سفير كرواسي در تهران با تاكيد بر قدمت فرهنگي ايران، گفت: مردم كرواسي با ادبيات و شاعران ايراني آشنا هستند و حتي رباعيات خيام براي دانشآموزان اسلاويا به عنوان مواد درسي تدريس ميشود.
«اساد پروحيچ» در گفتوگو با ايرنا گفت: ايران يكي از بسترهاي شكل گيري تاريخ فرهنگ بشر در دنياست و هر فرد خارجي با ورود به ايران با شناخت فرهنگ اين كشور غافلگير ميشود، اما فرهنگ ايران به اندازه كافي به جهانيان معرفي نشده است.
وي ادامه داد: متاسفانه كتاب و ادبيات ايران نسبت به كل فرهنگ ايران در دنيا مهجور مانده و به درستي معرفي نشده است. اين در حاليست كه ادبيات و كتاب به عنوان بخشي از فرهنگ هر كشور در غرب به بيراهه رفته است و كتابهاي موجود حرمت ندارد و برخي كتابها براي مخاطبان حالت يكبار مصرف پيدا كرده است. در ايران، كتاب ارزش خاصي در ميان مردم دارد و به عنوان نمونه «حافظ» در چند نسخه متفاوت به دوستداران اين شاعر عرضه ميشود. در هيچ جاي دنيا همانند ايران، شعر و شاعر به عنوان هويت يك ملت محسوب نميشود و اين در حالي است كه شعر جزئي از فرهنگ و هويت ايراني است.
سفير كرواسي در ايران توضيح داد: وقتي درباره «حافظ» صحبت ميكنيم بدون شك ايرانيان اين شاعر را ميشناسند و هيچ ايرانياي نيست كه اشعار وي را نخوانده يا بخشي از سرودههاي اين شاعر را در ذهن به خاطر نسپرده باشد. «حافظ» شاعري است كه اشعار سنگين و پرمعنايي دارد و هويتي كه در قالب اشعار اين شاعر وجود دارد، اكنون پس از گذشت صدها سال همچنان پابرجاست.
پروحيچ درباره انتشار كتابهاي ادبي ايراني همچون «حافظ» و «مولانا» در كرواسي گفت: در كرواسي «مولانا» و «خيام» بيش از ديگر شاعران ايراني شناخته شده هستند و حتي رباعيهاي خيام بخشي از مواد درسي دانش آموزان اسلاوياست. البته به تازگي كتاب «حافظ» به زبان بوسنيايي ترجمه شده و بهزودي در كرواسي نيز شناخته خواهد شد. به تازگي اثري از مرحوم «سهراب سپهري» در كشور كرواسي ترجمه شده كه به عقيده من اين يك تحول است. اشعار سپهري علاوه بر شعر سنتي ايراني، قالبي جديد از شعر را به ما معرفي ميكند و مردم از وي به عنوان شاعري قوي ياد ميكنند.
سفير كرواسي در ايران درباره «فردوسي» و شاهنامه گفت: فردوسي خيلي در كرواسي شناخته شده نيست اما به عقيده من فردوسي پيش از اينكه شاعر معروفي در ايران باشد زبان فارسي را در فرهنگ ايراني در ساليان متمادي حفظ كرده و از افول نجات داده است. فردوسي علاوه بر خلق يك اثر هنري به نام شاهنامه، زبان فارسي را حفظ كرده و در حقيقت اقدام وي بيش از خلق شاهنامه بوده است. به عبارت ديگر اگر فردوسي نبود شايد حافظ و سعدي نيز وجود نداشتند. فردوسي را يك سياستمدار ميدانم به هر حال ميتوان گفت كه شاهنامه برگرفته از «ايلياد» و «اديسه» است اما بايد بدانيم اين شاعر حافظ زبان فارسي است.
سفير كرواسي در ايران افزود: مقايسه اثر فردوسي با حافظ و ديگر شاعران ايران دشوار است و نميتوان به لحاظ هنري ارجحيتي ميان اين آثار قائل شد.
پروحيچ در ادامه درباره مشتركات فرهنگي كشور ايران و كرواسي يادآور شد: «سفيد بيگ باشاگيد» مجموعه بزرگي از آثار ايراني مربوط به قرن نوزدهم و بيستم را كه بيشترين تبادلات فرهنگي ميان اين دو كشور در آن سالها رقم خورده را جمع آوري كرده است. تبادلات فرهنگي ميان ايران و كرواسي پس از وقفهاي چند صد ساله بار ديگر در سالهاي اخير به راه افتاده است و آثار ترجمه شده توسط باشاگيد همچون منظومه رباعيات خيام اكنون در اختيار مردم كرواسي قرار دارد. ترجمه آثار ادبي ايران همچون آثار حافظ و سعدي اكنون به ابزاري براي تبادلات فرهنگي ميان دو كشور تبديل شده است.
به گفته پروحيچ، باشاگيد به خاطر تحصيلات در زمينه شهرشناسي و زبان ايراني، ادبيات ايراني را به علت استقبال مردم اسلاو ترجمه و با نگاهي تجاري آنها را به علاقه مندان عرضه ميكرده است. از سويي وي به علت آنكه رياست كتابخانه شرقي را برعهده داشته، با احاطه به زبان فارسي در اين كتابخانه فعاليت ميكرده است.نخستين گام براي شناخت و تبادلات فرهنگي با ايران، تاسيس كرسي رشته شهرشناسي و زبان فارسي است كه در زمان باشاگيد در بوسني وجود داشته اما اكنون اين كرسي را در كرواسي نداريم و طبيعي است كه براي شناخت يك فرهنگ بايد زبان آن فرهنگ را شناخت. دو طرف ايراني و كروات مايل هستند كه كرسي ايران را در كرواسي ايجاد كنند كه با آغاز فعاليت اين كرسي در دانشگاههاي كرواسي، تعاملات فرهنگي ميان دو كشور ارتقاء خواهد يافت.
وي از عدم معرفي و ترجمه آثار ادبي كرواسي در ايران ابراز تاسف كرد و توضيح داد: تنها كتاب ترجمه شده در اين راستا، كتابي تحت عنوان «قلعه» با ترجمه «اصغر نيك سيرت» است در حاليكه تبادلات فرهنگي ميان دو كشور بايد دو سويه باشد.
پروحيچ در پاسخ به اين پرسش كه علت عدم ترجمه كتابهاي كشور كرواسي در ايران را در چه ميداند؟ گفت: ندانستن زبان يك كشور يكي از معضلات اصلي در تعاملات فرهنگي است و در ايران نيز كرسي زبان اسلاو وجود ندارد و كسي هم اين زبان را نميشناسد.
وي ادامه داد: درخواست ترجمه آثار اسلاو از سوي كرواسي وجود دارد اما به هر حال اين كشور ميزبان است و بايد در اين زمينه ابتكار عمل را در دست داشته باشد. نميتوانيم فرهنگ كرواسي را به ايران تحميل كنيم و بايد اين درخواست از سوي ايران وجود داشته باشد.