملت ها در مسير رشد، تجربه مي اندوزند. اتفاقا بررسي تطبيقي اين انقلاب ها و انقلاب 1979 ايران است كه ويژگي ها و نقاط منحصر به فرد انقلاب كبير اسلامي به رهبري حضرت امام خميني(ره) را «نقش برجسته» مي كند.

جمهوري اسلامي: تحليل سياسي هفته
«تحليل سياسي هفته» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد:

اين هفته آخرين روزهاي ماه شعبان سپري مي‌شود و هفته آينده امت اسلامي وارد ماه ضيافت الهي شده و در پاي سفره پرمعنويت رحمت و مغفرت باريتعالي قرار مي‌گيرد. در عظمت اين روزها و لحظه بايد گفت كه پيامبر گرامي اسلام - كه درود بي‌پايان خدا بر او و خاندان مطهرش باد - روزهاي پاياني ماه شعبان نويد آمدن رمضان المبارك را به امت داده و در خطبه‌اي شيوا و پرارج كه گويي همين امروز نيز امت اسلام را مخاطب خود دارد، مي‌فرمودند: "اي مردم! آگاه باشيد كه ماه رحمت و مغفرت الهي به شما روي آورده است؛ ماهي كه بهترين ماهها و روزها و شبها و ساعاتش بهترين روزها و شبها و ساعات است.

ماهي كه خدا با تكريم ويژه، شما را به ميهماني خود دعوت كرده و نفس‌هاي شما را به منزله تسبيح و دعاهاي‌تان را مستجاب فرموده است. درهاي بهشت در اين ماه باز و درهاي جهنم بسته است... پس، از خداوند بخواهيد شما را به روزه‌داري و تلاوت قرآن در اين ماه موفق بدارد."

پيامبر اكرم در پايان اين خطبه ارزشمند در پاسخ به پرسش زيباي اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب عليه السلام كه از وجود مقدس عصاره خلقت سؤال كردند "بهترين كارها در ماه مبارك چيست؟" فرمودند: "اجتناب از گناهان". واقعيت تأسف بار اينست كه كثرت اشتغالات در امور مادي و سياسي در سالهاي اخير آنچنان فضايي را در ميان مردم و مسئولين جامعه ايجاد كرده كه همگي نيازمند شديد تقويت روحي و معنوي در حوزه فردي و توجه به فضائل اخلاقي در حوزه‌هاي اجتماعي هستيم. بايد توجه داشت ماه رمضان اگر مبارك است، كه هست، براي اينست كه به بركت آن، معصيت‌ها از بين رفته و زمينه‌هاي تعالي فردي و جمعي فراهم آيد و به اين ترتيب زندگي اجتماعي ما تحت الشعاع اخلاق و معنويت قرار گيرد. پس، حالا كه چنين است همه بايد در جهت باز گرداندن فرهنگ و معنويت به جامعه كه موجوديت و استقلال نظام در گرو آنست به شدت تلاش كنيم كه در اين ميان وظيفه علما، صاحبان قلم و رسانه، سخنوران، خطبا، وعاظ، فعالان سياسي و همه كساني كه مسئوليتي بر دوش دارند اينست كه از فرصت ماه رمضان استفاده كرده و در پرتو بركات اين ماه عظيم، دلها را پاك و به يكديگر نزديك كنند.

در موضوعات خبري خارجي، سفر كلينتون به منطقه، اوجگيري تظاهرات مردمي در عربستان، كشتار فجيع مسلمانان در ميانمار و تحولات سوريه، مهمترين رويدادهاي هفته جاري بودند.

كلينتون، وزير خارجه آمريكا در آخرين مرحله از سفر منطقه‌اي خود به فلسطين اشغالي رفت و در واقع ماحصل مأموريت خود را با مقامات رژيم صهيونيستي در ميان گذاشت. مهمترين بخش از مأموريت منطقه‌اي وزير خارجه آمريكا را ديدار وي از مصر تشكيل مي‌داد كه بازتاب گسترده‌اي نيز داشت. كلينتون در مصر تلاش كرد دولت جديد اين كشور را به حركت در جهت سياستهاي منطقه‌اي آمريكا متقاعد سازد و به همين دليل يكي از بحث‌هاي وي در ديدار با رئيس‌جمهور جديد مصر، گرفتن تضمين از وي براي پايبندي به پيمان كمپ ديويد بود.

كلينتون در مصر با تكرار ادعاهاي قبلي واشنگتن مبني بر اينكه آمريكا حامي انقلاب مصر است كوشيد وجهه مثبتي از آمريكا ارائه دهد، اين درحالي بود كه همزمان مردم مصر تظاهرات اعتراض آميزي عليه سفر كلينتون ترتيب دادند.تظاهر كنندگان با سردادن اين شعار كه "مصر از كلينتون استقبال نمي‌كند" و "مداخلات آمريكا در امور مصر بايد پايان يابد"، خشم خود را از اين سفر بروز دادند. حتي هنگامي كه كلينتون براي سخنراني در يك دانشگاه مصر حاضر مي‌شد معترضين با كفش و گوجه فرنگي از وي استقبال كردند.

واقعيت اين است كه مردم مصر، عليرغم تلاش‌هايي كه واشنگتن به كار برده است، آمريكا را دوست انقلاب خود نمي‌دانند و مسئوليت بخش اعظم مشكلاتي را كه به خصوص از ناحيه نظاميان و وابستگان به رژيم گذشته در مسير انقلاب پيش آمده است را متوجه حمايت‌ها و دخالت‌هاي پشت پرده آمريكا مي‌دانند. به زعم مردم مصر، شوراي نظامي اقدامات خود در مقابله با خواست‌هاي انقلابي مردم را با پشت گرمي و حمايت‌هاي خارجي بويژه دولت آمريكا به پيش برده و مي‌برد.

عربستان، هفته ناآرامي را پشت سر گذاشت و اعتراضات ضد رژيم كه از زمان شروع قيام‌هاي منطقه در دو سال قبل، آغاز شده است در اين هفته به اوج خود رسيد. گزارش‌هايي كه عليرغم محدوديت‌هاي خبري به بيرون از اين كشور درز كرده است حكايت از آن دارد كه قيام آزادي خواهانه، عدالت طلبانه و ضد ديكتاتوري مردم عربستان به مناطق ديگر اين كشور از جمله به شهر مدينه رسيده است كه قطعاً نگراني‌هاي جدي براي رژيم رياض ايجاد مي‌كند.

حكومت عربستان با استفاده از ابزارهاي تبليغاتي و سياسي و موقعيت اقتصادي پديد آمده از دلارهاي نفتي، از زمان شروع خيزش مردمي در كشورهاي عربي تلاش گسترده‌اي را به كار بست تا اين كشور را آرام و با ثبات جلوه دهد و اينگونه وانمود مي‌كرد كه مردم عربستان از شرايط حاكم رضايت دارند ولي اتفاقات اخير به خصوص اعتراضات هفته جاري، اين نقشه را نقش بر آب كرد و گوشه‌اي از واقعيت‌هاي جامعه عربستان و ظلم و جور و خفقان حاكم بر مردم اين كشور را آشكار ساخت.

