فرارو- رئیس جمهور سرمایهدار آمریکا از پیشنهاد حزب کمونیست چین استقبال کرد. حزب کمونیست چین اخیرا پیشنهاد ریاست جمهوری مادامالعمر شی جین پینگ رئیس جمهور این کشور که اخیرا برای دومین دوره ۵ ساله مسئولیتش انتخاب شده را مطرح کرده است. پیشنهاد کمونیستها به پارلمان ارائه شده است. اگر این پیشنهاد تصویب شود، زمانی شی جین پینگ برای ریاست جمهوری او لغو میشود و او تا زمانی که آخرین نفسهایش را میکشد رئیس جمهور چینیها خواهد بود.
طرح پیشنهاد ریاست جمهوری مادامالعمر در یک کشور شرقی با استقبال رئیس جمهور کشوری رو به رو شده است که شاید هیچ گاه به مخیله کسی نمیرسید. اما ترامپ متفاوت است. او سرمایه دار است و میل به ماندن در قدرت را هم دارد. ترامپ با استقبال از پیشنهاد حزب کمونیست گفته: شی جین پینگ هم اکنون یک رئیس جمهور مادام العمر است. یک رئیس جمهور مادام العمر. او فوق العاده است و ببینید او توانست چنین کاری کند. به نظر من کار او فوق العاده است. مرد اول آمریکا همچنین از عملی کردن این طرح در آمریکا سخن به میان آورده و میگوید: شاید ما هم باید یک روز به چنین قانونی فکر کنیم. شی جین پینگ یک مرد بزرگ است. او قدرتمندترین رئیس جمهور چین در صدها سال گذشته است. او در سفری که در ماه نوامبر به چین داشتم هم به گرمی از من استقبال کرد.
مشخص نیست که آیا ترامپ ۷۱ ساله این اظهارات درباره لغو محدودیت دوره ریاست جمهوری در آمریکا را به شوخی یا جدی بیان کرده است یا خیر. کاخ سفید هم به درخواستها برای پاسخ در این خصوص هیچ واکنشی نشان نداده است. هنوز کسی نمیداند این صحبت ترامپ شوخی بوده یا اینکه صرف نظر از سن و سال خود رویای ادامه حیات ریاست جمهوری را در سر میپرواند. کاخ سفید هم هنوز حرفی نزده است. اما آنچه مشخص است این است که دونالد ترامپ ۷۱ ساله باز هم اظهاراتی جنجالی بر زبان آورده که اگر بخواهد به حرفش جامه عمل بپوشاند مثل لغو برجام کار سخی را در پیش خواهد داشت. جز ترامپ هیچ مقام سیاسی بالایی حاضر نشده است که از پیشنهاد چینیها دفاع کند. اما این به معنای آن نیست که دیگر روسای جمهور دنیا عطش ماندن در قدرت ندارند. چرا راه دور برویم؟ در همین همسایگی ایران دو نفر هستند که برای نگه داشتن صندلی ریاست جمهوریشان دست به ایدهپردازی میزنند.
همسایگان چسبنده به قدرت
انگار چسبندگی به قدرت شرق و غرب ندارد. ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه در این زمینه آشناترین مثال بارز است. او از یک سال قبل از آنکه جهان وارد قرن بیست و یکم شود، یا رئیس جمهور بوده یا نخست وزیر. سال ۱۹۹۹ نخست وزیر روسیه شد و یک سال بعد به ریاست جمهوری رسید. قانون منع کاندیداتوری برای سومین دوره متوالی او را از نامزد شدن در انتخابات سال ۲۰۰۸ این کشور بازداشت. اما پوتین به قدرت آمده بود که بماند. بعد از پیروزی دمیتری مدودف در ریاست جمهوری، پوتین مانند هشت سال قبل به نخست وزیری بازگشت که دوباره بتواند از این سمت برای پرش به ریاست جمهوری استفاده کند. او در انتخابات ۲۰۱۲ سهباره به عنوان رئیس جمهور روسیه برگزیده شد. اما دوره ریاست جمهوری سوم پوتین طبق اصلاحات قانون اساسی به ۶ سال افزایش پیدا کرد. او حالا خود را آماده میکند که در انتخابات ۲۰۱۸ چهارمین شانس ریاست جمهوریاش را امتحان کند.
اردوغان هم چنین وضعیتی دارد. با توجه به نظام پارلمانی ترکیه، اردوغان برای تحکیم قدرتش، حزب اسلامگرای عدالت وتوسعه را در سال ۲۰۰۱ تاسیس کرد. سه سال پس از تاسیس حزب عدالت و توسعه اردوغان یا نخستوزیر بوده یا رئیسجمهور. علیرغم آنکه اردوغان از نردبان نخستوزیری به ریاستجمهوری رسید، اما هموراه تلاش کرده، مقام نخستوزیر را حذف و نظام ریاستجمهوری را جایگزین نظام پارلمانی کنونی کند. برجستهترین اقدام اردوغان برای استمرار در قدرت، برگزاری همهپرسی قانون اساسی در سال ۲۰۱۷ بود. در این همهپرسی، که در ۱۶ آوریل سال گذشته برگزار شد، شهروندان ترکیه بر اجرای ۱۸ اصلاح در قانون اساسی کشور، رأیگیری کردند. بر اساس پیشنهادات همهپرسی مزبور، نظام پارلمانی کنونی ترکیه و نیز سمت نخستوزیر حذف و نظام ریاستجمهوری، جایگزین آن خواهد شد. علاوه بر این، در نظام ریاستی جدید، اختیارات گستردهای به رئیسجمهور داده میشد. ریاست جمهوری در ترکیه بیشتر یک مقام تشریفاتی است، اما اردوغان در تلاش است تا ضمن برقراری نظام ریاستی، اختیارات مقام ریاست جمهوری را افزایش دهد.
عکس العمل به عصر جدید
مهدی مطهرنیا، کارشناس مسائل بینالملل در گفت و گو با فرارو علت میل برخی رهبران جهان مادامالعمر شدن عمر سیاست ورزی خود را اینگونه توصیف میکند: در جهان امروز با توجه به تغییرات پرشتاب ناشی از دستاوردهای بشر یعنی فناوریهای ارتباطات، قدرت انتقال آزاد اطلاعات گسترش و شتاب پیدا کرده است. دانایی ملتها در برابر قدرت حکومتها افزایش پیدا کرده و این دانایی به عنوان ستون فقرات قدرت نیروهای اجتماعی و مدنی در برابر دولتها صفآرایی کرده است. با توجه به ابعاد سهمگین فشار نیروهای اجتماعی در جبهه دانایی ملتها در برابر حکومتها و محدودسازی قدرت آنها، اکنون عکس العملهای شدیدی در اردوگاه قدرت سیاسی به چشم میخورد. عاملیتهای اقتدارگرا در درون ساختارهای دموکراتیک حتی در جوامع دموکراتیکی مثل آمریکا دیده میشود. اینها عکس العمل جدیدی است که به واسطه شدت فشار افکار عمومی و نیروهای اجتماعی و مدنی در برابر قدرت حکومتها دیده میشود.
مطهرنیا ادامه میدهد: طبق قانون سوم نیوتن هر عملی را عکس العملی در جهت معکوس است. سال آینده سال خداحافظی رهبران کهن سال و کلاسیک جهان با قدرت محسوب میشود. امپراتور ژاپن، رهبر کوبا و دیگر رهبران مادام العمر جهان تحت فشار زیاد افکار عمومی در عرصه بین المللی، نیروهای اجتماعی و سازمانهای رسمی فرادولتی در نظام بین الملل قرار دارند و به واسطه ورود قریب الوقوع جهان به انقلاب صنعتی پنجم تحت عنوان دوران هوش مصنوعی، آنها را به سمت و سویی رانده میشوند که در برابر فضای مقاومت در ارتباط با نشستن بر مسند قدرت، نوعی عکس العمل نشان دهند. به این ترتیب طبیعی است که دارندگان قدرت بدون ظرفیت دموکراتیک در مسندهای حکومتی به راحتی نمیخواهند صندلی قدرت را ترک کنند. البته در حالی که در رهبران سنتی که خواهان ماندگاری بر قدرت بودهاند نیز به صورت موردی رهبران بزرگی دیده میشوند که در موقع مقتضی صندلی قدرت را ترک کرده و قدرت خود را در تاریخ ثبت میکردند.
سنت واشنگتنی در آمریکا
این استاد دانشگاه با اشاره به پایان دوران ریاست جمهوری جورج واشنگتن ادامه میدهد: در ایالات متحده آمریکا، جورج واشنگتن اولین رئیس جمهور این کشور با آنکه رهبری کاریزماتیک بود، از افسران بزرگ جنگ استقلال در آمریکا به شمار میآمد و توانسته بود دو دوره توسط مردم آمریکا انتخاب شود، در آخرین سال دوره دوم ریاست جمهوریاش سخنرانی خداحافظیاش را ایراد کرد. واشنگتن در حالی از قصد ترک ریاست جمهوری داشت که منع قانونی برای کاندیداتوری او وجود نداشت و با درخواستهای گسترده مردم برای نامزدی اش وجود داشت. با این حال او فریاد برآورد که دیگر خلاقیتی برای رهبری آمریکا ندارد و وقت آن است که مسند قدرت را ترک کند و فردی بر جای او بنشیند که بتواند آمریکا را گامی به جلو ببرد. این کارشناس مسائل بینالملل ادامه میدهد: حالا امروز مسند قدرت واشنگتن با آن عظمت قدرتش در ترک صندلی قدرت به فردی مانند ترامپ رسیده است که برای مردم آمریکا برای امکان مادامالعمر شدن قدرت در کاخ سفید رجزخوانی میکند. این دور از شان ملتی است که بنیان گذار آن واشنگتن است. حتما افکار عمومی آمریکا جواب دندان شکنی به او خواهند داد.
ساختار آمریکا به ترامپ اجازه مادامالعمر کردن ریاست جمهوری نمیدهد
مطهرنیا با بیان اینکه ساختار سیاسی آمریکا به ترامپ اجازه نمیدهد ریاست جمهوری را مادام العمری کند میگوید: در ایالات متحده آمریکا ساختار و عاملیت در پرتوی قابلیتها معنادار میشوند. در این کشور به جز روزولت که چهار دوره به عنوان رئیس جمهور آمریکا رای آورد، هیچ رئیس جمهوری به خود اجازه نداد که علی رغم نبود منع قانونی سه بار نامزد انتخابات ریاست جمهوری به صورت متوالی باشد. این کار خلاف سنت جورج واشنگتن و سخنرانی معروف او موسوم به سخنرانی خداحافظی بود. بعدها بعد از این جریان بود که متمم ۲۲ قانون اساسی آمریکا انتخاب یک کاندیدا برای سه دوره متوالی را ممنوع اعلام کرد و این منع قانونی در برابر ترامپ وجود دارد. این استاد دانشگاه ادامه میدهد: ترامپ با این بیانات خواهان ایجاد فضایی برای قدرتمند نشان دادن خود و ایجاد یک کیش شخصیت در ایالات متحده آمریکاست. ترکیه با سابقه امپراتوری عثمانی اردوغانی را که مدعی ریاست جمهوری مادام العمری است را پس میزند. بی تردید جامعه ایالات متحده آمریکا که اساسا تاسیس و تثبیتش بر اساس نگرشهای دموکراتیک و سنت واشنگتنی است در برابر ترامپ موضع گیری سخت تری را از خود نشان خواهد داد.
هنوز فرهنگ تزاریستی و رفتار امپراتورمنشانه در چین و روسیه نمود دارد
مطهرنیا در ارتباط با روسیه و چین نیز میگوید: این دو کشور از بافتاری کلاسیک و سنتی برخوردارند. هر دو سابقه امپراتوری و تزاریسم را در کارنامه خود دارند. در چین و روسیه از نظر بافت اجتماعی نیز بافتی دهقانی متکی بر سرواژ و بافت قدیمی سنتی متکی بر فئودالیته وجود دارد که در روسیه به واسطه انقلاب کمونیستی این بافت خود را به سرعت و در چارچوب سیاستهای دستوری به یک جامعه شبه سنتی تبدیل کرد و به واسطه این وجه شبهصنعتی ما گذار جبری از فئودالیته به جامعه شبه سرمایه داری و شبه صنعتی را شاهد بوده ایم که جامعه روسیه را بیشتر با بافتار سرمایه داری پرولتاریا نزدیک کرد. بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، حیات جامعه سیاسی در چین و روسیه با دگردیسی رو به رو شد و به ضرورت ناشی از فروپاشی کمونیسم در مسکو، پکن نیز تحت تاثیر قرار گرفت و با گرایشهای تجدیدنظرطلبانه زمینههای نوعی انتقال گرایشهای شبه دموکراتیک به جامعه چین و روسیه را نیز شاهد بودیم. اما هنوز فرهنگ تزاریستی و رفتار امپراتورمنشانه در چین و روسیه نمود دارد. رهبران حزب کمونیسم در چین و رهبران کنونی حزب حاکم در روسیه تمایل خود برای ماندگاری مادام العمری مسئولیت خود را پنهان نمیکنند و از مقاومتهای کمتری در این زمینه در لایههای اجتماعی نسبت به کشوری مانند آمریکا برخورداند. اما با توجه به گسترش دوران نوتطبیق گرایی جدید در جهان که هم اکنون به واسطه گسترش فناوریهای ارتباطی ایجاد شده است، جهان آرام آرام در برابر چنین گرایشهایی بار دیگر مقاومتی سخت را به نمایش خواهد گذاشت و این بیانات میتواند تحریک کننده این مقاومتها در درون جامعه مدنی و ایجاد حرکت جدیدی در برابر اقتدار طلبی رهبران جهان برای ماندگاری مادام العمر بر سریر قدرت باشد. این جملات و گزارهها میتواند به ضد خود تبدیل شود.
او در پایان میگوید: باید بپذیریم که منطقه از منظر نیروهای سیاسی حاکم در این زمینه استعدادها و پتانسیلهای زیادی را از خود نشان داده است، اما هم اکنون با توجه به فضای گفتمانی حاکم بر نیروهای اجتماعی و مدنی در کل جهان، پذیرش روسای جمهور مادام العمر در حال پایان است و از این جهت است که بار دیگر تلاش برای احیای آن توسط بعضی از رهبران کشورهای گوناگون به چشم میخورد.