در این ویدئو میبینید که رضا عطاران، بازیگر و کارگردان سینما، در نشست خبری فیلم «صددام» از خبرنگاران خواست که از او سؤال نپرسند یا حداقل سوالات به صورت تستی باشد.
بازیگر نقش صدام حسین در فیلم سینمایی «صددام» با لباس و گریم این نقش در نشست خبری حضور پیدا کرد که در ادامه مشاهده میکنید.
پس از سقوط رژیم پدرش، رغد به همراه خواهرش رنا به اردن پناهنده شد و در آنجا زندگی کرد. ظاهرا مادر آنها هم در اردن زندگی کرده است.
تلویزیون الجزیره هم به دام تصویرهای فتوشاپی افتاده و خبر داد که صدام حسین را در زندان صیدنایا زنده پیدا کردهاند.
حافظ اسد و صدام حسین؛ دو مردی که از حزب بعث برخاستند و بهظاهر اهداف مشترکی داشتند، اما سرنوشت آنان را در مسیری پر از خیانت، تنش و دشمنی قرار داد.
سنجش شخصیت سیاسی و روانشناسی نتانیاهو و صدام مشابه به نظر میرسد. صدام نابغه در تاکتیک و دیوانه در استراتژی است! نتانیاهو هم به جای آزاد کردن گروگانها تصمیم به نسلکشی فلسطینیها و انضمام غزه به اسراییل گرفت. ١٣ ماه است نتوانسته ماجرای حماس و غزه را به سرانجام برساند که جنگ با لبنان را آغاز کرده است. به تعبیر شیخ نعیم قاسم، دبیرکل حزبالله، «قتال» را به «قتل» تغییر داده است. همان تبدیل استراتژی در جنگ به تاکتیک.
«ایران میتواند همان راهبردی را که در زمان ریگان و کارتر و بوش و اوباما و بایدن در پیش گرفته بود را با ترامپ هم استفاده کند، اما آیا با این راهبرد، لقمه دندانگیری نصیب مردم شریف و مظلوم ایران میشود و گرهای از هزار توی پیچیده معیشت آنها باز میشود؟ خواسته مردم حل مشکلات اقتصادی و معیشتی، رفع محدودیتها و بهبود رابطه با جهان است».
«فرد مدعی چنان با مباحث مذاکرات ۵۹۸ بیگانه است که متوجه نیست به جز هفتههای نخستین جنگ، صدام هیچگاه جرأت صحبت از واگذاری اروندرود را نداشت. آنچه در مذاکرات ۵۹۸ از سوی هیأت عراقی مطرح شد لایروبی اروندرود بود.»
گذشته از این حقیقت که صدام آرزو داشت رهبر عربها باشد، اطمینان داشت که میتواند این مأموریت را انجام دهد و اسرائیل را نابود کند. منظورم این است که صدام فقط به گفتههای خودش اعتقاد داشت؛ چون عادت داشت نکات منفی را نادیده بگیرد و فقط به نکات مثبت توجه کند. او در بسیاری از جلساتی که با من داشت ابراز اطمینان میکرد که میتواند به این هدف یعنی محو اسرائیل دست پیدا کند و کشورهای عرب را به بزدلی و ضعیف بودن متهم میکرد و به اینکه به او نمیپیوندند و تصمیم نمیگیرند.
«حسن روحانی رئیسجمهور سابق کشورمان در جریان مذاکرات مربوط به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ اصرار داشت که ایران اروندرود را به صدام ببخشد.»
او را پدر تکاوری ایران میخواندند. جالبتر اینکه در کلاس تکاتوری با صدام حسین هم همکلاس بوده. میگویند امیر آذرفر فرماندهای است که گوش یک مزدور بعثی را برای صدام هدیه فرستاده است.
«از طرفی، ترکها در ایران میآیند و با ایران گفتگو میکنند، حتی سال ۶۲ به ما وعده ترور صدام را میدهند! البته نه به زبان، بلکه با اشاره. تا این اندازه قصه تکان میخورد.»
«محمد منیب»، وکیل مصری که در جریان محاکمه دیکتاتور پیشین عراق دفاع از او را برعهده داشت، روایت تازهای از دستگیری صدام حسین نقل میکند و میگوید که او خواب بود... و برمر دروغ گفت!
رییس ستادکل نیروهای مسلح گفت: در تمامی قطعنامههای سازمان ملل هیچ گاه از صدام به عنوان متجاوز اعلام نشد و تنها زمانی که رزمندگان ایران در جبهه موفقیتهای داشتند از آتشبس سخن میگفتند.
ایندیپندنت گزارش داد که ترامپ با مشکلات مشابهی با آنچه صدام با آن روبه رو بود، مواجه است و ترامپ با همان روشی درصدد حل این مشکلات است که صدام در طول زندگیاش درصدد حل آنها بود.
عراق معتقد بود چون جنگ ایران و عراق به سود كشورهای عرب حوزه خلیج فارس بوده است، دولتهای عربی باید بدهی 30 میلیارد دلاری عراق را ببخشند. كویت زیر بار نرفت و تشنج با كویت بروز كرد.
نکته مهمی که در خاطرات هاشمی وجود دارد، این است که پس از نوشتن نخستین نامه، هاشمی پس از مشورت با مقام معظم رهبری تصمیم میگیرد که به نامه صدام جواب بدهد و پیشنویس این جواب را حسن روحانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی، آماده میکند.
جانشین فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان از بازداشت قاچاقچی بزرگ، معروف به " صدام " خبر داد.
شیراک متولد ۲۹ نوامبر سال ۱۹۳۲ و فرزند یک مدیر بانک بود که کار خود را به عنوان یک کارمند عالی دولتی شروع کرد و مدت کوتاهی پس از آن وارد سیاست شد، پیش از رسیدن به مقام نخست وزیری فرانسه ، مناصب مختلفی از جمله شهردار پاریس و در جایگاه بالاتری از جمله وزیر کشاورزی و وزیر کشور فرانسه را تصاحب کرد.
رسیدیم... باورم نمیشود این مرز ایران است. صدا هق هق یکی از اسرا از انتهای اتوبوس بلند شد. تقریباً همه اسرا سرشان را از پنجره اتوبوسها به بیرون خم کرده بودند و محو تماشای تصاویری از امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب و رقص پرچمهای برافراشته شده ایران در نوار مرزی شده بودند... از اتوبوس پایین آمدیم. لحظهای چشمهایم را بستم و به سمت مرز چرخیدم. باد صدای مارش نظامی آشنایی را به گوشهایم میرساند. همان مارش آشنای شبهای عملیات. چشمهایم را باز کردم. در محلی که برای تبادل اسرا بود روی پلاکارد نوشته شده بود: «آزادگان سرافراز به میهن خوش آمدید.»