رضا یکی از مالباختگان این پرونده در توضیح بیشتر به «شهروند» میگوید: «من سال گذشته در دام این مرد کلاهبردار افتادم. مادرزنم پولی داشت و میخواست خانهای بخرد. همین شد تا پایمان در این ماجرا باز شد. ابتدا همه چیز مرتب و به ظاهر قانونی بود. ما از طریق یک املاکی آپارتمان را دیدیم، در همان املاک قولنامه را نوشتیم، حتی کد رهگیری هم صادر شده، بعد هم ٧٥٠میلیون تومان بابت یک واحد ١٠٠متری به فروشنده پرداخت کردیم، تا اینکه چند روز بعد نامه از دادگاه برای ما ارسال شد که در آن قید شده بود که این آپارتمان باید تخلیه شود؛ چراکه مالک اصلی آن کس دیگری است. تازه آنجا بود که فهمیدیم چه کلاهی سرمان رفته است.»
در این میان سؤالات متعدد و بیپاسخی وجود دارد که به راستی چرا مجریان قانون این مشکل را حل نمیکنند و بساط این دلالی آن هم درست درب مراکز انتظامی تعویض پلاک خودرو را جمع نمیکنند و آیا بهتر نیست راهکار مناسبتری برای احراز هویت افراد در صحت و سقم محل سکونتشان پیدا کرد تا این بازی دلالی به پایان رسد؟