در پروندهای دیگر پسری 28ساله صفحهای مستهجن راهاندازی و عکسهای دختری را که به او جواب رد داده بود، در آنجا منتشر کرد.
من و حمید تحت پوشش مأمور آب به در ساختمان رفتیم و ساکنان ساختمان نیز در مجتمع را برایمان باز کردند. به همراه حمید به طبقه پنجم ساختمان رفتیم. هر کدام یک اسلحه کمری داشتیم. من کنار در آپارتمان ایستادم و حمید زنگ زد. خانم... در را باز کرد. و...
آنها در بازجوییها ضمن اعتراف به همدستی در این سرقت گفتند: ما کارمند همین شرکت بودیم اما وقتی او دستمزد ما را نداد تصمیم گرفتیم با طرح نقشهای گوشمالیاش دهیم.
گزارش یک قتل
٢٧ شهریور ماه سال ٩٥ مردی با پلیس ١١٠ تماس گرفت و از وقوع یک درگیری در کارگاهی در بومهن خبر داد. مرد به مأموران گفت: زمانی که برای کار به کارگاه آمدم، متوجه شدم یکی از کارگرانم درحالیکه غرق خون است، بیهوش روی زمین افتاده.