منابع آگاه از آغاز فیلمبرداری فیلم جدید کارگردان بزرگ سینمای ایران با عنوان «عشق در انفرادی» در آیندهای نزدیک خبر میدهند.
تصویری خاطرهانگیز از پشت صحنه فیلم ماندگار گوزنها (۱۳۵۴) با حضور بهروز وثوقی، مسعود کیمیایی و نعمت حقیقی را میبینید. گوزنها فیلمی به کارگردانی و نویسندگی مسعود کیمیایی ، محصول سال ۱۳۵۳ خورشیدی است. بهروز وثوقی با بازی در این فیلم جایزه بهترین بازیگر مرد در سومین جشنواره جهانی فیلم تهران در سال ۱۳۵۳ را از آن خود کرد.
عکسی از فرامرز غریبیان در «رد پای گرگ» مسعود کیمیایی را میبینید که زخمی و سوار بر اسب در خیابانهای تهران سرگردان است. این فیلم محصول سال ۱۳۷۰ است.
در ادامه تصویری از « مسعود کیمیایی ، محمدعلی فردین و فرامرز قریبیان» را در پشت صحنه فیلم غزل و در سال ۵۵ مشاهده میکنید.
آیین بزرگداشت مسعود کیمیایی با حضور جمعی از سینماگران و هنرمندان در فرهنگسرای نیاوران، به همت کانون کارگردانان خانه سینما برگزار شد. مسعود کیمیایی طی سخنانی در این مراسم گفت: دلتنگ دو نفر هستم، یکی پسرم و دیگری بهروز وثوقی.
فرامرز قریبیان در نامهای به دوست قدیمی خود ضمن تاکید بر اینکه سینمای ایران مدیون کیمیایی است از او خواست فیلم جدید بسازد.
آیین بزرگداشت مسعود کیمیایی روز دوشنبه ۱۰ دیماه با حضور جمعی از سینماگران و هنرمندان در فرهنگسرای نیاوران، به همت کانون کارگردانان خانه سینما برگزار شد.
آئین بزرگداشت مسعود کیمیایی عصر روز دوشنبه (۱۰ دیماه ۱۴۰۳) با حضور جمعی از سینماگران و هنرمندان در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد.
«هنرمندان کلا شاعرها، نویسندهها و… آدمهای عصبی هستند. این از ذهن تند و سرخشان میآید. من همیشه از هنر سرد بدم میامده و با آدم سرد میانهای ندارم. یکی از کارهای سخت سینما درس دادن است. چون نه سینما را میشود درس داد و نه درس را میشود سینما کرد.»
نمایشگاه نقاشی مسعود کیمیایی با عنوان «جسدهای جاندار» به کیوریتوری علی خالق عصر پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳ در گالری ثالث افتتاح شد و تا ۲۰ آذر ادامه خواهد داشت.
نمایشگاه «چند تکه آینه» را مهتا محدث با گردآوری آثار هنری دیده نشده سینماگران، برگزار میکند. «چند تکه آینه» شامل آثاری از بازیگران، کارگردانان، فیلمبرداران سینماست؛ نامهایی که از دیرباز با هنر سینما پیوند خوردند و حالا قرار است خلق آثاری به غیر از سینما، مثلِ عکس، نقاشی و طراحی روی چوب را به نمایش بگذارند. در این نمایشگاه آثار هنرمندانی از جمله رضا کیانیان، مسعود کیمیایی و نیکی کریمی دیده میشود.
در ادامه تصویری جالب و دیدنی از بهمن مفید را در نمایی از فیلم «داش آکل» به کارگردانی مسعود کیمیایی و در سال ۱۳۵۰ مشاهده میکنید.
به بهانه ۵۳ سالگی «رضا موتوری» یکی از جذابترین ساختههای مسعود کیمیایی
رضا و دیالوگهایش، رضا و موتورسواریهایش، رضا و خشم و خروشاش، هنوز که هنوز است «رضا موتوری» پر از شورش است و درد و حسرت. بعد از پنجاه و سه سال، رضا موتوری هنوز جوان است
مسعود کیمیایی مهمان ویژه کنسرت نمایش «قصه ترانههای ماندگار» بود که از لحظه ورود به سالن مورد توجه و استقبال مخاطبان و در پایان اجرا نیز به مدت طولانی مورد تشویق افراد حاضر در سالن قرار گرفت. او پس از پایان اجرا در سخنانی کوتاه گفت: روزهای سختی را پشت سر میگذاریم و من این روزها بسیار غمگینم. هر جا میروم داریوش مهرجویی با من است، هر جا میروم با من میآید. ما همیشه دستهایمان در دست هم بود و کار میکردیم، حالا نمیدانم چه کنم. طی چندماه اخیر چند تن از نزدیکترین دوستانم همچون احمدرضا احمدی، ابراهیم گلستان و داریوش مهرجویی را از دست دادم و برای داریوش بسیار بسیار غمگینم.
پوری بنایی در یک مصاحبه علیه بهروز وثوقی و مسعود کیمیایی دست به افشاگری زد.
مسعود کیمیایی که در کنار داریوش مهرجویی از آغازگران موج نوی سینمای ایران بود در مراسم تشییع دوست و همکار قدیمیاش از شدت اندوه قادر به صحبت نبود و در صحبتهای کوتاهی گفت: هیچی نمیتوانم بگویم...
بخشی از صحبتهای کمتر دیده شده داریوش مهرجویی و مسعود کیمیایی دو کارگردان مطرح سینمای ایران که از خاطرات خود میگویند.
زن در سینمای مسعود کیمیایی؛ به بهانه نمایش نسخه نمایشخانگی «خائنکُشی»
مسعود کیمیایی پس از حضور بیش از ۶ دههای در عرصه فیلمسازی و ساخت ۲۹ فیلم بلند سینمایی، ورای کیفیت فیلمهایش بهدلایل مختلف -که یکی از آنها تعلق او به هنرمندان نسل جوان شورشی قبل از ۵۷ است- بدل به سینماگری صاحبسبک شده که آثارش همواره بحثبرانگیز و برای هوادارانش ستایشبرانگیز است.
مسعود کیمیایی آدم مهمی در تاریخ سینمای ایران است. او اگر فقط «قیصر» و «گوزنها» هم به سینمای ایران هدیه داده بود، کار خودش را برای این سینما کرده بود. همین هم وزانتی خاص در تاریخ سینما و حتی تاریخ هنر ایران به کیمیایی میدهد. بهندرت کسی پیدا شود که در این شک کند و ازاینحیث به جناب کیمیایی احترام نکند.
مسعود کیمیایی درباره احمدرضا احمدی نوشت: در جوانی جامی به جامت زدم و تا پیری مست ماندم. من بلد نیستم برای تو «زیبا» بنویسم. آفتاب لب بام است و ما هنوز سردمان نیست.