خانواده نامزدم مرا در کرمان نگه داشتند و اجازه نمیدادند به مشهد بازگردم، حتی حق تماس تلفنی هم نداشتم. با وجود این همه چیز را به خاطر نامزدم تحمل میکردم، ولی او هم به هر بهانهای مرا کتک میزد و آزارم میداد. عمه ام با این بهانه که من و نامزدم آبروی آنها را برده ایم، جشن عروسی نگرفتند تا به قول خودشان از یک رسوایی خیالی بزرگ در بین فامیل جلوگیری کنند.
با دستگیری راننده مشخص شد که وی دارای شرایط عادی نبوده و تحت مصرف مشروبات الکلی قرار داشته و به همین دلیل با تهدید و عربده کشی سعی داشته تا این زن را به وحشت بیاندازد.
مدتی بود که در میهمانیهای دوستانه بهصورت تفریحی مواد مصرف میکردم. هر زمان که شیشه میکشیدم صداهایی میشنیدم و این صداها مرا وادار کرد تا این کار را انجام دهم. شب حادثه وقتی دختر جوان سوار بر خودروام شد صدایی به من گفت که او میخواهد بلایی سرت بیاورد برای همین با چاقو او را تهدید کردم.
اواسط زمستان سال گذشته سناریوی قتل مردی ثروتمند در خانه خودش در حال کلید خوردن بود. عاملان جنایت در غیاب وی وارد خانهاش شده بودند تا جنایتی شوم را برایش رقم بزنند.
زن و مرد جوان که با فریب دختر 15 ساله به بهانه ازدواج، او را مجبور به سرقت طلاهای مادرش و فرار از خانه کرده بودند، به 80 ماه زندان محکوم شدند.