محسن رضايي كانديداي دو دوره از انتخابات رياستجمهوري كه اين روزها از آمادگياش براي ورود مجدد به عرصه انتخابات رياستجمهوري يازدهم خبرهايي منتشر ميشود، ضمن بازخواني علت حضور خود در انتخاباتهاي گذشته گفت که جناح اصولگرايي در روزهاي آخر عمر خود قرار دارد. وي همچنين از انتقادات جدياش به اكبر هاشميرفسنجاني خبر داد.
او با شركت در يك نشست دانشجويي در جواب سوالي مبني بر اينكه شما چرخش خود را در حوزه سياست از جمله در انتخاباتهاي رياستجمهوري 84 و 88 چگونه توجيه ميكنيد، توضيح داد: «من اين را نوسان نميدانم، بلكه عقلانيت ميدانم چراكه در سال 84 وقتي در انتخابات شركت كردم و چند روز مانده به انتخابات كنار كشيدم، اعلام كردم به نفع ملت ايران كنار ميكشم، چون تعبير من اين بود كه انتخابات تبديل به انتخابات شوراي شهر شده است و اين موضوع آسيب به تشخيص مردم وارد ميكند.»
رضايي ادامه داد: «همچنين در سال 88 وقتي به نتيجه انتخابات اعتراض كردم، عدهيي به من گفتند شما حزباللهي بودهايد، پس اعتراض نكنيد. از طرف ديگر عدهيي پيشنهاد دادند مانند ديگران سوار بر وانت و بلندگو به دست اعتراض خود را مطرح كنم، اما من معتقد بودم بايد مسير قانوني را از طريق شوراي نگهبان پيگيري كنم. پس زماني كه شوراي نگهبان نتيجه را اعلام كرد، به قانون تمكين كردم.»
وي افزود: «اعتراض، حق من و تمكين به قانون وظيفه مدني من بود و شايد اگر ديگران هم اينطور عمل ميكردند، حوادث تلخي را كه شاهدش بوديم، اتفاق نميافتاد.»
دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام تاكيد كرد: «دلايل حضور من در صحنه انتخابات اين بود كه مشخص شود تنها كانديداي اصولگرايان در آن دوره آقاي احمدينژاد نيست و در مناظرهيي كه با ايشان داشتم، صبر و بردباري و ادب را رعايت كردم. آيا اين علائم عقلانيت نيست؟ همچنين بعد از انتخابات به مقام معظم رهبري تبريك گفتم و ايشان را فصلالخطاب دانستم و رهبري، شوراي نگهبان را فصلالخطاب قرار دادند و علت محكوميت آن دو نفر در دوره انتخابات اين بود كه در مسير شوراي نگهبان قرار نگرفتند.»
رضايي با تاكيد بر اينكه به عقلانيت اسلامي معتقد هستم، اظهار كرد: «در عقلانيت اسلامي بايد از افراط و تفريط پرهيز كرد و اقدام بهموقع همراه با منطق داشت در حالي كه تمام رفتارهاي ما در چارچوب امر به معروف و نهي از منكر تفسير ميشود. پس اگر بيش از شما در راه رهبري نباشم، كمتر از شما نيستم و 40 سال است كه زندگي خود را در راه تثبيت نظام گذاشتهام و افراط و تفريط نميكنم و البته در مسير قانون پيش ميروم.»
رضايي همچنين در جواب سوالي مبني بر اينكه آيا جبهه ايستادگي همان كارگزاران است، گفت: «خير، جبهه ايستادگي، جبههيي مستقل است و گرچه تفكر اصولگرايي دارد، اما در جناح اصولگرايي نيست چون جناح اصولگرايي در روزهاي آخر عمر خود قرار دارد همانطور كه جناح اصلاحطلبي از رده خارج شد، ولي انديشه اصلاحطلبي وجود دارد. انديشه اصولگرايي يك نماينده ندارد و همانطور كه از زمان مشروطه تا به امروز انديشه اصلاحطلبي و اصولگرايي وجود داشته، اما افراد و جناحهاي مربوط به آن عوض شدهاند، امروز نيز شاهد پوستاندازي سياسي در آرايش سياسي كشور هستيم.»
دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام همچنين در جواب سوالي درباره عملكرد هاشميرفسنجاني تصريح كرد: «اين سوال را بايد از خودشان بپرسيد چون من نماينده ايشان نيستم. البته هر فردي بدون عيب نيست و انتقادات من از ايشان جدي است كه سعي كردم بخشي از آنها را مطرح كنم و با توجه به اختلاف سلايقي كه وجود دارد، هميشه تلاش داشتهام در بيان انتقادات، خود راه صواب را در پيش بگيرم.»
وي همچنين در رابطه با اختلافات اصولگرايان و اينكه آيا تنها راه عملي، ايجاد جبهه واحد سياسي در كشور نيست، خاطرنشان كرد: «در اين صورت ايران تكحزبي ميشود و اين موضوع مفيد نخواهد بود در صورتي كه اگر اصلاحطلبان ميآمدند و اصولگرايان نيز خود را احيا ميكردند، در نتيجه شاهد احياي اصولي در اصولگرايي و اصلاحطلبي بوديم كه ميتوانست مفيد واقع شود.»
رضايي افزود: «در فضاي انتخابات براي بالا بردن مشاركت دو پيشنهاد وجود دارد؛ اول برگزاري مناظره در صدا و سيما و دوم ايجاد فضاي باز در دانشگاهها براي حضور كانديداها تا در نتيجه آن شاهد افزايش مشاركت مردم باشيم و به لحاظ حيثيتي و امنيتي به نتايج مطلوبي دست يابيم.»
وي با اشاره به اينكه در ايران مناظرات را دير شروع و فقط يك دوره آن را برگزار كرديم، تصريح كرد: «اگر مناظرهها يك دوره ديگر برگزار ميشد، فضاي التهابي پايين ميآمد چرا كه بايد سعي كنيم التهابات را پايين آوريم.»
رضايي در بخش ديگري از سخنانش با تاكيد بر اينكه 16 سال تنشزدايي در ايران مورد تاييد نظام و رهبري بوده است، هر چند اجراي آن در دوران رياستجمهوري آقايان هاشمي و خاتمي انجام شده است، اظهار داشت: «در اين دوران هدف اين بود كه كمي تنفس داشته باشيم و امريكاييها هم همين تنفس را نياز داشتند، به علت اينكه شكاف عميق بود حتي در اين دوره نيز مصالحه امكانپذير نبود، در حالي كه از زد و خورد خبري نبود.»
وي همچنين در پاسخ به پرسشي مبني بر اينكه آيا حمايت از دولت سوريه و بشار اسد درست است، گفت: «ما به طور مشروط از سوريه دفاع ميكنيم، يعني دفاع ما مطلق نيست و دفاع ميكنيم كه امريكاييها وارد آنجا نشوند، پس هيچوقت حاضر نيستيم اين فرصت تاريخي و سرمايهگذارياي را كه در سواحل مديترانه كردهايم، از دست بدهيم. پس ميدانيم وقايعي كه بعد از سقوط سوريه عليه ما شكل ميگيرد، چگونه خواهد بود و تلاش ميكنيم مانع آن شويم.»