bato-adv

ارزیابی چامسکی از مذاکره هسته‌ای 5+1 با ایران

اسراييل تمايل زيادي دارد كه ايالات‌متحده به ايران حمله نظامي كند. اسراييلي‌ها نمي‌خواهند شاهد هيچ رقيب و قدرت مركزي براي خود در منطقه باشند. اما حقيقت اين است كه اسراييلي‌ها به تنهايي قادر نيستند به آنچه بدان مي‌انديشند، دست بيابند. آنها خواستار يك حمله ويرانگر به ايران هستند كه خود در اين جنگ كمترين خسارت را ببينند و اين مساله در دنياي واقع براي اسراييل دست‌يافتني نيست.
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۸ - ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۱
 
84 ساله است و همچنان مي‌نويسد، نقد مي‌كند و به پيش مي‌رود و از مزاياي نظامي بهره مي‌برد كه آن را بي‌رحمانه به زير تيغ نقد مي‌نشاند. آورام نوام چامسكي (Avram Noam Chomsky) نظريه‌پرداز، مورخ، فيلسوف و زبان‌شناس آمريكايي است كه در دنيا به دليل انتقاد از سياست‌هاي راهبردي كشورش در جهان شناخته شده است.

اگرچه برخلاف اروپا، فضاي روشنفكري ميان عموم مردم در آمريكا جايگاه قابل توجهي ندارد، اما چامسكي در ايالات متحده در ميان اهالي قدرت و دانشگاهيان مقبوليت زيادي دارد. هرچند جامعه آمريكا به تدريج تحت فشارها و مشكلات اقتصادي سال‌هاي اخير در ديدگاه‌هاي سرمايه‌داري‌اش با كندي و مقاومت زياد محافظه‌كاران در حال تغيير است ولي نظريات افرادي مثل چامسكي كه منتقدان تندرويي از منتهااليه چپ محسوب مي‌شوند، بيشتر محافل علمي و دانشگاهي و نظريه‌پردازانه مورد بحث قرار مي‌گيرد تا جامعه‌اي كه اصالت سرمايه را در اقتصاد پذيرفته و اصول آن را دنبال مي‌كند.

چامسكي را شايد نتوان در شبكه‌هاي كابلي و سراسري راديويي و تلويزيوني آمريكا ديد و به نظرياتش گوش كرد يا در معادلاتي مثل مناظره‌هاي انتخاباتي آمريكا ردپايي از آن يافت، چراكه او به عمد رسانه‌هاي آمريكا را ناديده مي‌گيرد و سعي مي‌كند افكار و صداي خود را توسط رسانه‌هاي خارج از كنترل رسانه‌هاي آمريكايي به گوش دنيا برساند. به هر روي نظريات چامسكي در فضاي تئوريك ايالات متحده و دنيا زنده و تاثيرگذار است و او توانسته جايگاه خود را به عنوان منتقد سيستم راست از درون اردوگاه چپ شكست‌خورده پس از شوروي، تثبيت كند. چامسكي اگرچه از برچيده شدن ديوار برلين در سال 1989 استقبال كرد، اما همواره خود را سوسياليستي آزادي‌خواه دانسته است.

او همواره مخالف سياست‌هاي جنگ‌طلبانه كشورش بوده به طوري كه در جنگ‌هاي ويتنام، دخالت نظامي آمريكا در كوزوو، عراق و افغانستان، او همواره به شدت به سياست خارجي ايالات متحده انتقاد كرده است. از نوام چامسكي به عنوان پدر زبان‌شناسي مدرن نيز ياد مي‌شود. نظريه معروف او نظريه زايشي- گشتاري است كه در دهه 60 ميلادي، انقلابي در زبان‌شناسي معاصر ايجاد كرده است. اين استاد بازنشسته دپارتمان فلسفه و زبان‌شناسي دانشگاه ماساچوست آمريكا معتقد است كه با بررسي نظام زباني افراد مي‌توان نتايج روان‌شناختي به دست آورد. به گفته او «زبان آينه فكر است.» نوام چامسكي در گفت‌وگو با «شرق» به مذاكرات ايران با گروه 1+5 اشاره و از آن استقبال مي‌كند.

ارزيابي شما‌ در رابطه با ادامه دور جديد مذاكرات هسته‌اي جمهوري‌اسلامي ايران و گروه 1+5 چيست؟ آيا اين دور از مذاكرات، براي هر دو طرف سودمند خواهد بود؟
من از آغاز اين مذاكرات استقبال مي‌كنم اما بايد بگويم كه پيش‌بيني آينده اين مذاكرات بسيار دشوار است. به هر حال به نظر مي‌رسد، موارد جايگزين در صورت ادامه نيافتن مذاكرات آنقدر سخت و خطرناك خواهند بود كه بهتر است هر دو سوي مذاكره از هر فرصتي استفاده كنند.

با وجود رضايت دو طرف مذاكره‌كننده در دور نخست مذاكرات هسته‌اي در استانبول، مقامات رسمي اسراييل نسبت به آغاز مذاكرات و روند آن ابراز نارضايتي مي‌كنند. به نظر شما دليل كارشكني‌ها و بدبيني اسراييل به اين مذاكرات و مخالفت با ادامه آن چيست؟ آيا آنها در انديشه تهديد ايران به دليل برنامه‌هاي صلح‌آميز هسته‌اي‌اش هستند؟
اسراييل تمايل زيادي دارد كه ايالات‌متحده به ايران حمله نظامي كند. اسراييلي‌ها نمي‌خواهند شاهد هيچ رقيب و قدرت مركزي براي خود در منطقه باشند. اما حقيقت اين است كه اسراييلي‌ها به تنهايي قادر نيستند به آنچه بدان مي‌انديشند، دست بيابند. آنها خواستار يك حمله ويرانگر به ايران هستند كه خود در اين جنگ كمترين خسارت را ببينند و اين مساله در دنياي واقع براي اسراييل دست‌يافتني نيست.

در دوران رياست‌جمهوري باراك اوباما، طرحي با نام يك كانال ارتباطي مستقيم كه از آن تحت عنوان «Red Line» نام برده مي‌شد، مطرح شد، اخيرا بار ديگر در مورد برقراري چنين كانال يا خط تلفن مستقيم ميان مسوولان در كشور صحبت مي‌شود. به نظر شما آيا كانال ارتباطي اين‌چنيني مي‌تواند تنش‌ها را ميان دو كشور متوقف كند يا در رابطه تهران – واشنگتن موثر باشد؟
كانال ارتباطي تحت هر نامي، تضميني براي كاهش تنش‌ها نخواهد بود. اما شايد بتواند درهاي اميد را براي كاهش نقش‌ها باز بگذارد. درست مانند همان چيزي كه زمان درگيري‌هاي ايالات متحده و اتحاد جماهير شوروي سابق اتفاق افتاد.

آيا ايران مي‌تواند تصميم باراك اوباما را در تاسيس يك كانال ارتباطي ميان ايران و آمريكا به‌عنوان نخستين گام براي نزديكي و مصالحه ميان دو كشور قلمداد كند؟ و آيا مي‌توان اميدوار بود كه چنين گام‌هايي از سوي دولت ايالات متحده ادامه يابد؟
ما اميدواريم كه مسير بهبود مذاكرات ادامه پيدا كند، اما بايد پذيرفت كه متاسفانه همچنان موانع سخت و محكمي پيش‌رو است.

همانطور كه مي‌دانيد مساله ايران يكي از مسايل مطرح در سياست خارجي آمريكاست. به نظر شما آيا اوباما مي‌تواند اميدوار باشد كه حل اين مساله پيش از اتمام دوران رياست‌جمهوري‌اش موفقيتي به دست بياورد؟
بي‌شك اوباما دوست دارد كه شاهد نتايج مثبت فزاينده‌اي در رابطه با ايران طي دوران رياست‌جمهوري خود باشد. اما من شك دارم كه رييس‌جمهور و مشاورانش انتظار داشته باشند كه اين فرآيند دربازه زماني رياست‌جمهوري باراك اوباما مسير نهايي خود را طي كرده و به نتيجه‌اي نهايي منجر شود.

