bato-adv
کد خبر: ۹۴۹۳۹
شکافی که پر نمی‌شود!

چه کسی فقیرتر شد؛ چه کسی پولدارتر؟

تاریخ انتشار: ۱۵:۵۴ - ۱۸ آبان ۱۳۹۰

فرارو- روزهای بارانی و برفی، همواره نوید ترنم و طراوت بوده است؛ اما کم نیستند آن‌ها که در چنین روزهایی یادشان می‌افتد باید به فکر سقفی باشند بالای سر زن و فرزندشان. اما اگر دار و ندارشان برای تهیه سقف، کافی نباشد ناگزیر چشم به آسمان می‌دوزند تا قطرات اشکشان با اشک‌های آسمان یکی ‌شود. در سوی دیگر شهر لطافت پاییزی، فیل چندین و چند جوان را یاد هندوستان می‌اندازد. هوس می‌کنند، خودرویی بدون سقف بخرند تا زیر نم نم باران در شهر بخرامند و از زندگی لذت بیشتری ببرند.

به گزارش سرویس اجتماعی فرارو؛ نرخ بسیاری از خودروهای خارجی با قیمت برخی واحدهای مسکونی در تهران برابری ‌می‌کند. با این حال این خودروها مشتریان خود را دارند و در حال حاضر از میزان فروش بالایی برخوردار هستند.

دنیای اقتصاد گزارشی تهیه کرده است که در آن قیمت خودروهای خارجی با خانه‌های مختلف مقایسه شده است. به طور مثال هزینه اتومبیل لکسوس صفر کیلومتر برابر است با قیمت یک واحد مسکونی 68 متری در بلوار فردوس؛ به ارزش150 میلیون تومان.

قیمت خودروی جنسیس 2011، 94 میلیون تومان است و نرخ فروش یک واحد مسکونی 54 متری، در منطقه تهران نو نیز همین مقدار است.

اتومبیل زیبای پورشه، ارزش یک واحد 100متری نوساز در خیابان ستارخان را دارد؛ یعنی قیمتی برابر با 250 میلیون تومان.

هزینه یک بی ام و، نیز برای خرید واحد 60 متری مجهز در نیاوران به ارزش 270 میلیون، کافی است و با پول خودروی موهاوی می‌توان واحدی 61 متری در خیابان پیروزی خریداری کرد.

خودروهای لندکروزر، گرندویتارا، مورانو و اوریون نیز شرایطی مشابه را دارا هستند.

مشتریان پر و پاقرص در بازارهای سرسام‌آور
صد البته که صاحب یک بی ام و کروکی، باید سر و وضع، لباس و گوشی تلفن همراهش با آن‌ها که خودروهای معمولی سوار می‌شوند، تفاوت داشته باشد. به این ترتیب ساعت 800‌میلیون تومانی در فهرست كالاهای وارداتی قرار می‌گیرد و به ویترین اقتصاد ایران راه می‌یابد؛ در حالی که مشتریان پر و پاقرص برای خرید آن روزشماری می‌کنند.

هر جا که پای تجملات و زندگی لوکس در میان باشد، بازار جواهرات نقشی مهم ایفا می‌کند. برای اثبات این مدعا یک روزنامه‌نگار به گالری جواهرات در بلوار میرداماد سر زد تا از نزدیک ببیند چگونه یک زوج جوان نه  سر قیمت دو‌میلیارد و 500 ‌میلیون تومانی، بلكه بر سر نوع تراش ‌سنگ‌های سرویس اختلاف داشتند.

در گالری‌های مشابه نیز حلقه ازدواج بسته به میزان برلیان روی آن تا 15‌میلیون تومان خریداری می‌شود. در این دنیای تجملاتی سرویس‌های 20‌ میلیارد تومانی سفارش داده می‌شود، البته بدون شک این گران‌ترین سرویس جواهر نیست.

این افراد برای متفاوت بودن و خرج کردن پول‌های بی‌حساب و کتاب‌  به مراكز خرید واقع در نیاوران، پاسداران، ونك، فرشته، تجریش و... مراجعه می‌کنند. البته در این مراکز برای آن‌ها که به فكر مدیریت هزینه و شغل سوم هستند تا هزینه‌های جاری خانواده خود را تأمین كنند، جایی نیست. در این بازارها كیف و كمربند یك میلیون و 500هزار تومان هزینه دارد.

برندهایی با آغاز فصل پاییز جدیدترین مدل‌های پاییزه و زمستانی خود را روانه بازار ایران كرده‌اند و یک شال‌گردن را با قیمت300‌هزار تومان به خریداران عرضه می‌کنند یا اینكه با پرداخت یك میلیون تومان نیم پالتویی ساده به آن‌ها می‌دهند تا سرمای هوا برایشان دل‌پذیرتر از هر زمانی دیگری شود.

شکاف طبقاتی از کجا تا به کجا!
در روزهایی که یک طبقه، به هر دست‌آویزی برای زندگی تجملاتی و مرفه‌تر چنگ می‌زنند، بر اساس نظر یک استاددانشگاه، فروش یك هزار و 620 مورد كلیه در سال گذشته فقط در تهران، گسترش مشاغل كاذب و غیررسمی از جمله تن‌فروشی، قاچاق موادمخدر و... نشان‌دهنده رشد فقر در جامعه است.

اگر چه تلاش دولت برای از بین بردن نابرابری‌های موجود در جامعه بوده است، اما این اقدامات به جای آن‌که قشر فقیر و متوسط را به قشر مرفه نزدیک کند، تنها قشر متوسط را به قشر فقیر نزدیک‌تر ساخته است. حسین راغفر در گفت‌وگویی گفته است: «در شرایطی كه تورم روند صعودی می‌گیرد، فقرا بیشتر آسیب می‌بینند و ارزش دارایی‌های ثابت قشر سرمایه‌دار و مرفه جامعه بیش از پیش می‌شود. این اتفاق در كنار كاهش قدرت خرید اكثریت قشر متوسط و فقیر جامعه شكاف موجود را بیشتر می‌كند. بنابراین با كاهش قدرت خرید مردم و نزدیك‌تر شدن قشر متوسط جامعه به خط فقر، می‌توان گفت نابرابری در بخشی از جامعه كاهش داشته است. نباید فراموش كنیم این كاهش نابرابری كه دولت از آن به عنوان دستاوردی بزرگ یاد می‌كند، نوعی بازی با كلمات بوده و شرایط فعلی یعنی فقیرتر شدن قشر متوسط جامعه، نتیجه شكست سیاست‌های دولت است.»

قرار بود پس از هدفمندی یارانه‌ها، فاصله طبقاتی به کمترین حد ممکن رسد، اما این کاهش امروز با فقیرتر شدن قشر متوسط اتفاق افتاده است؛ مهم نیست که آمارها چه می‌گویند، امروز در گوشه‌ای از این سرزمین یک مرد محتاج مخارج درمان فرزندش است و دیگری در فکر فرستادن «شازده‌اش» به تور دور دنیا است. یک نفر چکه چکه‌های باران از سقف خانه‌اش را می‌شمارد و دیگری سقف خودرویش را برمی‌دارد تا از ریختن قطره‌های باران بر روی پالتوی چند میلیون تومانی‌اش لذت ببرد.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو