فرارو- یک فعال سیاسی اصولگرا با تشریح اشتباهات اصولگرایان در انتخابات هفتم اسفند گفت: «مردم تهران نیامدند که به اصلاح طلبان رای دهند؛ بلکه آمدند به اصلاح
طلبان رای دادند تا اصولگرایان که تهدید تلقی شده بودند در مجلس حضور
نداشته باشند و از این منظر اصولگرايان به استراتژي غلط خود باختند نه به
اصلاح طلبان.»
نتایج بدست آمده در انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی نشان می دهد اصلاح طلبان توانسته اند علاوه بر تهران در سراسر کشور نیز از اصولگرایان با چند کرسی بیشتر پیشی بگیرند. با این حال برخی خبرگزاری ها نامزدهایی که به لحاظ فکری اصولگرا بوده اما در لیست اصولگرایان قرار نداشتند و به صورت مستقل در انتخابات شرکت کرده و پیروز شدند را نیز به عنوان اصولگرا معرفی کرده و بدین صورت نتیجه می گیرند که اصولگرایان پیروز انتخابات هستند. لذا این سوال مطرح است که کدام جریان توانست در انتخابات هفتم اسفند موفقیت را نصیب خود کند؟
دکتر امیر محبیان، تحلیل گر، فعال سیاسی و نظريه پرداز اصولگرا در گفتگو با فرارو گفت: «درباره نتیجه انتخابات مجلس باید حساب تهران را از استان ها و شهرستان ها جدا کرده و دو تحلیل متفاوت ارائه نمود. در کشور رقابت نزديكي میان دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب وجود داشت اما در مجموع می توان گفت با توجه به پيروزي خارج از تهران اصولگرايان، آنان می توانند اکثریت لرزاني را در مجلس شکل دهند.»
وی با بیان اینکه البته این موضوع به دو عامل بستگی دارد گفت: «عامل اول نتیجه انتخابات در مرحله دوم است که اگر اصلاح طلبان بتوانند آرای بیشتری کسب کنند چه بسا اکثریت لرزان را آنها شکل دهند؛ که البته با توجه به انگیزه پایین برای حضور در مرحله دوم از سوی اصلاح طلبان احتمال این امر قوي نيست مگر آن كه اصولگرايان اشتباهي را كه در تهران انجام دادند در دور دوم در ساير مناطق هم انجام دهند.»
وی افزود: «اما عامل دوم بحث جذب نمایندگان مستقل است که باید دید آیا مستقل می مانند یا به سمت ائتلاف دولت و اصلاح طلبان یا ائتلاف اصولگرایان می روند که البته من حدس می زنم آقای لاریجانی احتمالا بتواند در مجلس خط میانه ای بوجود بیاورد که در جایگاه متعادل کننده قرار گرفته تا علاوه بر اصولگرایان، اصلاح طلبان هم او را بپذیرند و به ریاست مجلس برسد.»
این تحلیل گر مسائل سیاسی اظهار کرد: «اما در مورد شهر تهران طبیعتا مشخص بود که آرا به لیست ها گرایش داشت و اصلاح طلبان توانستند پیروز این رقابت باشند. اما من معتقدم اصولگرايان بیش از آنکه از اصلاح طلبان شكست بخورند مغلوب اتخاذ راهبرد اشتباه خود شدند.»
محبیان با غلط خواندن این تحلیل که "برتري لیست اصلاح طلبان موجب جذب آرای مردم توسط آنها شد، در حالی که اصولگرایان قادر به چنین کاری نبودند"، گفت: «من این تحلیل را قبول ندارم چون تناظر یک به یک نامزدهای دو لیست نشان می دهد 75 درصد لیست اصلاح طلبان ناشناخته بودند و فقط 25 درصد آن برای مردم شناخته شده بود در حالی که در طرف اصولگرایان فقط ١٥ درصد ناشناخته بودند و درصد شناخته شده ها 85 درصد بود.»
وی با طرح این سوال که چرا با چنین شرایطی، چنین نتیجه ای رقم خورد اظهار داشت: «برداشت من این است که استراتژي غلط اصولگرایان یک فضای دوقطبی را در جامعه شکل داد که تصمیم گیری مردم را بر اساس انتخاب لیست ها و نه افراد قرار داد.»
موسس حزب نوانديشان در تشریح استراتژی غلط اصولگرایان گفت: «اول اینکه تصویر نادرستی از اصولگرايان به مردم انتقال پیدا کرد که این امر محصول دو حرکت بود: یکی اینکه 47 درصد از لیست اصولگرایان به جبهه پایداری و 27 درصد به جمیعت ایثارگران و رهپویان و 12 درصد به موتلفه تعلق گرفت و مابقی را به افراد دیگر دادند.»
وی ادامه داد: «این اقدام حاوی یک پیام بود و این فرصت را برای اصلاح طلبان فراهم کرد که با توجه به اینکه جبهه پایداری به درست یا غلط به عنوان یک جریان تندرو در مجلس شناخته شده بود به جامعه بگویند اصولگرایان کنترل خود را به دست تندروهای سیاسی داده اند.»
وی افزود: «از سوی دیگر این پازل را یک حرکت نادرست دیگر تکمیل کرد و آن اینکه در آستانه انتخابات چالشی بین برخی افراد و آقای لاریجانی ایجاد شد که اینگونه به جامعه القا کرد که لاریجانی به عنوان یکي از چهره هاي شاخص معتدل و مصلحت گرا دیگر در جریان اصولگرایی جایی ندارد و امثال کاظم جلالی و نعمتی را به همین دلیل کنار گذاشته اند.»
این استاد دانشگاه تصریح کرد: «این موضوعات تصویری از اصولگرایان به جامعه انتقال داد که واقعی نبود؛ اما حاصل كاركرد شورای ائتلاف اصولگرايان بود. این تصویر یکپارچه منفی شرایطی بوجود آورد که جریان اصولگرا را برای مردم تهران یک تهدید معرفی کرد و لذا باید گفت مردم تهران نیامدند که به اصلاح طلبان رای دهند؛ بلکه آمدند به اصلاح طلبان رای دادند تا اصولگرایان که تهدید تلقی شده بودند در مجلس حضور نداشته باشند و از این منظر اصولگرايان به استراتژي غلط خود باختند نه به اصلاح طلبان.»
وی ادامه داد: «اگر اصولگرایان با تعقل و درايت بیشتری عمل می کردند و دوقطبی شکل نمي گرفت و خردگرایاني چون لاریجانی را کنار نمی گذاشتند و علیه آنها موضع نمی گرفتند و پیام تندخویی نمی دادند و یک لیست قابل دفاع ارائه می کردند چنین نتیجه ای رقم نمی خورد.»
وی با بیان اینکه در فضاي غيرقطبي نيز 20 تا 30 درصد ليست اصولگرايان امكان پیروزی و راي آوري داشت گفت: «سطح تخصصی و فنی همين لیستِ قابل انتقاد اصولگرايان نيز بسیار برتر از لیست اصلاح طلبان بود و مسلما مجلسی که امثال مصباحي مقدم، توکلی و حداد عادل را از دست بدهد نيروهاي قابلي را از دست داده است. اینها نیروهاي باتجربه ای بودند که با شکل گیری فضای دوقطبی مبتنی بر عوامل روانی و احساس تهدید که مقصر هم مردم نبودند کنار گذاشته شدند.»
محبیان در پاسخ به این سوال که آیا عملکرد اصولگرایان در مجلس نهم در شکست آنها در انتخابات تاثیر نداشت؟، گفت: «عملكرد اصولگرایان در مجلس نهم را باید تفکیک کرد. بخشی از اصولگرایان مانند توکلی نقد می کردند و نقد آنها هم غیرمنطقی و جنجال آفرین نبود. اما در عین حال تعدادی هم بودند که با فضاسازی های جنجالي و تحرکات غیراصولی نقدهای تخصصی دسته اول را هم تحت الشعاع قرار دادند.»
