«سولماز» که خودش با پسری جوان رابطه دوستی داشت، آن قدر احساسات و عواطف مرا برانگیخت که فکر میکردم فقط با ازدواج میتوانم از این شرایط رهایی یابم. خلاصه با نقشه «سولماز» من هم با پسر ۲۴ سالهای که از دوستان دوست پسر او بود، تلفنی آشنا شدم و بدین ترتیب روابط خیابانی من و «عظیم» به دیدارهای پنهانی کشید و زمانی به خود آمدم که دیگر هستی و عفتم را از دست داده بودم و چارهای جز ادامه این ارتباط شیطانی نداشتم تا شاید «عظیم» با من ازدواج کند.
ساعت 8.5 شب 11 فروردین ماه گریههای کودکی سه ساله در سالن مسافران ترمینال جنوب تهران خبر از سرنوشتی شوم داشت. هیچ اثری از پدر و مادر این کودک نبود تا اینکه مأموران کلانتری 208 ترمینال در جریان کودک گمشده قرار گرفتند.