آن روز بهدنبال دخترم که در رشته حقوق درس میخواند رفتم و او را از دانشگاه آوردم و بعد از آن به خانه پدرزنم رفتیم و آنها را به خانهمان آوردیم. بعد به سوپرمارکت رفتم و شیر و دوغ و خوراکی برای فردای مدرسه و دانشگاه دخترهایم خریدم. آن زمان مشکلی نبود، ولی وقتی دوباره در رابطه با همسرم سؤال پرسیدم و آن حرفها را شنیدم دیگر نفهمیدم که چکار میکنم.