وی با بیان اینکه این دسته اخیر نیز در این انتخابات یا رای نیاوردند یا اساسا در لیست اصولگرایان نبودند گفت: «اما اصولگرایان نتوانستند این موضوع را به جامعه انتقال دهند که حساب خود را از این افراد جدا کرده اند و حتي ليست پيام معكوس داد.»
محبیان در پاسخ به این سوال که آیا پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات نتیجه اقدامات آنها نبود؟، گفت: «اصلاح طلبان توانستند با جذب برخی اصولگرایان و کسانی که مستقل بوده و اصلاح طلب محسوب نمی شوند مانند آقای مطهری، تصویری مثبت از خود نشان دهند که این اقدام هوشمندانه بود؛ هرچند آنها اختلافاتی جدي هم در درون خود داشتند.»
محبیان در پاسخ به این سوال که بالاخره کدام جریان را می توان پیروز انتخابات مجلس نامید؟، گفت: «نوع ارزیابی ها در این باره مختلف است که البته هیچکدام آنها غلط نیست. مثلا از لیست اصلاح طلبان کاظم جلالی و مطهری به مجلس رفتند و اگر اینها را چون در لیست اصلاح طلبان قرار داشتند اصلاح طلب محاسبه کنیم کفه ترازو به سمت اصلاح طلبان خواهد چربید.»
وی ادامه داد: «اما اگر اینها را اصولگرای مهاجر بدانیم چنانکه بعید است در رای گیری برای ریاست مجلس میان آقای عارف و لاریجانی به سرلیست اصلاح طلبان رای دهند، آنگاه نتیجه دیگری بدست می آید. لذا تا زمانی که نمایندگان در مجلس حضور پیدا نکنند و رسما مواضع خود را اعلام نکنند قطعا نمي توان گفت هر یک از دو جریان چند درصد کرسی های مجلس را تصاحب کرده است.»
وی افزود: «هرچند همانطور که پیشتر عرض شد دو موضوع نتایج انتخابات در مرحله دوم و بحث جذب مستقل ها در پیروزی نهایی هر یک از دو جریان اهمیت دارد.»
محبیان در پاسخ به این سوال که آیا با توجه به عدم اقبال عمومی به اصولگرایان، آنها نباید تغییرات مهمی در رویکرد کلی خود (و نه تاکتیک های انتخاباتی) ایجاد کنند؟، گفت: «من معتقدم اصولگریان باید تعریف مجددی از اصولگرایی ارائه کنند. این چه تعریف موسعی است که برخی احمدي نژاد را اصولگرا می دانند و برخی دیگر نمی دانند و در مقابل آن دیگران لاریجانی را اصولگرا نمی دانند و برخی دیگر می دانند؟!»
وی ادامه داد: «ما اکنون در تعریف اصولگرایی مشکل داریم و باید مجددا بازتعریف شود و از لحاظ ساختاری نيز باید سازماندهي دوباره ای صورت گیرد. وقتی جریان تازه تاسيسي همچون جبهه پایداري که منتقدان جدی دارد 47 درصد لیست اصولگرایان را به خود اختصاص می دهد نشان دهنده وجود اشکالات بزرگ در ساختار اصولگرايان است.»
وی افزود: «اینکه برخی پشت درهای بسته تصمیم گیری کنند و لیستی بیرون دهند و بگویند هر کس به این ليست رای ندهد اختلاف افکنی کرده مسلما کار درستی نیست. لذا من معتقدم اصولگرایی به عنوان یك جریان اصیل انقلاب باید به بازتعریف خود و تقویت جنبه هاي مردمسالارانه و توجه بیشتر به شهرستانها بپردازد و دغدغه آن فقط لیست تهران نباشد؛ ظرفيت هاي فكري بالايي در استان ها و شهرستانها وجود دارد كه ناديده گرفته مي شود. مثلا در همين فضايي كه اصولگرايان، تهران را سي - هيچ به رقيب وانهادند اصولگرايان در مشهد و .. پيروز شدند؛ اگرچه شاید اگر در شهرستان ها هم مانند تهران عمل می کردند به همین نتیجه کنونی نیز نمی رسیدند.»
