ترنج

در مورد

ادب فارسی

در فرارو بیشتر بخوانید

۶ مطلب

  • در لغت‌نامه دهخدا درباره واژه «مشمع» آمده است: [ مُ شَ‌مْ مَ](ع ص، اِ) موم جامه. (آنندراج). مومی و انداخته‌شدهٔ در موم گداخته و اندوده‌شدهٔ با موم. (ناظم الاطباء). جامه‌ای که به موم گداخته، اندایند تا آب و رطوبت از آن نترابد. به موم آغشته. پارچه و جامه که به موم آغارند، عدم نفوذ رطوبت را.

  • فرهنگستان زبان و ادب فارسی، برای برای "اَد کردن"، معادل فارسی تصویب کرد.

  • انوری گفت: من سخنران اول مراسم بودم و پیشنهاد کردم «اَعلام» را از لغت‌نامه دهخدا حذف کنند. ویرایش جدید لغتنامه بدون اعلام باشد، زیرا این اعلام نه شایسته دهخدا است و نه شایسته دانشگاه تهران و برای هر معنا چهار شاهد کافی است. آقای علی‌اشرف صادقی هم عرض بنده را تأیید کرد که این لغت‌نامه را کوچک، اما کارآمد کنند که به درد بخورد.

  • برخی از کلمات در فارسی با ۲ یا چند صورت املایی نوشته می‌شوند؛ کلماتی، چون حلیم، امپراتور، باتری، بلیت، زغال و....

  • يكي از فعاليت‌هاي فرهنگستان زبان و ادب فارسي، معادل‌سازي براي واژه‌هاي بيگانه‌اي است كه به زبان فارسي وارد مي‌شوند.

۱
تبلیغات