bato-adv
کد خبر: ۹۱۴۰۹
ترجیح سیاست بر مردم

«اوباما»، رئیس جمهور انزواطلب

تاریخ انتشار: ۱۳:۲۷ - ۱۶ مهر ۱۳۹۰

فرارو- حتی اگر از مسائل مهمی چون اقتصاد، جنگ ها و نظرسنجی ها بگذریم، باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا یک مشکل بزرگ دارد: مردم. 

به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از واشنگتن پست، این رئیس جمهور با اشتیاقی ناچیز به مباحثه در مورد سیاست می پردازد و به ندرت بیش از چند دقیقه را با بزرگترین طرفداران خود می گذراند. روابط اش با دموکرات ها در کپیتال هیل (ساختمان کنگره آمریکا) سرد است. لابی کردن شخصی برای وضع یک قانون؟ وی ترجیح می دهد این کار را به بایدن، معاون خود واگذار کند. 

حلقه مشاوران نزدیک اوباما به کوچکی گروه دوستانش است که آغاز دوستی با آنها نیز به پیش از دوره ریاست جمهوری وی باز می گردد. هیچ همراه یا دوستی نیست که از سیاست مداری که بسیاری از حامیان خود را با شخصیت سرد خود مایوس کرده، حمایت یا دفاع کند. 

به طور خلاصه می توان گفت اوباما سیاست مدار انزواطلبی است که سیاست را بر مردمی که باعث کارساز بودن سیاست در این کشور می شوند، ترجیح می دهد. یکی از حامیان بازنشسته وی در واشنگتن می گوید: «اوباما سیاست را دوست دارد اما مانند رهبر کمپینی که سیاست را دوست دارد نه یک کاندیدا.» شخصیت نخست، انرژی را از علم و استراتژی می گیرد و شخصیت دوم از ارتباط با مردم. 

همین امر سوالی قدیمی را در ذهن تداعی می کند: امکان دارد که محبوب ترین سیاست مدار آمریکا بود و وقوف چندانی به سیاست آمریکایی نداشت؟ 

انزوای روز افزون اوباما با نزدیک شدن مبارزات انتخاباتی سال 2012 نمایان می شود، چراکه این امر انتخابات ریاست جمهوری وی را به سمت استراتژی مبارزاتی سوق می دهد که مستلزم به کارگیری سیاست های محدودی است که وی با وجود فشارها آن را رد کرده بود. اوباما حال به جای گسترش مناسبات و ایجاد دوستی های جدید تمام تمرکز خود را معطوف به حفظ حمایت متحدان دموکراتیک سنتی – اقلیت، همجنس بازان، جوانان، مقامات ارشد، یهودیان- کرده است. گسترش حلقه دوستان و یاران همان رویکرد انقلابی بود که وی در سال 2008 اتخاذ کرد و بر مبنای همین سیاست میلیون ها رای دهنده سال اولی آرای خود را فدای وعده تغییرات وی کردند. 

آرمان گرایی سال 2008 کاخ سفید را برانگیخت- همانطور که رئیس جمهور محبوبی را که به راه های جدید توسعه ارتباطات متکی بود، نه به واشنگتن پیر و راه های بی اثرش برای پیروزی. 

رویکرد سیاست نخست اوباما اهمیت مردم در اجرای برنامه ها را به طور کامل نادیده می گرفت- از مردم در کپیتال هیل گرفته تا سراسر کشور. اعتماد بیش از حد اوباما به توانایی های فکری خود و ایمان به قدرت سیاست عمومی باعث دلسردی مشاوران سیاسی و سیاست گذاران در کاخ سفید شد. طرح های ابداعی وی اغلب محبوب و رضایت بخش نبوده - خیلی کوچک یا بزرگ یا خارج از محدوده- آن هم در کشوری که عدم اطمینان از شرایط اقتصادی در آن موج می زد. 

مشاوران کاخ سفید خیلی پیش تر از اینها به دنبال توضیح آنچه از منظرشان تفکیک موفقیت های ریاست جمهوری و محبوبیت کم وی به عنوان ناکامی در ارتباط با دیگران است، بودند و حال رسانه های خبری کم عمق ملی، نظرسنجی های اخیر و پیش بینی های شکست خورده را سرزنش می کنند. 

با این حال اوباما نشان داده که آمادگی پذیرش بخشی از سرزنش ها را دارد. وی جلسات استراتژیک بیشتری را مدیریت می کند، روزهای شنبه جلساتی را با کارمندان و مشاوران بیرونی در کاخ سفید برگزار می کند و در مورد چگونگی ارتباط بهتر با رای دهندگانی که نزدیک به سه سال پیش وی را به تصدی این سمت گماردند، به بحث می پردازد. 

اوباما در مصاحبه اخیر خود طی سال جاری میل به سستی سیاسی را بیماری خواند که در روسای جمهور دموکراتیک پیشین، مانند بیل کلینتون و جیمی کارتر نیز دیده می شد. 

اما کلینتون به همدلی و برخورداری از تعداد بی شمار دوستان شهره بود، دوستانی که به خصوص در سخت ترین لحظات دوره ریاست جمهوری اش مفید واقع شدند. سستی سیاسی وی با ارتباطات شخصی اش جبران می شد. 

در سال 2008 بود که سناتور ایالت ایلینوی با دستگاه قدرتمند کلینتون روبرو شد، شبکه ای از دوستان، حامیان و طرفدارانی که طی چند دهه اخیر نخست از سوی بیل و بعد از سوی هیلاری تغذیه می شدند. اوباما به دنبال تغییر این قدرت به ضعف بود و آن را به عنوان میراث سیاستی که وی خواستار تغییرش بود، قرار داد. 