مردم مشهد در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 به درخواست رئیس دولت اصلاحات به آقای روحانی رای دادند . چه اتفاقی افتاد که مردم مشهد علی رغم درخواست مجدد رهبر اصلاح طلبان مبنی بر رای به نامزد لیست امید چنین کاری نکردند و اصولگرایان در انتخابات پیروز شدند .
به زعم اینجانب سوء مدیریت دولت در قضیه شرکت پدیده و ظلمی که در حق سهامداران این شرکت شد موجب شکست اصلاح طلبان در مشهد گردید.حدود نیم میلیون نفر ( 120 هزار سهامدار شرکت و 30 هزار کارگر و کارمند که برای شرکت کار میکردند به همراه خانواده هایشان ) که اکثریت آنها در مشهد زندگی می کنند درگیر موضوع پدیده هستند . امیدوارم دولت در اسرع وقت در این خصوص به فکر افتاده و مشکل سهامداران این شرکت را حل کند تا در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 مجدد رای مردم مشهد را در سبد خود داشته باشد
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...!
وا اسفا که حداد عادل رو از دست دادیم !
حود کرده را تدبیر نیست
اكثــر تحليـل شما درست نيست،
اكثـريت اصولگرايان طوري فكر ميكنند كه انگاري همــه چيــز و حتي خداوندمتعال هم فقط به آنهـا تعلق دارد ! آنهــا فكرميكننـد كه داناتر ازآنان كسي وجود ندارد! آنان از زور استفاده مطلق ميكننــد! ملت اينهـا را ميفهمــد وخوب هم ميفمـد، آقاي خاتمي باوجود اينكه راديو وتلويزيون را از ايشـان دريخ كرديد! در روزنامه ها اسمـشو نبــر بود! ديديم وديديد با يــه پيــام از يكي ازشبكه هاي مجازي چــه كرد؟ آري نميشود كاري كرد وقتي ملت كسي را عزيز ميدارد...!
البتــه اصولگراها چون اكثر پست ومقامهاي انتصابي را دارند كاري با ملت ندارند!!!
عیب بزرگ اصول گرایان این است که:
1- خود را قیم مردم میدانند
2-جهت اداره کشور حرف نوعی ندارند
3-مخالف احساسی عدم رابط با غرب هستند و بر عکس رابط با روسیه را مستحکم میکنند
4-مشکلات مردم را جدی نمیگیرند
البته نتیجه این حرکات در دراز مدت دوری مردم از دین است
تمام کارشناسان اصولگرا علت شکستشونو استراتژی بد انتخاباتیشون میدونن و هیچکدوم حاضر نیستند که بگن مردم به حرف بزرگان اصلاحات اعتماد کردن چون اگه حرفشون برو نداشت شاید باز هم اصلاحات اکثریت رو میگرفتند ولی صد در صد یک لیست مورد اشارشون انتخاب نمیشدند
آقای محبیان مثل اینکه هنوز پیام مردم را درک نکرده اند و دارند تفکر خود را به نام مردم بیان میکنند یعنی همان مطلبی که باعث رویگردانی مردم از اصولگرایان شده است.اقای محبیان لطفأ توضیح دهند آقای توکلی که خیلی هم به ایشان مینازید بعد از 12 سال حضور در مجلس چه گلی به سر این ملت زده است؟لیست اصولگرایان هم که منتشر شد من ندیدم یکی از شماها به آن اعتراضی بکنید یعنی اینکه همه اصولگرایان از جمله جنابعالی با این لیست موافقت داشته اید.وقتی آقای حداد و آقای توکلی قبول کردند که در کنار آقایان کوچک زاده و بذرپاش قرار بگیرند تبعات آن را هم باید بپذیرند.با این تحلیلها به جایی نمیرسید.
امسال متولدین 1376 حق رای داشتن
کسانی که نه انقلاب رو دیدن نه جنگ و نه حتی دوران سازندگی
اینا یه نسل جدید هستن با خواستهای مدرن
تا 10 سال دیگه تو سراسر ایران اصولگراها با همین طرز تفکر حتی یه صندلی هم در مجلس نخواهند داشت مگر تغییر کنن!
درست ترین نظرو دادی
مگه مجبورت کردن که تحلیل آبکی ارائه بدی!
1) حقوق شهروندی 2) مسائل حقوق بشری و 3) در مورد رابطه سیاسی و اقتصادی با امریکا و غرب. الان اکثر مردم ایران خواهان رابطه سیاسی و اقتصادی خوب و منطقی و معقول و با عزت هم با غرب و هم بخصوص با امریکا هستند اما اصولگرایان به زور میخواهند بگویند که ما باید تا ابد الدهر با امریکا و غرب دشمن باشم و بجنگیم و این خلاف خواسته اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران است.
یعنی آقای عارف و اصلاح طلبان با احکام دین هم مخالف هستند؟!!
1-اصولگرایان اصولا جز منفعت شخصی خود که با شعار مبارزه با غرب و ... معنی پیدا می کند از اصل دیگری تبعیت نمی کنند
2-در ذات اصولگرایی و تفکرات منجمد دوستان شما چیزی به نام حقوق شهروندی و حق مردم بر حاکمیت به رسمیت شناخته شده نیست
3-عملکرد سیاه دوستان اصولگرای شما در دوران تلخ محمود بر این وقایع تاثیر گذار بود
4- اصولگرایان در جریان وقایع معمولا بیست سالی از مردم عقب تر هستند و حاضر به قبول این پارادوکس هم نیستند
اون امریکایی که تو ازش دم میزنی تغییر رویکرد علیه کشورمون داده یا هم چنان با ما دشمنی داره؟نکنه ما باید کوتاه بیایم و از همه چیز دست بکشیم و اونها رو تکریم کنیم اقای نماینده اکثریت؟
حتی اگر اقداماتی آمریکا بعد از انقلاب بر ضد ایران رو (به دلایلی) ندید بگیریم، بابت اقدامات قبل از انقلابش بسیار به ما بدهکاره.
کودتا بر ضد دولت دکتر مصدق (که اگر مصدق سرنگون نمیشد مسیر تاریخ ایران بسیار متفاوت از امروز بود)، حمایت تمام قد از حکومت مستبد و دیکتاتور شاه، بلوکه کردن اموال ایران بعد از انقلاب و حمایت تمام قد از حکومت صدام در جنگ 8 ساله.
آمریکا باید این اشتباهات رو بپذیره و عذرخواهی کنه...
اصلا رای مردم تهران درقالب جریانات سیاسی نبود
رای مردم فراتر از این حرفها بود که اگه بگم کامنتم سانسور یا غیرقابل انتشار میشه
فقط مردم دیدن فعلا اصلاح طلبا میتونن منافعشون رو تامین کنن در این راستا
با اینکه دلتون رو خوش کردین که ایران تهران نیست اما بقیه شهرهای ایران هم دارن در مسیر تهرانی ها حرکت میکنن
به عنوان مثال وقتی در مجلس شورا با علی مطهری و کاظم جلالی و در خبرگان با ری شهری و ... ائتلاف می کنند اگر کمی بیشتر افراط کنیم بعید نیست پس فردا از ترس ما افراطیون با کوچک زاده و مصباح یزدی نیز ائتلاف کنند.
فلذا زنده باد تندروی و افراط در صراط مستقیم انقلاب اسلامی.