فرارو- با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا، اختلاف بین نامزدهای دمکرات، بیشتر خود را نشان میدهد. با این وجود تمام نامزدهایی که روز پنجشنبه مناظره کردند دست کم روی یک چیز اتفاق نظر دارند: «آمریکا باید به برجام بازگردد.»، اما هیچ کدام از نامزدها توضیح ندادند که قصد دارند چطور این کار را انجام دهند.
به گزارش فرارو به نقل از فارین پالیسی، توافقنامهای که دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد شامل ترکیب پیچیدهای از تعهدات ایران و آمریکاست. وجود این پیچیدگی به این معناست که روش دقیقی که آمریکا میخواهد برای بازگشتن به برجام انتخاب کند به اندازه اراده برای بازگشت به توافق مهم است. اجرای درست این کار، توافق را تحکیم میکند، زمینهای برای پیشرفت ایجاد میکند و به دولت جدید اجازه میدهد اولویتهای جدیدی را در سیاست خارجی خود دنبال کند.
هرچند بعضی از کسانی که نسبت به بازگشت به برجام بدبین هستند میگویند کمپین فشار حداکثری ترامپ و فعالیتهای منطقهای ایران شرایطی را به وجود آورده است که یک توافق جدید، محتملتر و بهتر از بازگشت به توافق اوباما است، اما بازگشت به توافق اتمی ۲۰۱۵ هنوز امکان پذیر و بهترین گزینه است.
اگر ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰ شکست بخورد، دولت جدید با یک تصمیم و رویکرد مناسب میتواند در ۶۰ روز اولِ دولت به برجام بازگردد.
رییس جمهور جدید بعد از روی کار آمدن در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۱ باید در راستای تعهد به برجام، بلافاصله یک دستور اجرایی صادر کند مبنی بر اینکه ایالات متحده تمام تحریمهای اعمالی بر ایران از ۸ می ۲۰۱۸ (تاریخ خروج آمریکا از برجام) را لغو میکند.
فرمان اجرایی باید یک ضرب الاجل مشخص کند که حالت ایده ال آن، این است که پایان ضرب الاجل بیش از یک یا دو ماه نباشد و واشنگتن در این مدت تحریمها را بردارد. این ضرب الاجل باید به ایران زمان کافی بدهد تا گامهایی که در جهت کاهش تعهداتش از جولای ۲۰۱۹ برداشته است را به عقب بازگرداند. اقدامات ایران شامل کاهش ذخایر هسته ای، سطح غنی سازی و فعالیتهای تحقیق و توسعه است. ایران همچنین باید به سازمان بین المللی انرژی اتمی اجازه دهد اجرای تعهد از سوی ایران را تایید کند. بعد از تایید آژانس، دولت جدید آمریکا باید تعهدات خود را ادامه دهد.
این رویکرد دو ویژگی اصلی دارد: «در نظر گرفتن ۸ می ۲۰۱۸ به عنوان نقطه انفصال» و «اجرای سریع.»
ملاک قرار دادن تاریخ خروج آمریکا از برجام، پاسخی کلیدی به موانع داخلی و بین المللی بازگشت به برجام است. وقتی باراک اوباما، رییس جمهور سابق آمریکا، برای اولین بار توافق را اجرا کرد، واشنگتن تحریمهایی که مرتبط با رفتار هستهای ایران بود را برداشت، ولی تحریمهایی که مرتبط با فعالیتهای منطقه ای، حقوق بشر و برنامه موشکی بود، سر جایش باقی ماند.
بعد از اینکه ترامپ از برجام خارج شد، تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای ایران را بازگرداند و موارد جدیدی هم اضافه کرد. اگرچه دولت جدید آمریکا میتواند تلاش کند این تحریمها را تفکیک کند و تحریمهای مرتبط با برنامه اتمی را بردارد و سایر تحریمها را نگه دارد، اما این رویکرد میتواند مذاکرات پرتنش و زمانبری با ایران را به همراه داشته باشد. این اقدام، چارچوب زمانی مشخصی که برای بازگشت به برجام است را با مشکل مواجه میکند.
بیشتر بخوانید:
بعد از اینکه ترامپ از برجام خارج شد، تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای ایران را بازگرداند و موارد جدیدی هم اضافه کرد
زمانبندی دقیق مشکل داخلی را هم حل میکند. دولت ترامپ عمدا تحریمهای جدید را طوری اعمال کرد که اگر دولت جدید آمریکا طرفدار رابطه با تهران هم باشد نتواند به راحتی این تحریمها را بردارد. مارک دوبوویتز از ترامپ خواسته بود برای ایران "دیواری از تحریمهای مضاعف" بسازد. این دیوار عمدا تمایز بین تحریمهای هستهای و تحریمهای غیر هستهای را مبهم کرد و حجم اقداماتی که برای بازگشت به قبل مورد نیاز است را زیاد کرد.
تاریخ ۸ می این دیوار را دور میزند. سیاست تحریمها محرمانه است و حتی تغییرات فنی جزئی توجه زیادی را به خود جلب میکند. مثلا سناتور جمهوری خواه پرسش مبهمی در مورد تبدیل ارز مطرح کرد که مثل این بود که ادعا کند دولت اوباما به ایران یک " تاج پرجواهر" اعطا کرده است. به طور مشابه ترامپ بدون توجه به اینکه این ادعای او رد میشود تکرار میکند که برجام ۱۵۰ میلیارد دلار به ایران سود رسانده است.
در شرایط فعلی، دلایل زیادی برای تشریح روش ترامپ یا بررسی تدریجی سیاست او وجود ندارد. به جای این کار، دولت جدید میتواند روی راه لغو یکباره تحریمها تمرکز کند و سپس به اولویتهای دیگر بپردازد. در این مسیر سرعت یک عامل کلیدی خواهد بود. دولت جدید نباید اجرای اقدامات اعتمادساز را کُند کند. هر روزی که بگذرد، سرمایه سیاسی فرسایش مییابد، مخالفت سخت میشود و بازگشت به برجام سختتر میشود.
انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۲۰۲۱ میتواند موضوع را پیچیدهتر کند. تردید آمریکا در ژانویه آن سال نشان میدهد دولت جدید حقیقتا نمیخواهد به برجام بازگردد وبدبینی سیاست مدارن ایرانی به دیپلماسی بیشتر میشود. همزمان با تلف شدن زمان، مزایای معامله هم کم رنگ میشود. مثلا محدویدتهای اعمالی بر برنامه موشکی ایران، در سال ۲۰۲۳ پایان مییابند. وقتی مهلت انقضای آن نزدیک شود مذاکره در مورد آن برای ایران نامطلوبتر میشود.
دولت ترامپ نشان داد یک دولت چقدر سریع میتواند میراث همتای سابقش را نابود کند. در مورد برجام کار راحت بود؛ چرا که این توافق کمتر از یک سال اجرایی شد. در آن زمان ایران هنوز کامل وارد سیستم اقتصادی جهان نشده بود و روابط اقتصادی با اروپا را بازسازی نکرده بود. بازگشت سریع دولت جدید آمریکا به برجام دست کم ۴ سال برای تقویت توافق، فرصت ایجاد میکند و خروج از این توافق جدید را برای دولت بعد از آن پر هزینهتر میکند.
بازگشت به برجام به معنی دادن چک سفید به ایران نیست. اگر ایران تعهدات خود را نقض کند آمریکا و شرکایش میتوانند از بند "بازگشت سریع" توافق برای برگرداندن تحریمهای چندجانبه استفاده کنند. در شرایط بحرانی واشنگتن حتی میتواند برخی از تحریمهای غیر هستهای بعد از ۸ می را که لغو کرده بود، برگرداند.
بازگشت سریع همچنین میتواند به رییس جمهور زمان دهد تا در مورد یک توافق دیگر مذاکره کند. پس از ترمیم این توافق، واشنگتن میتواند روی حمایت اروپاییها برای گسترش مقیاس توافق حساب کند. آمریکا میتواند تلاش کند مهلت انقضای تحریمها را افزایش دهد، بازرسیهای اتمی را گسترش دهد یا در مورد فعالیتهای منطقهای، موشکی و حقوق بشری تهران بحث را باز کند. آمریکا قدرت چانه زنی خواهد داشت تا به چنین چیزی برسد.
تنها برداشتن تحریمها ایران را به وضعیت ۷ می ۲۰۱۸ بر نمیگرداند. ایران هنوز برای جذب سرمایه گذاری باید اصلاحاتی علیه پولشویی و تامین مالی تروریسم انجام دهد. ایران همچنین ممکن است برای احیای چشم انداز اقتصادی خود به کمک جامعه بین المللی نیاز داشته باشد.
اگر تهران میخواهد ارتباطش با جهان بیرون را دوباره پی ریزی کند به کمک واشنگتن نیاز دارد. دولت جدید باید «کمک به ایران برای ادغام مجدد در سیستم اقتصاد جهانی» را به «مذاکرات برای توافق جامع تر» وابسته کند. همانطور که دولت اوباما فروش هواپیماهای آمریکایی به ایران را مجاز شمرد، رییس جمهور جدید میتواند سایر معاملات ممنوعه را تسهیل کند یا پیشنهادات فنی ترکیبی در نظر بگیرد تا برداشتن برخی تحریمها به اجرای تعهدات گستردهتر از طرف ایران مشروط شود.
کنار گذاشتن کمپین فشار حداکثری ترامپ و اهرم فشار بر تهران به معنی قربانی کردن ابزار موجود برای یک توافق جدید نیست. در واقع بازگشت از سیاستهای ترامپ به نفع دولت جدید خواهد بود. برعکس حفظ تحریمها با هدف به دست آوردن توافق بهتر، نقشه را بهم میریزد.
اجرای تحریمها منابع را به خود اختصاص میدهد. وزارت خزانه داری آمریکا باید بر تراکنشها در سراسر جهان نظارت کند و خاطیان را مجازات کند. وزارت امور خارجه باید اهداف سیاست آمریکا را به کشورهای دیگر (که شرکت هایشان برای اجرای قوانین آمریکا باید هزنیه بپردازند) توضیح دهد.
حفظ تحریمهای ترامپ علیه ایران یعنی تلف کردن سرمایه سیاسی دولت جدید. آمریکا به جای اینکه از کشورها بخواهد انتشار کربن را کاهش دهند، اقلیتهای بازداشت شده را آزاد کنند و با دزدسالاری مبارزه کنند، میخواهد خرید نفتشان از ایران را محدود کنند.
مطمئنا آمریکا میتواند بدون لغو کامل تحریمها آنها را متوقف یا کُند کند؛ اما این یعنی آش نخورده و دهان سوخته. در چنین شرایطی متعهد ماندن به تحریمهای آمریکا در سراسر دنیا خدشه دار میشود، اما خود واشنگتن نمیتواند به توافق برگردد.
دولت جدید نمیتواند تمام اختلافات با تهران را یک شبه حل کند. شرایطی که مسائل را پیچیده کند پیش میآید. برخی متحدین و شرکای آمریکا ممکن است در مقابل تغییر سیاست آمریکا مقاومت کنند. کنگره اعتراض میکند. اجرای برخی اقدامات ممکن است از لحاظ حقوقی پیچیده باشد. اما حداقل، اقدام سریع ریاست جمهوری روی مسائل بزرگ به سیاستگذاران در ردههای پایینتر اجازه میدهد روی مسائلی که باقی میماند کار کنند.
اقدامات مهم در سیاست خارجی معمولا زمان بر است. دولت ترامپ قبل از خروج از برجام سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران را مفصل بررسی کرد. اما در سال ۲۰۲۱ چنین کاری نباید جزو گزینهها باشد. عدم بازگشت سریع به توافق هستهای، سیاست خارجی دولت جدید را به تابع سیاست خارجی ترامپ تبدیل میکند. اقدام قاطع دست دولت را باز میگذارد تا اولویتهای خود را تعقیب کند.