من و همسرم هم به خاطر اینکه پسرمان به خانه برگردد قبول کردیم، اما پسرم در آن شب نه به من رحم کرد نه به پدرش؛ او را کشت و مرا زخمی کرد. وقتی یاد رفتارهایش میافتم، نمیتوانم از گناهش بگذرم و حالا هم درخواست اشد مجازات برای او دارم.
تیم جنایی با بررسیهای اولیه آثار خون روی پتو و فرشی که در آنجا وجود داشت را کشف کردند و متوجه شدند پشت گردن مقتول هدف ضربه چاقو قرار گرفته و آثار کبودی روی دست و پای او به دلیل بستن طناب مشهود بود.
پسرجوان دانشجوی رشته مهندسی صنایع است. او میگوید از 4سال قبل که پدر و مادرش از یکدیگر جدا شدند دچار مشکلات روحی شده و از پدرش کینه به دل داشت تا اینکه در آخرین روز از تعطیلات نوروز جان او را گرفت.
پسر جوان که دارای سابقه بیماری اعصاب و روان است، شب هنگام به منزل بازگشته و با ضربات متعدد چاقو پدرش را در پذیرایی به قتل رسانده و سپس پیکر بی جان او را به درون حمام برده و سرش را جدا کرده است.
با تلاش ماموران پلیس، فرد قاتل بلافاصله دستگیر و در این خصوص پرونده ای تشکیل شد که در حال سیر مراحل قانونی است.
برادرم در اتاقش با صدای بلند موسیقی گوش میکرد، پدرم اعتراض کرد و از او خواست صدا را کم کند، اما برادرم عصبانی شد و با چاقو به دنبال پدرم افتاد و درحالیکه پدرم داشت فرار میکرد، او را در راهپله به قتل رساند.
پدرم مدتی بود با زن جوانی آشنا شده و او را صیغه کرده بود. پدرم میگفت: با زن جوان خوشبخت است و نمیخواهد زندگی اش را با مادرمان ادامه دهد. او از این که من واسطه شده بودم تا بار دیگر با مادرم زندگی کند، عصبانی بود.
یک روز تعداد زیادی قرص خواب آور خریدم و داخل شربت ریختم. پدرم شربت را خورد، اما زنده ماند. دومین بار میخواستم به او قرص برنج بدهم که نشد. آخرین بار بعد از دعوای مفصلی که پدرم با من داشت تصمیم گرفتم نقشه ام را اجرا کنم. وقتی مادرو خواهرم از خانه بیرون رفتند و پدرم در خواب عمیق بود با میله آهنی به سرش کوبیدم.
من مدتی بعد وقتی سربازیام تمام شد، از این موضوع باخبر شدم. آنقدر تحمل شکنجههایی که مادرم شده بود و روزگاری که خودم داشتم برایم سخت شده بود که تصمیم گرفتم خودکشی کنم. مادرم در این مدت که من نبودم، انگار به اندازه ۲۰ سال پیر شده بود. من نمیتوانستم به خواهر و برادرم کمک کنم. آنها زیر دست نامادری بودند. میدانستم چه میکشند، چون من خودم هم زیر دست ناپدری بزرگ شده بودم. مقدار زیادی قرص خوردم تا همه چیز تمام شود، اما زنده ماندم؛ مادرم سریع من را به بیمارستان برد و نجاتم داد.
وقتی آنها به خواب عمیقی رفتند بالای سر پدرم رفتم و به صورتش گاز اشک آور پاشیدم و با میله آهنی پنج ضربه به سرش زدم و او را با طناب زردی خفه کردم. من بعد از کشتن پدرم در هفت صفحه از یک دفترچه اثر انگشت او را گرفتم و دفترچه را در آشپزخانه گذاشتم. به تنهایی جنازه را در صندوق عقب ماشین پدرم گذاشتم تا آن را به خارج از شهر منتقل کنم، اما در بین راه ماشین خراب شد و من گرفتار شدم.
به دستور بازپرس جنایی جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و بررسیها برای دستگیری متهم از سوی کارآگاهان اداره دهم ادامه دارد.
در جریان تحقیقات مشخص شد چهار روز قبل از دستگیری پسر بزرگ خانواده که به مواد مخدر اعتیاد داشت، از پدر ۶۶ساله خود که او نیز معتاد و سابقهدار بود، درخواست پول کرد که با مخالفت پدر روبهرو شد؛ پس از آن درگیری روی داد.
سرهنگ رحیم شعبانی، رئیس پلیس آگاهی استان گیلان در این باره گفت: قربانی حادثه مردی ۶۴ ساله اهل روستای کلاچاه دوم بود که جسدش روز شنبه 6 بهمن در انبار برنج خانهاش زیر بستههای کاه پیدا شد.
اعتراف تلخ بعد از رهایی از قصاص
پسری که متهم است برای تصاحب پولهای پدرش با همکاری دوستش او را کشته و جسدش را دفن کرده است، بهخاطر عذاب وجدان به قتل اعتراف کرد و گفت از کرده خود پشیمان است.