
هیچ کودکی در سن ۱۰ یا ۱۲ سالگی آمادهی رو به رو شدن با دنیای بزرگسالان نیست. اما اینترنت مرزی برای سن ندارد. با یک جستجوی ساده، با یک کلیک اشتباه، کودکان ممکن است وارد دنیایی شوند که هیچ ارتباطی با سن و دنیای کودکانهی آنها ندارد. فیلمهای خشونتآمیز، محتوای نامناسب، تبلیغات گمراهکننده، چالشهای خطرناک… ذهن کودک مانند اسفنجی است که همهچیز را جذب میکند و آنها نمیدانند آنچه میبینند واقعی است یا نه. آنها نمیدانند که بسیاری از تصاویر فضای مجازی، تحریفشده، دستکاریشده و غیرواقعیاند.
دخترک روی مبل لم داده، چشمهایش غرق در ویدیوهای رنگارنگ. پسرک کنار پنجره، بیتوجه به پرندهها، درگیر بازی آنلاین. کودکیهایشان در دنیای مجازی جا مانده، جایی که زودتر از موعد بزرگشان میکند.
به گزارش مهر، «مامان، گوشی را میدهی؟» این جملهای است که اکثر والدین آن را از زبان فرزندان خود شنیدهاند. دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم، پر از صداهایی است که تا چند سال پیش وجود نداشتند. حالا در خانهها، کافیشاپها، خیابانها، حتی در پارکها، دیگر کمتر صدای خندههای کودکانه را میشنویم.
صدایی که جای خود را به تپتپ انگشتهای کوچک روی صفحههای لمسی داده است. کودکی که باید با بادکنکهای رنگی سرگرم باشد، امروز در دنیای بیانتهای ویدئوهای کوتاه غرق شده است. نوجوانی که باید در حیاط مدرسه از بازیهای دستجمعی لذت ببرد، سرش را پایین انداخته و درگیر لایکها و پیامهایش است.
ماجرا از کجا شروع شد؟ شاید از وقتی که پدر و مادرها برای آرام کردن فرزندشان، گوشیهایشان را به دست آنها دادند. شاید از وقتی که فهمیدیم کودکان دیگر برای بازی کردن نیازی به حیاط ندارند، چون میتوانند ساعتها غرق در دنیای دیجیتال باشند. اما این دنیای پر زرق و برق، همیشه هم امن نیست. کودکانی که زودتر از موعد، به فضای مجازی پا میگذارند، چه آسیبهایی میبینند؟ دنیای اینترنت با آنها چه میکند؟ و مهمتر از همه، آیا ما خودمان در این مسیر مقصر نیستیم؟
ورود زودهنگام کودکان به فضای مجازی، آن هم بدون نظارت کافی، مانند پرتاب شدن به اقیانوسی بیانتهایی است که در آن، امواج طوفانی و ناشناختههای زیادی انتظارشان را میکشد. از اعتیاد به بازیهای آنلاین گرفته تا مواجهه با محتوای نامناسب، از خطرات امنیتی گرفته تا افت تحصیلی، این کودکان پیش از آنکه فرصت بلوغ فکری داشته باشند، درگیر چالشهایی میشوند که برای حل آنها آماده نیستند.
«فقط پنج دقیقه دیگر!» این جملهای است که والدین از کودکانشان هنگام استفاده از گوشی یا تبلت بارها و بارها شنیدهاند. اما این پنج دقیقهها اغلب به ساعتها تبدیل میشوند و ناگهان میبینید که کودک شما نه تنها زمان زیادی را در فضای مجازی میگذراند، بلکه وابستگی شدیدی به آن پیدا کرده است. وابستگی شدید به اینترنت و شبکههای اجتماعی باعث میشود کودکان کم کم از فعالیتهای فیزیکی، بازیهای سنتی، روابط اجتماعی واقعی و حتی خواب کافی فاصله بگیرند. تحقیقات نشان دادهاند که کودکانی که مدت زیادی را در دنیای دیجیتال وقت میگذرانند دچار کاهش تمرکز، اضطراب، و حتی افسردگی میشوند.
چرا این اتفاق میافتد؟ الگوریتمهای پلتفرمهای اجتماعی مانند اینستاگرام، تیکتاک و یوتیوب و… به گونهای طراحی شدهاند که کاربران را هرچه بیشتر درگیر کنند. محتوای کوتاه و جذاب، حس کنجکاوی و نیاز به تعامل را در کودکان قلقلک میدهد و آنها را در چرخهای از مصرف بیپایان اطلاعات گرفتار میکند. این همان نقطهای است که مغز کودک یاد میگیرد لذتهای سریع را جایگزین فعالیتهای دیگر کند. حالا کتاب خواندن، بازیهای فکری، حتی گفتوگو با خانواده دیگر جذاب نیستند. چون هیچکدام آن لذت سریع و بیوقفهای را که فضای مجازی میدهد، ندارند.
هیچ کودکی در سن ۱۰ یا ۱۲ سالگی آمادهی رو به رو شدن با دنیای بزرگسالان نیست. اما اینترنت مرزی برای سن ندارد. با یک جستجوی ساده، با یک کلیک اشتباه، کودکان ممکن است وارد دنیایی شوند که هیچ ارتباطی با سن و دنیای کودکانهی آنها ندارد. فیلمهای خشونتآمیز، محتوای نامناسب، تبلیغات گمراهکننده، چالشهای خطرناک… ذهن کودک مانند اسفنجی است که همهچیز را جذب میکند و آنها نمیدانند آنچه میبینند واقعی است یا نه. آنها نمیدانند که بسیاری از تصاویر فضای مجازی، تحریفشده، دستکاریشده و غیرواقعیاند. اما ذهنشان آن را باور میکند. و همین تصاویر میتوانند: باعث اضطراب و ترسهای ناگهانی شوند؛ رفتارهای پرخاشگرانه را افزایش دهند و تصویری غیرواقعی از دنیا و روابط انسانی بسازند.
کودکان بدون آگاهی از خطرات امنیتی، اطلاعات شخصی خود را به راحتی در اینترنت به اشتراک میگذارند. از ثبت نام در سایتها و اپلیکیشنهای نامعتبر گرفته تا چت کردن با افراد ناشناس در بازیهای آنلاین، همهی اینها میتواند کودکان را در معرض تهدیدهای سایبری قرار دهد. برخی از خطرات امنیتی شامل:
سرقت هویت و اطلاعات: کودکان ممکن است اطلاعات شخصی خود، مانند نام، مدرسه، شماره تماس یا حتی آدرس خانه را در فضای مجازی منتشر کنند؛
سوءاستفاده توسط افراد ناشناس: افراد سودجو در فضای مجازی میتوانند با استفاده از روشهای مختلف، کودکان را فریب دهند و آنها را در شرایط خطرناکی قرار دهند؛
مزاحمتهای اینترنتی (Cyberbullying): بسیاری از کودکان قربانی قلدری اینترنتی میشوند که این امر میتواند تأثیرات مخربی بر سلامت روان آنها داشته باشد.
یکی از واضحترین تأثیرات استفادهی بیش از حد از اینترنت، افت تحصیلی کودکان است. چرا؟ چون ذهن آنها عادت کرده که دیگر با چند کلیک پاسخ هر سوالی را پیدا کند، پس دیگر نیازی به فکر کردن نمیبینند. چون شبها تا دیروقت آنلاین هستند، پس صبحها بیانرژی و خستهاند. چون دنیای مجازی جذابتر از تکالیف مدرسه است. والدین بسیاری با نگرانی از این موضوع صحبت میکنند که فرزندشان دیگر انگیزهای برای درس خواندن ندارد. معلمان هم میگویند که تمرکز دانشآموزان کمتر شده و بسیاری از آنها نمیتوانند برای مدت طولانی روی یک موضوع بمانند.
بازیهای کودکانه در کوچهها دیگر کمتر دیده میشوند. جایی که زمانی پاتوق خندههای کودکانه بود، حالا جای خود را به گوشیها و تبلتها داده است. نتیجه این موضوع چیست؟ اینکه کودکان کمتر با همسالان خود در دنیای واقعی ارتباط برقرار میکنند. مهارتهای گفتوگو، تعامل و حل تعارض کمتر میشود. کودکان احساس تنهایی بیشتری میکنند، حتی اگر همیشه آنلاین باشند. فضای مجازی، تعامل را آسان کرده، اما روابط انسانی را ضعیفتر. بسیاری از خانوادهها اذیت میشوند که کودکانشان ترجیح میدهند وقت خود را در اینترنت بگذرانند تا با اعضای خانواده صحبت کنند.
هنوز هم میشود برای کودکانی که در فضای مجازی گرفتار شدهاند راهی برای تعامل و تعادل پیدا کرد اما این راه نیازمند همراهی و نظارت والدین و جامعه است. چند راه ساده اما مهم:
زمان استفاده از اینترنت را محدود کنید.
محتوای مصرفی کودکان را بررسی کنید.
به آنها آموزش دهید که اطلاعات شخصی خود را به اشتراک نگذارند؛ .
فرصتهایی برای تعاملات واقعی ایجاد کنید؛ ورزش، هنر، فعالیتهای گروهی.
با آنها درباره خطرات فضای مجازی صحبت کنید، اما نه با ترس، بلکه با آگاهی.
فضای مجازی دنیایی است که دیگر نمیتوان آن را نادیده گرفت. اما مهم این است که کودکان قبل از ورود به این دنیا، برای آن آماده باشند. ما باید اجازه دهیم که آنها، کودک بمانند و کودکی کنند. باید مراقب باشیم که فناوری، جایگزین بازیهای کودکانه، خندههای بیدغدغه و تجربیات واقعی زندگی نشود. کودکان هنوز برای بزرگ شدن وقت دارند.