رژيم عربستان، در اين ميان، به جاي اينكه به خواسته‌هاي برحق و قانوني مردم معترض پاسخ مثبت دهد، به تكرار اقدامات و اعمال رژيم‌هاي ديكتاتور همتايش در ديگر كشورهاي عربي، از جمله، سركوب اعتراضات و دستگيري مبارزان سرشناس پرداخت. دستگيري شيخ "نمر النمر" از روحانيون شيعه و مبارز عربستاني كه به شكل وحشيانه‌اي توسط ايادي رژيم صورت گرفت و منجر به مجروح شدن شديد وي شد تازه‌ترين تلاش منفعلانه از سوي رژيم براي خاموش كردن اعتراضات بود كه نتيجه عكس داد و موجب برافروخته‌تر شدن خشم مردم گرديد. اكنون شرايط در عربستان، همچنانكه بسياري از ناظران نيز اشاره مي‌كنند بسيار حساس است و اين كشور در آستانه يك قيام سراسري و سرنوشت ساز قرار دارد.

اين هفته، گزارش‌ها و تصاوير مربوط به قتل عام مسلمانان كشور ميانمار منتشر شد كه جهان را شوكه كرد. در تصاوير منتشر شده، هزاران جسد مشاهده مي‌شود كه به طرز وحشيانه قتل عام گرديده و بسياري نيز به آتش كشيده شده‌اند. ارقام متفاوتي از 20 هزار تا 50 هزار كشته درباره حادثه ميانمار منتشر شده است ولي به دليل اينكه دولت ميانمار هيچ منبع خبري مستقل را به مناطق مسلمان نشين راه نداده و اين منطقه را در محاصره‌اي شديد قرار داده است، ابعاد فاجعه به درستي روشن نمي‌باشد.

مسلمانان برمه كه جمعيت آنها بالغ بر 6 ميليون نفر است از ديرباز مورد ظلم و تعدي اكثريت بودايي اين كشور قرار داشته‌اند و رژيم حاكم نيز به جاي اينكه از اين اقليت بزرگ حمايت كند با افراطيون بودايي همصدا شده و مسلمانان را "اقوام خارجي" قلمداد كرده كه بايد يا در اردوگاهها اسكان داده شوند و يا اين كشور را ترك كنند.

تنش‌هاي اخير ميان بودايي‌هاي افراطي و مسلمانان كه عمدتاً در غرب اين كشور و در ايالت "آراكان" ساكن هستند پس از حمله يك گروه افراطي بودايي به اتوبوس حامل مسلمانان و كشتار مسافران آن در ارديبهشت گذشته و متعاقب آن كشته شدن يك بودايي در پاسخ به اين حمله آغاز شد كه هم اكنون به شكل حملات بسيار وحشيانه به مناطق مسلمان نشين ادامه دارد. هزاران خانه متعلق به مسلمانان به آتش كشيده شده است و صدها هزار نفر به مناطق هم مرز با بنگلادش پناه برده‌اند كه در وضعيت بسيار وخيمي به سر مي‌برند. تاكنون واكنش قابل انتظار از جانب مجامع بين‌المللي و دولتهاي مسلمان به اين جنايت انجام نگرفته و فقط سازمان همكاري اسلامي بيانيه‌اي در محكوميت اين كشتار هولناك صادر نموده است. مجامع غربي نيز در اين باره همچنان سكوت كرده‌اند. ضرورت دارد دولتهاي اسلامي به ياري مسلمانان ميانمار بشتابند و با فشارهاي همه جانبه به دولت ميانمار، از ادامه جنايات عليه مسلمانان اين كشور جلوگيري كنند.

اين هفته، اوضاع سوريه نيز كماكان متشنج بود و درگيري نيروهاي دولتي با تروريستها و شبه نظاميان ادامه يافت. همزمان در صحنه بين‌المللي تلاش‌هايي براي پايان دادن به اين بحران صورت گرفت از جمله اينكه، كوفي عنان فرستاده سازمان ملل به روسيه رفت و با مقامات اين كشور به رايزني پرداخت. مقامات روسيه در پايان اين گفتگو بار ديگر بر حمايت خود از طرح كوفي عنان تاكيد كردند. پيش از اين ديدار لاوروف وزير خارجه روسيه در گفتگويي مطبوعاتي بر حمايت مسكو از حكومت سوريه تاكيد كرده بود. وي ضمن تكرار موضع مسكو در مخالفت با دخالت نظامي در سوريه، غربي‌ها را به دليل تلاش براي جنگ افروزي در سوريه، شديداً مورد انتقاد قرار داد. در تازه‌ترين تحول، ديروز در يك حمله انتحاري به ساختمان امنيت ملي سوريه در دمشق، وزير دفاع سوريه و معاون وي به قتل رسيده‌اند.

در همين حال دولت سوريه اعلام كرد صدها نفر از مهاجمين مسلح را كه در نقاط مختلف دمشق كمين كرده و قصد انجام عمليات داشته اند، به قتل رسانده است. اين اقدام نشان دهنده شدت يافتن اقدامات تروريستي مخالفان مسلح از يكطرف و هوشياري و تسلط ارتش سوريه از طرف ديگر مي‌باشد. همزمان، شوراي امنيت سازمان نيز قرار است درباره تمديد مأموريت نيروهاي ناظر سازمان ملل در سوريه تصميم گيري كند. آمريكا و غرب درصدد هستند با استفاده از بند هفتم منشور سازمان ملل راه را براي مداخله نظامي در سوريه و براندازي حكومت بشار اسد هموار نمايند. ولي روسيه اعلام كرده چنين قطعنامه‌اي را وتو خواهد كرد. اگر روسيه در اين موضع ضد غربي خود پايدار بماند، فقط چگونگي مقابله دولت بشار اسد با مخالفان مسلح است كه مي‌تواند وضعيت آينده سوريه را رقم بزند.

رسالت: راهبرد ما در نبرد گفتمان ها
«راهبرد ما در نبرد گفتمان ها» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسکندري است كه در آن مي‌خوانيد:

رقابت در انتخابات رياست جمهوري سال 1392 بيش از تبار تاريخي و سياسي بازيگران اصلي در کشور حول محور گفتمان هاست. گروه هاي مختلف اصولگرا يا بقاياي اصلاح طلبان في نفسه و فارغ از گفتمان سازي توانايي جلب اقبال عمومي را نخواهند داشت. گفتمان نقطه اتصال سياسيون به جامعه است و هر چند مولود text است اما تنها در يک context يا بستر اجتماعي معنا مي يابد و بر حسب زمان و مکان تغيير مي کند. حداقل در دو دهه گذشته نبض گفتمان سازي در کشور در دست رهبر معظم انقلاب بوده است. معظم له با فهم عقلاني از واقعيت هاي اجتماعي گفتمان هايي را به فراخور ملاحظات کشور و منافع مردم طراحي کرده اند.

بر همين اساس ايشان گفتمان عمومي در دهه چهارم انقلاب را عدالت و پيشرفت عنوان نمودند که البته اين موضوع در دالان هاي تودرتوي اجتماعي جريان و سريان يافت و با جامعه پيوند برقرار کرد. در نيمه اول دهه چهارم انقلاب يعني فاصله سالهاي 1387 تا 1392 استرس و تاکيد گفتماني بيشتر روي مقوله عدالت بود و در نيمه دوم که مصادف با رياست جمهوري يازدهم است انتظار مي رود تاکيد بيشتر روي موضوع پيشرفت باشد. پيشرفتي که در دل آن عدالت، معنويت و عقلانيت نيز وجود دارد. از اين رو طراحي گفتماني جريانات و گروه هاي سياسي براي حضور در انتخابات رياست جمهوري آينده مي بايستي معطوف به گفتمان مادر که همان گفتمان پيشرفت است صورت بپذيرد.

البته در کارزار نبرد گفتمان ها دشمنان انقلاب اسلامي نيز بيکارننشسته اند. دشمن نيز با فهم اين واقعيت که پيشرفت، امروز به گفتمان اصلي در کشور با پيوند هاي غير قابل انکار اجتماعي تبديل شده است در صدد است با بازگشايي يک کژراهه گفتماني، جامعه را از مسير اصلي پيشرفت منحرف و در نهايت راه هاي پيشرفت کشورمان را مسدود نمايد. دشمن براي انحراف ملت ايران از مسير پيشرفت يک قيد به گفتمان پيشرفت زده است و آن مقوله "سازش" است. يعني اينکه ما به عنوان دنياي غرب اين واقعيت را باور داريم و مي پذيريم که ايراني ها مي خواهند پيشرفت کنند اما اين پيشرفت تنها با سازش و مصالحه ممکن است.

حتي غرب تحريم ها و محاصره اقتصادي را تشديد مي کند تا با دامن زدن به نارضايتي هاي عمومي و به تعبيري "فشار از پايين"مسئولين را به اين باور برسانند که پيشرفت ايران تنها از طريق مصالحه و کوتاه آمدن در برابر جبهه کفر و نفاق به سرکردگي دولت آمريکا و رژيم صهيونيستي ميسر است. پياده نظام داخلي دشمن نيز با اين استدلال که " يا ما اشتباه مي کنيم يا دنيا" بومي گرايي در پيشرفت و نقشه ايراني و اسلامي توسعه را به استهزاء مي گيرند و مبلغ همگرايي و هضم شدن در اقتصادي مي شوند که حباب آن با يک بحران مالي و مشتي دلار تقلبي ترکيد. همگرايي مصنوعي که امروز در اتحاديه اروپا رو به فروپاشي است و بحران اقتصادي تسلسلي که گريبان يکي پس از ديگري کشورهاي عضو اين اتحاديه را گرفته است.

اظهارات اخير برخي در خصوص رابطه با آمريکا و غش و ضعف کردن هاي پس پرده برخي ديگر براي برقراري رابطه با آمريکا و کوتاه آمدن در مذاکرات هسته اي و ... در دل همين گفتمان صورت مي پذيرد.اين در حالي است که تاريخ 150 ساله ايران که دغدغه پيشرفت در ذهن انديشمندان، متفکران و روحانيت ما به وجود آمد نشان داده است که سازش با غرب نه تنها مسير پيشرفت را هموار نمي کند بلکه علت العلل عقب ماندگي کشور ما در يکي دو قرن گذشته سرسپردگي به غرب و تضعيف روحيه اعتماد به نفس ملي است.

براي ملت ما روشن است که گفتمان پيشرفت تنها با راهبرد "مقاومت" در برابر زياده خواهي هاي آمريکا و همپيمانانش قابل دستيابي است. در واقع حوادث مشروطه، کودتاي رضاخان آلاشتي، ملي شدن صنعت نفت و پيروزي انقلاب به ايران و ايراني ثابت کرده که پيشرفت در گرو مقاومت است و مصالحه با دشمن چيزي جز عقب افتادن از قافله پيشرفت به ارمغان نمي آورد.

گفتمان (پيشرفت- سازش) يک مسير انحرافي در راه رسيدن به قلل رفيع يک ايران پيشرفته است و انتهاي اين مسير انحرافي دره عميق عقب ماندگي و فلاکت است. تجربه اي که نزديک به دو قرن گريبانگير ملت ايران بود. بيش از 3 دهه از پيروزي انقلاب اسلامي مي گذرد و دستاوردها و موفقيت هاي ملت ايران نشان مي دهد که گفتمان (پيشرفت - مقاومت) تنها راه تعالي و ترقي ايران زمين مي تواند باشد. هر کجا مقاومت کرديم، هر کجا بر خط روشن و بنيان مرصوص امام راحل(ره) و مقام معظم رهبري حرکت کرديم نتيجه اي جز پيروزي نداشتيم و هر جا اجتهاد کرديم و کوتاه آمديم روز به روز بيشتر عقب نشستيم.

در عين حال بايد هوشيار بود  چرا که دشمن در صدد است نمايش تقابل دو گفتمان مقاومت و سازش را روي صحنه کشور بياورد. دشمن جنگ رواني گسترده اي را به راه انداخته است تا با سياه نمايي اوضاع کشور، بزرگ نمايي آثار تحريم ها و تهديدها، اخلال در مسير خدمت رساني اقتصادي به مردم، تضعيف روحيه اميد به آينده و... فشارها را بر روند تصميم گيري و تصميم سازي در کشور افزايش دهد و مقدمات نبرد گفتمان ها را فراهم کند.

تحريم ها دستاورد چنداني براي دشمن نداشته اما بزرگ‌نمايي گسترده اي در برخي محافل سياسي ضد انقلاب و انحرافي، رسانه هاي خارجي و برخي رسانه هاي داخلي در خصوص آثار تحريم ها در داخل صورت مي پذيرد. اين در حالي است که بر اساس آخرين اخبار دريافتي نه تنها اوضاع اقتصادي و مالي کشور بد نيست بلکه حتي در برخي حوزه ها اخبار اميدوار کننده اي از پيشرفت کشور به گوش مي رسد. همين چند روز پيش اعلام شد که ايران به جمع 5 کشور توليد کننده لوکوموتيو در دنيا پيوست. بيمه کشتي هاي ايراني تکميل شده است و از اين پس براي بيمه نفتکش ها مشکلي وجود ندارد.

بر اساس اخبار رسيده به ما تنها وصولي درآمدهاي نفتي و ميعانات گازي در سال 1390 بالغ بر 94 ميليارد دلار بوده است. ايران امروز جزء 6 کشور توليد کننده توربين هاي گاز و بخار در دنياست. کانال هاي موازي براي انتقال پول در دنيا بسيار زياد است و براي فروش نفت وانتقال آن به داخل کشور هزار راه وجود دارد. قيمت دلار طي روزهاي گذشته نزولي بوده است و ان شاء الله در يک حرکت انقلابي و حيرت انگيز به نرخ هاي سابق خود باز خواهد گشت.

امروز فضاي عمومي جامعه نيازمند آرام سازي، تقويت روحيه اميد به آينده، مديريت التهاب و رفع نگراني هاي مردم است. از اين منظر اقدامات دولت به عنوان اصلي ترين متولي برطرف کردن مشکلات اقتصادي روزمره مردم بيش از همه به چشم مي آيد. دولت بايد ابتکار عمل را در مهار گراني ها که بيشتر جنبه رواني دارد به دست بگيرد و مانع از پيشبرد راهبرد دشمن گردد.