زمانی که به همراه مشاورانش به واشنگتن رفت، پیروزی انتخاباتی وی، نمونه ای برای حکومت بود. اوباما در تلاش بود خود را به مردم بشناساند اما اقدامات وی در این زمینه بیش از چند اقدام نمادین نبود. جمهوری خواهان نیز چندان تحت تاثیر این اقدامات قرار نگرفتند. این در حالی است که به مرور زمان شکافی در کاخ سفید ایجاد شد، میان کسانی که به پیروزی رئیس جمهور کمک کردند و کسانی که در زمان انتقال به دولت پیوستند. تازه واردان می دیدند که بسیاری از طرح های دولت، با وجود اکثریت دموکرات ها در مجلس نمایندگان و سنا به سختی پیش می روند. 

به عقیده بسیاری اوباما در شهری پر از بازی کنان شطرنج، دست به شطرنج بازی زده بود. مشکل دیگری که متحدان اوباما، از پوپولیست های اقتصادی، رای دهندگان سال اولی، چپ گرایان ضد جنگ تا دموکرات های هیل با آن روبرو بودند این بود که اوباما در حالی به دنبال هیچ دوستی نبود که هیچ دشمنی را هم بر نمی تابید. 

اوباما در تصمیم گیری های خود از همه مشاوره می گیرد و در نهایت تصمیمی که اتخاذ می شود را نمی توان به درستی تشریح کرد، اینکه این تصمیم تحت تاثیر کدام مشاوران یا گروه اتخاذ شده است. به گفته مشاوران نزدیکش وی مسائل را در ذهن خود تحلیل می کند. در سال نخست ریاست جمهوری خود که در انزوایی فکری سپری شد، اوباما پیروی تاریخ بود تا تمرکز بر مشکلات روز- اقتصادی که صدها هزار نفر را طی یک ماه بیکار کرد. در آن زمان بود که مشاوران و معاونان رئیس جمهور دست بکار شدند تا با حرارت تکاپوی خود به سردی اوباما پایان دهند. آنها فشار را بر اوباما زیاد کردند تا به مسئله مشاغل که در بالاترین سطح اهمیت قرار داشت، بیاندیشد و آن را در صدر اولویت ها قرار دهد. با این حال اوباما اصلاحات بخش درمان را انتخاب کرد، همان مسئله ای که در مبازرات انتخاباتی مطرح شده و وی را در جایگاهی تاریخی قرار داد. 

درست زمانی که نرخ بیکاری به مرز 10 درصد رسید، اوباما در سخنرانی معروف خود در کنگره طی ماه سپتامبر سال 2009، از تصور و ادراک خود از اصلاحات بخش درمان سخن گفت. سپس به قانونگذاران روی کرد تا لایحه ای که براساس آن هر آمریکایی از بیمه درمانی بهره مند می شد را اجرایی کند. 

قانون تاریخی که اوباما به تصویب رساند در آستانه انتخابات سال 2012 به باری بر دوش های رئیس جمهور تبدیل شده است. ماه هایی که سرمایه سیاسی آمریکا صرف حمایت از برنامه اصلاحات بخش درمان شد می توانست به طرح های ایجاد مشاغل اختصاص داده شود. برنامه هایی که حال رئیس جمهور برای طرح و اجرایشان با مخالفت جمهوری خواهان روبرو است. 

اوباما بارها سیاست های اقتصادی کلینتون را مورد تشویق و تحسین قرار داده است اما تفاوت هایی میان این دو سیاست مدار وجود دارد. جایی که کلینتون ساعت ها زمان صرف می کرد تا با همه دیدار و گفتگو داشته باشد، اوباما ترجیح می دهد با تنی چند دست بدهد و پس از بیاناتی اندکی به خانه برود تا شب را در منزل سپری کند که صبح روز بعد صبحانه را با دخترانش صرف کند و آنها را راهی مدرسه کند. این اقدامات شاید برای بهداشت روان وی مناسب باشند اما چالشی هستند برای کسانی که در مبارزات انتخاباتی آتی شرکت دارند. 

برخلاف اوباما، کلینتون نه تنها بر استراتژی سیاست که بر عناصر شخصی نیز اتکا داشت. برخلاف نظر مشاورانش، از بیرون کاخ سفید و حزب دموکرات نیز مشاوره می گرفت. اوباما تلاش چندانی برای افزایش متحدان سیاسی خود نداشته در صورتیکه کلینتون با برخورداری از زنجیره دوستان از پس بسیاری از مشکلات برمی آمد. 

زندگی و پیشینه اوباما می توانست به راحتی راه ها را برای مشهور کردن وی باز کند اما حال به متحدان سنتی خود روی آورده است. طی هفته های اخیر به گروه های قومی و نژادی که نیازمند حضورشان در مبارزات سال 2012 است، روی آورده است. ماه گذشته بود که در جمع انجمن سیاه پوستان با اشاره به کودکی خود و میشل از نسلی سخن گفته بود که بر سر این عقیده که نژاد انسان ها اهمیتی ندارد، جان داده بودند. 

اوباما همان سیاست انتخاباتی را در پیش گرفته که پیش از انتخابات 2008 اتخاذ کرد و نتیجه اش رسیدن به جایگاهی تاریخی برای وی بود، با این تفاوت که سردی و دوری وی از مشاوران و سیاست مداران بیرون کاخ سفید، بر انزوای وی افزوده است و اطمینان چندانی نیست که باز هم بتواند مردم آمریکا را جذب چنین اقداماتی کند.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین