مرتضی عزتی در گفتگوی تفصیلی با فرارو تحلیل کرد:
وقتی دولت بخواهد به شکلی سیاستهای پولی و مالی را اعمال کند که سرمایه گذاری و تولید کم شود، درواقع منبع اصلی رفاه مردم را از بین میبرد. وقتی تولید کم میشود تورم بیشتر مردم را تحت فشار قرار میدهد و به مردم آسیب مضاعف وارد میکند که اثری چندبرابر حالت معمول دارد. تورم با رشد اقتصادی پایین، غیرقابل تحمل میشود. در سالهای مختلف، دیده ایم که گاهی تورم ۱۵ درصد بوده، اما رشد اقتصاد هم ۶ یا ۷ درصد بوده؛ بنابراین مردم شرایط را تحمل کرده اند، اما وقتی تورم ۴۰ درصد و رشد صفر شود به شدت به مردم فشار وارد میشود. حتی با تورم ۱۵ درصدی هم وقتی رشد اقتصادی صفر باشد و جبران دستمزدها هم به اندازه تورم نباشد، باز هم مردم تحت فشار خواهند بود.
مرتضی عزتی در گفتگو با فرارو تحلیل کرد:
در شرایطی که سیاستهای موجود نظام اقتصادی در ایران باعث بدتر شدن وضعیت مردم شده، دولت هم باید کمی تحمل کند. آیا قیمت تمام شده یا هزینهای که دولت برای سوخت (بدون قیمت مواد خام و نفت خام که متعلق به خود مردم است) میداد، ۱۵ سال پیش هم بیشتر از این بود؟ قطعا خیر. اگر درامد مردم به ۱۵ سال پیش برگردد، طبیعی است که قیمت سوخت هم به تناسب به همان وضعیت بر میگردد.
مرتضی عزتی در گفتگو با فرارو مطرح کرد:
در حال حاضر دولت باید تمام توان خود را روی به ثبات رساندن جامعه بگذارد. قیمتها و تورم را کنترل کند و حتی اگر موفق شود تورم را کاهش دهد که بهتر خواهد بود؛ بنابراین اگر دولت اقدام به افزایش ناگهانی قیمت سوخت کند که قطعا منجر به افزایش تورم میشود، به تمامی اقدامات بعدی خود آسیب زده و همراهی مردم را از دست میدهد. این رفتار باعث میشود مردم در سایر تصمیم گیریهای دولت همدلی نکنند. تاکید میکنم که هر که بر افزایش ناگهانی قیمت سوخت تاکید دارد در پی آسیب زنی به دولت است.
تغییر قیمت یک کالا مانند بنزین در ایران اثرات بسیار گستردهای در جنبههای مختلف دارد. از جمله در زمینه اقتصادی باید توجه کرد که اثرات این تغییر قیمت، بسیار گسترده ات و بدون مطالعه دقیق اینها و اثبات منافع آن نمیتوان این اقدام را توجیه کرد. میتوان از جمله اثرات آن را چنین برشمرد. این افزایش در وهله نخست بر بودجه و هزینههای خانوار اثر شدیدی دارد. اثرات آن بر درآمد و هزینههای رانندگان و بخش حمل و نقل بسیار گسترده است.
مرتضی عزتی در گفتگو با فرارو بررسی کرد:
متاسفانه در کشور ما عمدتا از شیوه کوپنی استفاده میشود. همین امر موجب شده در کشور ما، به لحاظ درآمد سرانه از کشورهای پایین خاورمیانه باشد. وقتی این سیستم کوپنی شروع به کار میکند دولت پس از مدتی کوتاه با کمبود منابع مالی مواجه میشود و در چنین شرایطی، دولت سعی میکند از بیراهه منابع تامین کند. مثلا پول چاپ کند، استقراض کند یا مالیات را افزایش دهد که اینها خود باعث افزایش تورم میشوند