تهران امروز: برنامه به‌جاي تخريب
«برنامه به‌جاي تخريب» عنوان يادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم مرتضی طلایی است كه در آن مي‌خوانيد:

در زمان نزدیک به انتخابات آنچه باید رقبای انتخاباتی مورد توجه قراربدهند این است که رفتارهای خلاف تقوای سیاسی و اخلاق سیاسی را از خود دور کنند و به‌‌ همان میزان گفتمان امام و رهبری را در این باره سرلوحه کار خود قرار دهند زیرا بار‌ها از زبان و رفتار این بزرگان شنيده‌ایم که چگونه باید در رقابت شرکت کرد و برای داشتن یک رقابت سالم چه گزینه‌هایی را رعایت کرد.

هر فرد سیاسی که خارج از تقوای سیاسی رفتار کند نمی‌تواند ادعای این را داشته باشد که پیرو گفتمان امام و رهبری است زیرا کسانی که پیرو واقعی هستند خلاف توصیه‌های این بزرگان عمل نمی‌کنند.

بهترین شیوه در زمان انتخابات و رقابت‌های انتخاباتی اثبات خود و بیان راهکار‌ها و پیشنهاداتی است که برای کشور مفید باشد پس بهتر آن است که افراد در جهت ایجاد امیدواری نسبت به انقلاب و ارزش‌ها حرکت کنند و برای اثبات خود گام بردارند.

آنچه مسلم است این که جریانهای ولایتمدار نه تنها رفتاری در جهت خلاف توصیه‌های رهبری نخواهند داشت بلکه گفتار، رفتار و عمل خود را متناسب با خواسته رهبری تنظیم می‌کنند.

اصول رفتار و منش سیاسی و تقوای سیاسی بر این است که افراد از بدرفتاری به دور باشند و از تخریب چهره و ترور شخصیت افراد پرهیز کنند نه اینکه بدون در نظر گرفتن سابقه و آبروی افراد سخنانی را بیان کنند که قابل اثبات نیست.

نباید این نکته را فراموش کرد که داشتن سعه‌صدر و تحمل رقیب سیاسی کوچک‌ترین نکته رفتاری است که باید در افراد شرکت کننده در انتخابات وجود داشته باشد و در واقع انتظار می‌رود افرادي که به عنوان چهره‌های مطرح جامعه در بین افکار عمومی شناخته هستند به سمت ایجاد دلگرمی در بین مردم و افزایش شور و نشاط انتخاباتی گام بردارند تا امید به آینده بهتر و داشتن ایرانی سرافراز در دل مردم شکل بگیرد.

توصیه‌ای که باید در زمان انتخابات به افراد داشت مواردی است که بار‌ها از سوی افراد بیان شده است. هرچند در برخی موارد از سوی افراد نادیده گرفته شده اما به نظر می‌رسد جامعه امروز با آگاهی کامل در عرصه‌های انتخاباتی حضور پیدا می‌کند و افکار عمومی به حواشی مسائل بزرگ کشور کمتر توجه می‌کنند و وارد بازی‌های سیاسی نمی‌شوند پس بهتر است شیوه و روش تغییر کند و با توجه به خواسته‌های مردم نیاز جامعه شناخته شود تا در فضای انتخاباتی به جای رقابت دو فرد شاهد رقابت برنامه‌ها و افکار افراد باشیم تا مردم بتوانند سرنوشت بهتری را برای جامعه رقم بزنند.

آفرينش: اعراب و نگاه به دور زدن تنگه هرمز
«اعراب و نگاه به دور زدن تنگه هرمز» عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن مي‌خوانيد:

در يك سال گذشته و با توجه به افزايش تنش بين ايران و غرب و همچنين كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس كشور هاي منطقه اندك اندك تمايل خود را به دور زدن تنگه هرمز نشان داده اند .

در اين بين اگر به تحولات ماه هاي گذشته نگاهي داشته باشيم بايد گفت از يك سو با افزايش حضور نظامي وامنيت نيروهاي غربي وامريكايي در خليح فارس و همچنين تهديدات يك سال گذشته تهران در بستن تنگه هرمز در شرايط ويژه اينك اين كشورهاي عربي منطقه هستند كه بيش از هر زماني به اتخاذ راهبرد دور زدن تنگه هرمز اميد بسته اند. در اين بين در هفته گذشته از يك سو شاهد انتقال 500 هزار بشکه نفت از از ميدانهاي نفتي حبشان به بندر فجريه از راه خط لوله استراتژيک «حبشان-فجيره» بوده ايم.

در اين راستا امارات با اين اين خط لوله 360 کيلومتري نفت توليدي در شرق ابوظبي را از ميدان‌هاي نفتي حبشان به بندر فجيره در ساحل درياي عمان منتقل كرد و قصد دارد تا با تکميل اين طرح و رساندن صدور صادرات نفت از اين خط لوله به يک و نيم ميليون بشکه ديگر نيازي به انتقال 75 درصد از نفت صادراتي خود با نفتکش و از راه تنگه هرمز نداشته باشد .

از سويي ديگر نيز عربستان به عنوان مهمترين توليد كننده نفت تلاش كرده است تا با همين رويكرد به نوعي در راستاي كاهش نقش استراتژيك تنگه هرمز گام بردارد. چنانچه اين كشور نيز به تازگي خط لوله اي قديمي متصل به درياي سرخ را براي انتقال روزانه يک ميليون و ششصد هزار بشکه نفت به سواحل درياي سرخ بازگشايي کرد. انتقال نفت در اين خط لوله كه از سال 1990 متوقف شده بود و در سال‌هاي اخير از آن براي انتقال گاز استفاده مي‌شد، با ايجاد تغييراتي در آن براي انتقال نفت خام آماده شده است. در بعد ديگري از اين راهبرد عراق نيز تلاش كرده است تا از وابستگي خود به تنگه هرمز بكاهد چنانچه هر چند برخي از سيستم خطوط لوله‌ي فعال و برنامه‌ريزي شده‌ي صادرات نفت عراق همچون مسير عربستان سعودي متوقف و نيازمند تعميرات اساسي است اما اين كشور خطوط لوله هايي را به بانياس سوريه و.. را نيز در نظر دارد .

آنچه مشخص است از يك سو هم اکنون روزانه تا 17 ميليون بشکه نفت، معادل 20 درصد از کل نفت معامله شده در جهان از تنگه هرمز عبور مي‌کند. اين تنگه كه باريکه‌اي با عرض 21 مايل دارد تنها دو مايل آن براي نفتکش‌هاي بزرگ قابل عبور است نفت صادراتي امارات، عراق، قطر، کويت، عربستان و ايران را نيز از خود عبور مي دهد .

در اين بين هر چند راه اندازي خطوط لوله امارات و عربستان به تنهايي مي تواند حدود دو تا سه ميليون بشكه نفت را جابجا كند، اما تا فاصله عبور هفده ميليون بشكه نفت از تنگه هرمز فاصله زيادي است.

لذا بايد گفت جدا از عراق كه به نوعي با محدوديت‌هايي در استفاده از خليج فارس با توجه به ساحل كم روبرو است كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس اكنون ميكوشند تا با تدوين استراتژي و راهبردهاي دقيق نفتي وامنيتي بيش از هرزماني از وابستگي خود به تنگه هرمز و بكاهند و مانع از تاثير گذاري راهبردهاي امنيتي وسياسي ايران بر صادارت نفت آنان شود .در اين راستا اين راهبرد هر چند نيازمند اهرم ها و ابزارهاي گسترده اي است اما بي شك در كوتاه مدت و بلند مدت مي‌تواند بر منافع ملي و امنيت ايران نيزتاثير گذار باشد.

مردم سالاري: اصلاح وضعيت اقتصادي وظيفه‌اي همگاني
«اصلاح وضعيت اقتصادي وظيفه‌اي همگاني» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم محمد حسين روانبخش است كه در آن مي‌خوانيد:

هشدار به دولت درباره پيامدهاي تصميم‌هاي عجيب، بدون پشتوانه کارشناسي و خلق‌الساعه در زمينه اقتصاد از اولين روزهاي تشکيل دولت نهم از طرف کارشناسان و صاحب‌نظران اقتصادي منتشر مي‌شد ولي همه آنها با بي‌اعتنايي کامل دولتمرداني مواجه مي‌شد که آن روزها بر ابرها سوار بودند و همه را از جايي بالاتر از زمين نگاه مي‌کردند. اين انتقادها و هشدارها، زماني که با گراني‌ها در سال 1385 همراه شد، بازهم مورد توجه دولتمردان قرار نگرفت و جالب آنکه دولت اصلا گراني را قبول نداشت و به تبع آن حرف اقتصاددانها را هم خريدار نبود! احمدي نژاد پس از پايان نوروز 1385 در حالي که گراني در حوزه‌هاي مختلف مردم را به ستوه آورده بود اعلام کرد که نه تنها گراني وجود ندارد بلکه قيمت بعضي کالاها پايين هم آمده است! چند ماه بعد که ديگر نمي‌شد از اين حرفها زد ، توجيهات جالبي در مورد بعضي افزايش قيمت‌ها عنوان شد. احمدي‌نژاد چند ماه بعد در گفت‌وگو با مردم گفت که اشتباه يک نفر در خريد گران شير باعث شده لبنيات افزايش قيمت پيدا کند که رفع مي‌شود و...و بدين گونه دولت به راهي مي‌رفت که نتيجه‌اش مشخص بود.

بي‌توجهي به اين هشدارها بود که باعث شد استادان دانشگاه و اقتصاددان‌ها چند بار با نوشتن نامه‌هايي سرگشاده و مشترک، سعي کنند دولت را از راه کجي که در پيش گرفته باز دارند.براي مثال درخرداد ماه 1386 بيش از55 اقتصاددان مطرح کشور که همگي از اساتيد دانشگاه‌هاي معتبر ايران هستند در نامه‌اي مستند و انتقادي به محمود احمدي‌نژاد با تشريح عملکرد واقعي دولت نهم در آن دوره، هشدار دادند «هزينه تصميمات غيرعلمي‌و شتابزده، بسيار سنگين و غيرقابل بازگشت است که در نهايت توسط مردم ايران و به ويژه گروه‌هاي کم درآمد پرداخت مي‌شود».

نويسندگان اين نامه تحليلي که عصرگاه دوشنبه 21/3/1386 منتشر شد، با انتقاد از بي‌توجهي احمدي‌نژاد به اصول علم اقتصاد ابراز نگراني کرده‌اند که «با تداوم تصميمات شتابزده و غيركارشناسي دولت نهم، اقتصاد كشور در وضعيت دشوارتري قرار گيرد و با گذشت زمان هزينه برون رفت از بحران‌هاي اقتصادي براي مردم و عاملان اقتصادي سنگين‌تر شود». آنها همچنين ابراز تاسف کرده‌اند که «بي‌اعتنايي دولت به نظرات علمي‌استادان و كارشناسان در حوزه سياستگذاري اقتصادي موجب گرديده است بسياري از پيش‌بيني‌هاي بدفرجام صاحبنظران تحقق يابد». اما حاصل اين هشدارها چه شد ؟ احمدي‌نژاد در نخستين واکنش رسمي‌به اين نامه، منتقدان دولت و تلويحاً اساتيد اقتصاد را به «فضاسازي و انتشار اخبار دروغ در جامعه» متهم کرد و از اقتصادداناني که «مدعي» هستند خواست «بيايند ادعاي خود را به صورت علمي‌ثابت کنند». وي در سخنراني شديداللحني که در جمع منتخبان استان سمنان انجام شد، بخش مهمي‌از اظهارات خود را به عملکرد «مافيا» در قبال دولت نهم اختصاص داد و يادآور شد «عده‌اي با کار مافيايي بعضي مواقع حقايق را دگرگون جلوه مي‌دهند و ديگران را به‌جاي خود مي‌نشانند و هدف آنها ضربه زدن به دولت است». وي حتي ايجاد شوک کاذب در بازار مسکن، اخلال در نظام دارويي کشور و واردات بي‌رويه شکر را از جمله اقدامات مافيايي اين گروه‌ها دانست و تاکيد کرد «اين شبکه مافيايي با فضاسازي و انتشار اخبار دروغ در جامعه اينگونه القا مي‌کنند که فعاليت‌هاي عمراني دولت موجب افزايش تورم در جامعه شده است».

اين داستان کم و بيش در همه سال‌هاي گذشته ادامه داشته است و کار به جايي رسيده که ديگر، نه تنها اقتصاد‌دان‌ها، که همه کساني را که تريبوني در اختيار دارند، به واکنش واداشته است تا شايد تاثيري کند. فشار اقتصادي به مردم حالا به جايي رسيده که در يک سال گذشته، مراجع تقليد هم به کرات درباره فشار گراني و لزوم توجه دولت به اين مقوله صحبت کرده‌اند ولي مي‌توان گفت که باز هم پاسخ دولت به اين هشدارها، همان است که بود! در يکي دو ماه گذشته که احمدي‌نژاد تقريبا در اين زمينه ساکت بوده گويي محمد رضا رحيمي‌در اين زمينه، وظيفه سابق احمدي نژاد را به عهده گرفته است. 21 خرداد ماه گذشته، چند روز پس از سخنان آيت‌الله جوادي آملي درباره وضع بد اقتصادي و دشواري‌هاي زندگي مردم و هشدار ايشان به مسئولان، اعلام کرد: وضع اقتصادي مردم خوب است!اصرار بر درستي اين سخن پس از انتقاداتي که شد نشان داد که دولت و دولتمردان بر استقامت در راهي که در پيش گرفته‌اند، اصرار دارند . معاون اول احمدي‌نژاد البته مثل خود او مي‌تواند درباره گراني‌ها هم توضيحاتي عجيب دهد و در همين راستا دو روز پيش دليل گراني مرغ را القاي دشمنان دانست.

همه اينها را گفتيم تا اين نکته بديهي را بار ديگر اعلام کنيم که دولت نه مي‌خواهد و نه مي‌تواند با گراني‌هاي روزافزون، با مشکلات اقتصادي که مردم را روز به روز بيچاره‌تر مي‌کند و با بلبشوي مديريتي داخل کشور، مبارزه کند. ادامه اين روند به ضرر همه است و بي شک به جايي مي‌رسد که خوشايند دوستان اين مملکت نيست و بر همين اساس است که بايد همه کساني که مي‌توانند قدمي‌در اصلاح امور بردارند دست به کار شوند. اگر قوه مجريه اين گونه بر سوء مديريت خود اصرار دارد و حتي افتخار مي‌کند، ديگر قوا و نهادهاي اين مملکت آيا مسووليتي ندارند؟! آيا نبايد آنها – لااقل – به فکر حل مشکل باشند؟ آيا درست است که به جاي حل معضلي که روز به روز فربه‌تر مي‌شود، صورت مساله را پاک کردو با سياست «شتر ديدي، نديدي؟» سعي کرد حواس مردم را به جايي ديگر جلب کرد تا روزگار بگذرد؟

جلوي ضرر را از هر جا بگيري منفعت است و هيچ مصلحتي، نمي‌تواند جايگزين ضرورت اصلاح وضعيت اقتصادي و پايان سوءمديريت‌ها شود. وظيفه مطبوعات و رسانه‌ها بيان اين تذکر است و اي کاش همه به وظيفه خود در اين وادي عمل کنند.
 
حمايت: يك سفر دو ديدگاه
«يك سفر دو ديدگاه» عنوان يادداشت روز روزنامه حمايت است كه در آن مي‌خوانيد:

رجب طيب اردوغان نخست وزير تركيه ديروز راهي روسيه شد. در كنار گفت و گوهاي طرفين درباره روابط دو جانبه و توسعه مناسبات ميان دو كشور، نكته اساسي در رايزني‌هاي اردوغان را بررسي تحولات منطقه به ويژه سوريه تشكيل مي‌داد. كارنامه روسيه و تركيه نشان مي‌دهد كه طرفين ديدگاههاي كاملا متفاوتي به سوريه دارند و در اين رايزني، نيز هر كدام تلاش كرده‌اند تا نظر ديگري را با تغيير همراه سازد.

اولا تركيه از ابتداي تحولات سوريه نقش بازيگري غرب را داشته به گونه‌اي كه بخش عمده‌اي از چالشهاي سوريه برگرفته از تحركات اين كشور است. هرچند كه آنكارا در گذشته سياست تنش با همسايگان صفر را پيگيري مي‌كرد اما اكنون اين رويه تغيير كرده و تركيه با تنش آفريني براساس خواست غرب به دنبال تامين منافع است. سوريه از جمله مراكزي است كه تركيه به شدت سياست بحران سازي را در آن پيگيري مي‌كند.

حمايت و آموزش گروههاي تروريستي تحركات گسترده سياسي براي ايجاد اجماع جهاني عليه سوريه، استفاده از ابزارهاي نظامي عليه دمشق كه به سرنگوني جنگنده اين كشور توسط ارتش سوريه منجر شد، ميزباني از مقامات و دستگاههاي اطلاعاتي و نظامي غرب براي ضربه زدن به دمشق و...از جمله اقدامات تركيه عليه اين كشور است.

اين تحركات چنان بوده كه بسياري تاكيد دارند اگر تركيه به سياستهاي خصمانه عليه تركيه پايان دهد شرايط ثبات در اين كشور برقرار خواهد شد.ثانيا روسيه در تحولات سوريه نگاهي مغاير با تركيه را پيگيري مي كند.

 مسكو مي‌داند كه جنگ با سوريه در اصل جنگ غرب با روسيه است. غرب با به آتش كشيدن و سلطه به سوريه تلاش دارد تا آخرين پايگاه سوريه در خاورميانه را نيز نابود سازد و به نحوي خاورميانه جديدي بدون حضور روسيه را ترسيم سازد. با توجه به اين شرايط روسيه از تمام امكانات و ابزارها براي مقابله با غرب در سوريه بهره مي‌گيرد كه نمود آن دو بار وتوي قطعنامه غرب در شوراي امنيت است.

مسكو به غرب هشدار داده است كه براي حمايت از سوريه از ظرفيت‌هاي نظامي استفاده خواهد كرد. با توجه به جايگاه سوريه، مسكو تلاش كرده تا با برگزاري اجلاس‌هاي بين‌المللي نظير اجلاس ژنو و تاكيد بر حضور كشورهاي مهم و تاثيرگذار در برقراري ثبات در اين كشور، حل مساله سوريه را پيگيري كرده است.

با توجه به اين شرايط مي‌توان گفت كه ديدار اردوغان با مقامات روسيه، ديداري با دو ديدگاه متفاوت بوده كه هر كدام تلاش كرده تا نظر ديگري را در قبال سوريه تغيير بدهد. اردوغان به دنبال سوق دادن روسيه به همگرايي با غرب و خط ضد سوري بوده در حالي كه مسكو تلاش كرده تا تركيه را از جرگه غرب جدا كرده و در چارچوب فرآيند سياسي براي مساله سوريه قرار دهد.

آرمان: نمی‌توان انتظار معجزه داشت
«نمی‌توان انتظار معجزه داشت» عنوان يادداشت روز روزنامه آرمان به قلم نعمت احمدی است كه در آن مي‌خوانيد:

شورای دستگاه‌های نظارتی کشور، به استناد ماده 221 قانون برنامه پنجم توسعه تشکیل شده است. باور این است که این شورا نمی‌تواند به موضوعات نظارتی بیش از آنچه تاکنون به دستگاه‌های ناظر می‌پرداخته است، بپردازد و در این رهگذر، تنها یک سازمان جدید با اعضایی جدید، هزینه و اعتباری افزون، تشکیل و دامنه این سازمان به استان‌ها هم کشیده می‌شود و دولت را فربه‌تر می‌کند، بدون اینکه بتوان از این شورا انتظار معجزه‌ای داشت. هر چند توسعه تشکیلات به ظاهر ممنوع است، این موضوع یعنی ممنوعیت توسعه تشکیلات در برنامه پنجم توسعه نیز آمده است.

از دیگر سو، نگاهی به ترکیب اعضا نشانگر آن است که این مجموعه حرف جدیدی برای گفتن ندارد بدین معنا که مجموعه دارای 6 عضو است که شامل معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری، معاونت نظارت رئیس مجلس شورای اسلامی، وزیر اطلاعات، رئیس دیوان محاسبات کل کشور، رئیس دیوان عدالت اداری و رئیس سازمان بازرسی کل کشور می‌شود لذا باید گفت این مجموعه هم اکنون نیز وجود دارد و امکان نظارت و ارائه نتیجه نظارت خود در تمام مجموعه‌ها را دارد. خروجی نتایج عملکرد این تشکیلات موازی با برخی تشکیلات دیگر در ارسال گزارش به مقام معظم رهبری و ریاست جمهوری است، حال آنکه بدون ایجاد تشکیلات جدید هم این مهم امکان‌پذیر و در موارد خاص موجود است.

باید ترتیبی اتخاذ کرد که مجموعه‌های نظارتی موجود، کارایی لازم را داشته باشند و با انسجام بیشتر در موضوعات مبتلابه نظارت داشته باشد و اگر اعلام گزارشی نمودند، به آن توجه شود.

برای نمونه در جریان فساد مالی بزرگ اخیر، ماه‌ها قبل سازمان بازرسی درجریان قرار گرفت و حتی به نهاد‌های مختلف گزارش کار داد. سوال اساسی در این میان، این است که چه اقدامی صورت گرفت؟ صرف اطلاع و اشراف به موضوع نمی‌تواند راهگشا باشد، بلکه باید این زمینه را فراهم آورد تا به محض اطلاع و اشراف بر موضوع نظارتی بتوان اعمال وظیفه کرد.

موارد دیگر نیز به همین اعتبار است؛ هم اکنون سازمان‌های مختلف که وظیفه نظارتی به منظور حراست از سازمان‌ها و دیگر نهادها را بر عهده دارند، برخی ایرادات و اشکالات بزرگی را کشف می‌کنند اما از باب نظارتی امکان بررسی آن وجود ندارد، لذا تشکیل سازمان نمی‌تواند راهگشا باشد؛ از طرفی مجموعه‌ای که تحت نام شورای دستگاه‌های نظارتی رأساً مبادرت به تنظیم دستور‌العمل اجرایی خود طی 10ماده نموده است، آیا چنین اختیاری دارد؟ مواردی که به عنوان دستورالعمل اجرایی به تصویب شش تن از اعضا رسیده است، در واقع قانونگذاری است یعنی وارد حوزه وظیفه‌ای قوه مقننه شده است؛ برای نمونه به ماده4 دستورالعمل اجرایی می‌توان اشاره داشت که عبارت است:

الف- تعیین سیاست‌ها، خط‌مشی و تصویب سند راهبردی و برنامه‌های اجرایی در راستای هماهنگی،

ب- بررسی مشکلات نظام نظارتی کشور و ارائه راهکار برای افزایش کارآمدی و اثربخشی فعالیت‌های آنها،

ج- شناسایی راهکارهای افزایش بهره‌وری، تقویت نظام مدیریتی کشور و ارائه پیشنهادهای اجرایی به مسئولان،

د- ارائه پیشنهادهای مناسب به دستگاه‌های ذیربط برای پیشگیری از فساد و مبارزه با آن و ارتقای سلامت اداری،

ه- ایجاد هماهنگی بین دستگاه‌های نظارتی برای اجرای برنامه‌های نظارت و بازرسی. نگاهی به موارد ذکر شده که نمونه‌های دیگر آن نیز در این ماده آمده است، بیانگر آن است که همه موارد جنبه تقنینی دارد یعنی جزء اختیارات مجلس است که باید با طرح و لایحه توسط نمایندگان مجلس یا هیات دولت قانونگذاری شود، همین طور بسیاری از شرح وظایفی که برای این شورا در نظر گرفته شده خارج از صلاحیت ذاتی چنین مجموعه‌ای به نظر می‌رسد.
 
دنياي اقتصاد: تناقض در گفتار برنانکه؟
«تناقض در گفتار برنانکه؟» عنوان سرمقاله روزنامه دنياي اقتصاد به قلم پویا جبل‌عاملی است كه در آن مي‌خوانيد:

برنانکه در سنا بار دیگر بر این امر تاکید کرده است که کاهش نرخ بیکاری ایالات متحده سرعت ناچیزی دارد و در عین حال بدون آنکه نقشه مشخصی برای سیاست‌های انبساطی ارائه دهد، بر آمادگی فدرال رزرو برای کمک به وضع موجود تاکید کرد.

جالب اینجاست که وی در همین سخنرانی خواستار آن شد تا هر چه سریع‌تر اختلافات در مورد راه‌های رسیدن به کسری بودجه مرتفع شود. نگاه دووجهی وی به سیاست‌های پولی و مالی بسیار جالب توجه است. وی در عین حال که روند بهبود اقتصاد آمریکا را کم قدرت می‌بیند برای گریز از این وضعیت، از آمادگی فدرال رزرو برای انجام سیاست‌های انبساطی پولی سخن می‌گوید، اما در عین حال خواستار کاهش کسری بودجه است که به تعبیری می‌توان آن را سیاست مالی انقباضی توصیف کرد. آیا این رویکرد متناقض نیست؟ زیرا اگر از نظر وی باید برای تسریع بهبود اقتصادی کاری کرد وی نباید آن چنان دغدغه‌ای برای کاهش سریع کسری بودجه داشته باشد.

پاسخ اما، در رویکردهای اقتصادی برنانکه نهفته است. برنانکه را می‌توان یک پول‌گرا دانست. وی تحت تاثیر فریدمن و مکتب پول گرایی است که در آن به جای استفاده از سیاست‌های مالی برای جلوگیری از رکود و تثبیت اقتصادی از سیاست‌های پولی برای ثبات‌سازی اقتصاد استفاده می‌شود و این اعتقاد در این مکتب وجود دارد که سیاست‌های مالی از طریق کسری بودجه نه یک راه‌حل برای رکود و بهبود است که در نهایت می‌تواند موجب بی‌ثباتی بیشتر اقتصاد شود. مکتب پولی بر آن است که شاید بتوان با افزایش عرضه پول در دوره رکود، مردم را ترغیب به مصرف و سرمایه‌گذاری بیشتر کرد و این خود منجر به بهبود وضعیت اقتصادی شود، اما این تغییر از درون مکانیسم بازار خود نمایی می‌کند، در حالی که راه‌حل کینزی سیاست مالی انبساطی، بر مخارج بیشتر دولت تاکید دارد و این به معنای افزایش حجم و مداخله دولت در اقتصاد است و با روح اقتصاد بازار که مبتنی بر رقابت و نوآوری است، همخوانی ندارد.

البته این مساله صحیح است که افزایش نقدینگی خود مداخله نهاد حکومت در بازار پول است، لیکن این مداخله به مراتب برای اقتصاد آزاد کم خطرتر از سیاست‌های مالی انبساطی از طریق کسری بودجه است. این امری است که گویی بیشتر اقتصاد‌های توسعه یافته نیز به آن رسیده‌اند و نقطه تمرکز سیاست‌های تثبیتی را در گرو عملکرد‌های بانک‌های مرکزی جست‌وجو می‌کنند. با این وجود نباید فراموش کنیم که این تنها راه‌حلی برای اقتصاد‌های پیشرفته با تورم‌های ناچیز است و سیاست‌های انبساط پولی برای کشور‌هایی که با تنگناهای عرضه مواجهند و تورم‌های افسار گسیخته دارند، ناکار آمد خواهد بود.

گسترش صنعت: نگینی برای تجارت خارجی
«نگینی برای تجارت خارجی» عنوان سرمقاله روزنامه گسترش صنعت به قلم عباس معمارنژاد است كه در آن مي‌خوانيد:

گمرک به ‌عنوان یکی از منابع اصلی درآمدهای دولت، دارای اهمیت ویژه‌ای است و به همین خاطر ضرورت بازنگری قوانین و اصلاح بنیادین سازمان گمرک و بهنگام‌‌سازی فرآیندها، ساختار و سیستم‌های اطلاعاتی و عملیاتی آن هماهنگ با دانش، تعاملات و فناوری‌های نوین، بیش از پیش ضروری است.

نظام گمرکی یکپارچه نوین  با همین رویکرد تدوین شده است، چرا که  بدون تردید از رهگذر اجرای این طرح، امکان ارائه خدمات گمرکی بهینه، تعامل کارآمد با سازمان‌های همجوار و بین‌المللی گمرکی و صیانت شایسته از حقوق دولت، جامعه و سایر ذی‌نفعان کلیدی میسر خواهد شد. البته دستیابی به گمرک الکترونیک، اصلاح قوانین و مقررات، توانمندسازی نیروی انسانی، اصلاح فرآیندها و رویه‌های گمرکی و اصلاح شیوه‌های نوین مدیریتی مبتنی بر ریسک از مفاد اجرای طرح جامع گمرک نوین (نگین) است که این طرح اهمیت ویژه‌ای در اصلاح و تحول هدفدار سازمان گمرک در تمامی ابعاد آن دارد.

نکته حائز اهمیت این است که طرح جامع گمرک فراتر از یک نقشه جامع فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT Master Plan) است و تمام ارکان کلیدی سازمان را از زوایای مختلف آن شامل می‌شود. مدیریت(اعمال مدیریت نوین و کارآمد در راستای به‌کارگیری بهینه همه منابع سازمانی)، فناوری (ارتقا دادن و به ‌روز کردن فناوری‌های مورد استفاده در سازمان با توجه ویژه به فناوری اطلاعات)، منابع انسانی (بهسازی، آموزش و توسعه منابع انسانی به‌ عنوان یکی از کلیدی‌ترین سرمایه‌های مورد استفاده در سازمان)، فرآیندها (شناسایی، بازنگری و اصلاح فرآیندهای سازمان و مدیریت آنها) و مقررات (مطالعه و بررسی مقررات گمرکی و پیشنهاد بهینه‌سازی آنها) از محورهای اصلی این طرح است.

افزایش رضایتمندی صاحبان منافع از طریق اعمال روش‌های نوین و تسهیل و تسریع در فرآیندهای وصول درآمدهای گمرکی با هدف تکریم‌ ارباب‌ رجوع، ارتقای سطح تعاملات با سازمان‌های همجوار و گمرکات بین‌المللی و ایجاد بسترهای نوین اطلاعاتی در راستای توسعه همکاری بین‌المللی، اعمال کنترل‌های لازم با تکیه بر بسترهای نوین اطلاعاتی به منظور کاهش ورود کالای قاچاق، تقلبات و تخلفات گمرکی و در نتیجه افزایش منافع صنعت‌گران ملی و ارتقای رضایت شغلی کارکنان از طریق حذف یا کاهش وظایف تکراری و روزمره و در نتیجه ایجاد فرصت برای پرداختن کارکنان به امور مثبت را می‌توان، مهم‌ترین اهداف کلان دانست.

ضمن این‌که بسیاری بر این باورند که افزایش درآمدهای گمرکی کشور را یکی مهم‌ترین اهداف این طرح می‌دانند  و معتقد هستند که  نظام گمرکی یکپارچه نوین  از طریق ایجاد بسترهای لازم برای تحقق گمرک الکترونیک و در نتیجه تسریع و شفاف‌‌سازی نظام وصول درآمدهای گمرکی، برقراری ارتباط و تعامل با پایگاه‌های اطلاعاتی سایر سازمان‌های مرتبط، جلوگیری از قاچاق کالا و تخلفات و تقلبات گمرکی می‌تواند به افزایش درآمدهای گمرکی کمک کند.

باید توجه داشت که این طرح شامل چهار مرحله است که مرحله نخست؛ طراحی مفهومی طرح شامل، تدوین جزئیات برنامه مدیریت پروژه(PMP)، سازماندهی جلب همکاری متخصصان درون سازمانی و برگزاری جلسه آغازین پروژه، طراحی مفهومی طرح جامع گمرک نوین، ارزیابی وضعیت موجود سازمان (As-Is)، طراحی وضعیت مطلوب، تحلیل شکاف، ارزیابی آمادگی برای تغییر، مطالعات تطبیقی، تدوین نقشه راه، تدوین منشور طرح و منشور پروژه‌های طرح، طراحی نظامات راهبری طرح، طراحی نظامات مدیریت تحول طرح، تدوین «درخواست پیشنهاد (RFP) سامانه یکپارچه گمرک» (ICS)، انجام همه امور فنی و تخصصی در راستای فعال‌سازی قرارداد سامانه یکپارچه گمرک (ICS) است.

 در مرحله دوم نیز قرار است اجرای پروژه‌های محوری شامل حفظ یکپارچگی و کنترل دامنه پروژه‌ها، پیاده‌سازی نظامات دفتر مدیریت طرح، تجهیز و سازماندهی مطلوب متخصصان و خبرگان، پایش و ارزشیابی پروژه‌های طرح، خلق ارزش ‌افزوده مضاعف از تعاملات، شناسایی، ارتقا و بهره‌گیری از منابع تخصصی گمرک، برقراری هماهنگی‌های مقتضی و موثر ارکان طرح، مستندسازی طرح و پیگیری اخذ تأییدیه‌ها و دستور پرداخت‌ها در دستورکار قرار گیرد.

در مرحله سوم نیز اجرای پروژه‌های با گستره ملی شامل تدوین گزارش شناخت، تدوین شرح کلی و تفصیلی خدمات، تدوین درخواست پیشنهاد پروژه‌ها، اجرای ارزیابی یا داوری پیشنهادها، طرح‌ریزی انعقاد قراردادها و دریافت پیش‌ پرداخت و تهیه طرح نظارت هر پروژه انجام می‌شود. اجرای پروژه‌های پشتیبانی شامل تعیین صلاحیت همه منابع انسانی پروژه‌ها، بررسی تأیید روش انجام کار و برنامه مدیریت پروژه، نظارت بر عملکرد مجریان پروژه‌ها، اعلام رسمی صورت وضعیت عملکرد مجریان پروژه‌ها، بررسی و تحلیل درخواست تغییر دامنه، زمان و مبلغ پروژه‌ها، نظارت بر تست و آزمون پروژه‌ها، طرح ‌ریزی اجرای آزمایشی پروژه‌ها، نظارت بر روند اجرای آزمایشی پروژه‌ها، تحویل‌ گیری نهایی دستاوردهای پروژه، تایید حسن انجام کار و تعهدات مجریان پروژه‌ها، انتقال دانش و آموخته‌های پروژه‌های طرح به سازمان، مستندسازی پروژه‌ها و تحویل آنها به سازمان، ارزیابی عملکرد نقش‌ آفرینان اصلی پروژه‌ها در مرحله چهارم این طرح اجرایی می‌شود.

منبع: جام جم
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
پرطرفدارترین عناوین