فریدون پس از دستگیری لب به اعتراف گشود و راز جنایتش را برملا کرد او گفت: به خاطر مصرف شیشه چند وقتی بود که به ناصر مظنون بودم او افکار شیطانی در ذهنش داشت بنابراین تفنگ شکاری بادی را دستکاری کردم و چند گلوله داخلش گذاشتم و وقتی او به کارگاه رفته بود سراغش رفتم و با شلیک دو گلوله به صورتش او را کشتم. در کارگاه را بستم و با سرقت خودروی ناصر ازآنجا دور شدم در همه مراسمهای او حضور داشتم و با انجام کارهای کفن ودفن خواستم دینی به مرحوم نداشته باشم.