در عرصه رقابت ميان جمهوري‌خواهان در انتخابات رياست‌جمهوري آمريكا، رفتار دولت اوباما به يك پاشنه آشيل براي جمهوري‌خواهان در مقابل دموكرات‌ها تبديل شده است، دليل اين موضوع چيست؟
اگر در مناسبات ميان ايران و ايالات متحده راه‌حل صلح‌آميزي وجود داشت مي‌توانستيم به راحتي سخن از سود و منفعت براي مخالفان (جمهوري‌خواهان) به ميان بياوريم، اما اينك و در جايي كه امروز ايستاده‌ايم پرواضح است كه اين موضوع نمي‌تواند پاشنه آشيلي براي جمهوري‌خواهان تلقي شود.

به‌طور كلي براي بهبود احتمالی روابط ميان ايران و آمريكا، كدام گزينه را پيشنهاد مي‌كنيد. حضور قدرت جمهوي‌خواهان يا دموكرات‌ها؟
حضور هركدام از اين احزاب در راس قدرت در كل ماجرا تفاوت چنداني ندارد. اما مي‌توان گفت كه دموكرات‌ها در يك جمع‌بندي كلي تمايل بيشتري به باز گذاشتن درها براي حل صلح‌آميز درگيري‌هاي بين‌المللي دارند و تا حدودي اين مساله در مورد گزينه ايران جلوه بيشتري دارد.

زماني كه «جنبش وال‌استريت» در نيويورك اتفاق افتاد، منتقدان سياسي از پايان سرمايه‌داري در آمريكا سخن گفتند اما به نظر مي‌رسد «جنبش وال‌استريت» پس از مدتي رو به خاموشي رفت. به نظر شما آيا واقعا سرمايه‌داري – آن هم از نوع آمريكايي – به پايان خود نزديك است يا وقوع چنين جنبش‌هايي مي‌تواند جزو بحران‌هاي عادي در يك نظام محسوب شود؟
اين چشم‌انداز كه جنبش‌هاي اشغال، چون اشغال وال‌استريت تهديدي براي سرمايه‌داري است، چشم‌انداز واقع‌گرايانه‌اي نيست. در ضمن اينكه اين جنبش همچنان زنده است و آينده آن غيرقابل پيش‌بيني است. همان‌گونه كه خود اين جنبش به نمايش گذاشت، فراز و فرود براي يك جنبش خودمختار كاملا عادي است.

برخی معتقدند، انقلاب‌هاي كشورهاي عربي كه به بهار عربي مشهور شدند، دستاورد روشنفكران، جوانان و زنان بوده، اما حالا اين احزاب بنيادگرا هستند كه به‌تدريج در اين كشورها به قدرت مي‌رسند. نظر شما در مورد سرنوشت كشورهايي كه دستخوش بهار عربي شدند و مسيري كه طي مي‌كنند، چيست؟
جنبش‌هاي كارگري يكي از فاكتورهاي مهم در كشورهاي تونس و مصر بوده‌اند كه در تحليل آنچه در اين كشورها گذشت، كمتر به آن توجه شد. به اين ترتيب جنبش‌هاي كارگري، دستاوردهايي را هم از آن خود كردند و به هر حال در مواردي هم پيشرفت‌هايي در كسب قدرت داشته‌اند. به‌نظر من روند پيشرفت و توسعه در منطقه MENA (خاورميانه و آفريقاي شمالي) متفاوت است. به‌نظر من اين روندهاي توسعه اهميت تاريخي دارند و بايد به آنها به صورت دقيق پرداخته شود. آنچه در اين كشورها در حال روي دادن است به‌گونه‌اي آينه مسايل و مشكلات عميقي است كه در اين جوامع وجود دارد كه حل آنها نياز به زمان دارد. به نظر من ادامه درگيري‌ها پس از پيروزي انقلاب‌ها در كشورهاي حوزه منا بسيار محتمل به‌نظر مي‌رسد.

   
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین