صادق جوادیحصار، عضو حزب اعتمادملی، میگوید، اصلاحطلبان در گیرودار این هستند که حالا ما در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ چه کنیم؟ آیا فعال شرکت کنیم؟ گزینه معرفی کنیم؟ مردم را دعوت به انتخابات کنیم؟ یا بیتفاوت باشیم و همانطور که جریان مقابل دولت و مقابل اصلاحطلبان تصمیم گرفته، اجازه دهیم مجلس و دولت و قوه قضائیه همه با هم یکدست شوند؟ پس باید منتظر بمانیم و ببینیم چه برنامهای ارائه خواهند داد و چه تدبیری خواهند اندیشید تا در پناه این تدابیر کشور حداقل از بحران جدی اقتصادی نجات پیدا کند.
بخشهایی از گفتگو اعتمادآنلاین با جوادی حصار را در ادامه میخوانید؛
- در انتخابات مجلس یازدهم با رد صلاحیت گسترده اصلاحطلبان و تلاش برای یکدست کردن مجلس، تقریباً تتمههای امید مشارکت فعال را از جریان اصلاحات گرفت. به همین دلیل اصلاحطلبان اعلام کردند که ما اگر گزینه شاخصی برای رقابت داشته باشیم، در انتخابات حضور خواهیم داشت، در غیر این صورت تصمیممان این خواهد بود که کاندیدا معرفی نکنیم.
- اخیراً بر سر انتخابات ریاستجمهوری نظرات گوناگونی دوباره مطرح شده است و اصلاحطلبان در گیر و دار این هستند که حالا ما در انتخابات چه کنیم؟ آیا فعال شرکت کنیم؟ گزینه معرفی کنیم؟ مردم را دعوت به انتخابات کنیم؟ یا بیتفاوت باشیم و همانطور که جریان مقابل دولت و مقابل اصلاحطلبان تصمیم گرفته، اجازه دهیم مجلس و دولت و قوه قضائیه همه با هم یکدست شوند؟ پس باید منتظر بمانیم و ببینیم چه برنامهای ارائه خواهند داد و چه تدبیری خواهند اندیشید تا در پناه این تدابیر کشور حداقل از بحران جدی اقتصادی نجات پیدا کند.
- از سویی عدهای دیگر میگویند، آزموده را آزمودن خطاست. آنها معتقدند در دوره احمدینژاد سختی زیادی متوجه ما شد به طوری که کشور در آستانه سقوط همهجانبه بود و به نوعی با بحران فراگیر ملی در آن مقطع مواجه شدیم.
- یک عدهای میگویند نباید تابع شرایط و جو قرار بگیریم و اجازه دهیم که نیرو یا جریانی از جنس جریان احمدینژاد دوباره بیاید و کشور و دستاوردهایی را که طی این سالها در حوزه مناسبات بینالملل و داخلی کسب کرده، از بین ببرد و ما را برگرداند سرِ خطی که همه جهان با ما ضد شده بودند. به هر حال همه میدانند، در دورهای که احمدینژاد کشور را تحویل گرفت تنشهای بینالمللی کم شده و ذخیره ارزی ما انباشته بود. اما دولت احمدینژاد فارغ از همه این دغدغههای تعلیقی، دولتی ناکارآمد و هزینهساز بود. چون احمدینژاد با وجود همه امکاناتی که آن روزها در اختیار کشور بود، سرخوش از پیروزی ناباورانهای که به دست آورده بود، اموال کشور را مخدوش کرد. در واقع اگر امروز ما آن ذخایر را داشتیم، شاید تا این حد گرفتار نبودیم.
- به هر ترتیب بعضیها میگویند ما باید کنشگری و فعالیت کنیم. آنها معتقد هستند تحت هر شرایطی ما باید با گروه سیاسی مسلط در کشور اتمام حجت کنیم و بگوییم، اگر شرایط مهیا شود میتوانیم انگیزه حضور برای خودمان و انگیزه دعوت برای دیگران را فراهم کنیم. البته این «توانستن» به شرطی است که حاکمیت یک تضمین قابل باور بدهد که انتخابات با مشارکت حداکثری مردم صورت گیرد و بعد از انتخابات هم روندی منطقی بر کشور دایر و جاری باشد.
- گروهی از اصلاحطلبان حال و حوصله یا انگیزهای برای مقابله با این جریان تندرو ندارند تا جایی که ممکن است با این افراد مدارا کنند و بگویند باید با آنها کنار آمد. به همین دلیل یکی از دلایل فعال بودن تندروها مداراهایی است که میشود تا در همه امور دخالت کنند و سعیشان این باشد که همه امور را با نظر خودشان پیش ببرند.
- شرایط کشور بسیار خطیر است و به همین خاطر باید هر کاری که لازم است انجام دهیم تا ایران دوباره به لبه پرتگاه برنگردد. در واقع هر کاری که لازم است باید انجام دهیم تا از بازگشت کشور به دوران احمدینژاد جلوگیری کنیم.
خدا رو شکر
شکر
شکر
شکر
لطفا تاریخ را بخوانید و با انصاف قضاوت کنید
محمود هرچه بود اما با وجود انجام پروژهای بزرگ و متعدد توانست بدهی دولتهای قبل را صاف کند و دولت را برخلاف جوسازیها با ذخائو خوب و کمترین بدهی تحویل روحانی بدهد
بدرود
برق و هواپیما و کامپیوتر و موبایل و اینترنت و ... همگی محصول آمریکا هستن. و خیلی از فناوری ها منحصرا در اختیار آمریکاست. اینکه چین، چیزی رو تولید میکنه، نشون دهنده این نیست که صاحب فناوری هم هست. بسیاری از خطوط تولید در چین، ساخت آمریکاست و هیچ کشوری توان طراحی و تولید اون خطوط رو نداره. حالا برو داد بزن مرگ بر آمریکا. تا خرخره وابسته به آمریکا هستیم. همه ما. همه کشورها.