«از ابتدای انقلاب شاهد این بودهام که دوگانه اسلامیت و ایرانیت، در ذهن و باور نهادهای مذهبی و دینی و سیاسی وجود داشته است. دوگانهای که شکل گرفت به این مفهوم بود که آقایان فکر میکردند با حذف ایرانیت میتوانند اسلامیت را در جامعه مستقر کنند. اما من متاسفم بگویم که با آنهمه تلاشها، نه ایرانیت تقویت شد و نه آنچنان که انتظار میرفت، اسلامیت تقویت شد. چون این دوگانگی و دوگانهسازی هر دو ارزش بنیادین جامعه ایران را تضعیف کرد.»
وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی میگوید: آمارهای گذشته نشان میدهد که سالیانه بهطور میانگین یک میلیون و ۳۰۰ هزار گردشگر، افراد متخصص و دانشگاهی و… از اروپا به ایران میآمدند که در حال حاضر این عدد به یکدهم کاهش پیدا کرده است. البته تحولات منطقهای و روابط سیاسی ما با غرب، مسائل داخلی و تغییر دولت، همه در این امر دخیل بودهاند ولی ارادهای در دولت آقای پزشکیان وجود دارد که باید موانع را برداریم.
به گزارش خبرآنلاین، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، رئیس کمیته ملی المپیک ایران، قائممقام و معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران، سرپرست وزارت ورزش و جوانان، رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران… و حالا وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در دولت چهاردهم. او سید رضا صالحی امیری است، کسی که معتقد است سمتهای قبلی به سمت جدیدش بیربط نبودهاند و برنامههای مفصلی برای هر سه حوزه میراثفرهنگی، گردشگری و صنایع دستی دارد.
او تاکید دارد: «ما تنها کشوری هستیم که بیش از یک میلیون اثر میراثی داریم. ما جزو سه تمدن بزرگ جهان امروز هستیم. ما کشوری هستیم که در هر نقطهای که امروز به هر بهانهای حفاری میکنید، از آن یک تاریخ و تبار ایرانی کشف میشود.»
گفتوگوی مفصل با رضا صالحی امیری را اینجا بخوانید:
شما انتخاب شدید یا انتخاب کردید؟ از این جهت این سؤال را میپرسم که حوزه گردشگری و میراث فرهنگی حوزه خاصی است. به سوابق قبلی شما هم نمیخورد. آیا خودتان خواستید اینجا باشید یا اصرار و یا پیشنهاد شد و پذیرفتید؟
من این مجموعه را میشناختم و اتفاقا با سابقه من هم سازگار است. من وزیر فرهنگ بودم و اینجا میراث فرهنگی است. همچنین در کتابخانه ملی بودم و در دانشگاه هم مباحث فرهنگ و تمدن و سیاستگذاری فرهنگی، مدیریت فرهنگ و هویت و انسجام ملی را چند دهه تدریس میکردم و با این حوزه بیگانه نیستم. اما من بین دو حوزه ورزش و حوزه میراث، قطعا اینجا را هم به دلیل علاقه و ذائقهام و هم به دلیل مطالعات و دانشی که داشتهام ترجیح دادهام.
زمانی که آقای ضرغامی وارد این حوزه شدند، تاکید زیادی داشتند که دغدغه مهم ایشان بحث سرویسهای بهداشتی است و خیلی روی این موضوع مانور دادند. اولین چیزی که در حوزه گردشگری برای شما نقطه و نکته حساس بود چیست؟
ما باید انصاف داشته باشیم و از همه کسانی که در هر دورهای در هر دستگاهی تلاش کردهاند، بر اساس نگرشها و سلایق و باورهایشان کار انجام دادهاند، قدرشناسی کنیم. هنر یک مدیر این است که به یک تحول و آینده جدید و افق نو فکر کند.
من وقتم را روی گذشته صرف نکردهام. دلیلش این است که به اندازه کافی برای آینده برنامه دارم و فرصت پرداختن به گذشته را ندارم. اما از همین جا از آقای ضرغامی و همه کسانی که در مجموعه میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی سراسر کشور در ادوار گذشته تلاش کردند صمیمانه قدرشناسی میکنم.
درباره موضوع اولی که فرمودید، من روی سه موضوع تمرکز داشتهام. اولین مسئله، داشتن یک برنامه استراتژیک بود. احساسم این بود که اداره دستگاه بدون داشتن برنامه، مانند حرکت بدون چراغ در شب است که ممکن است به مقصد برسید و یا به مقصد نرسید.
لذا استراتژی تدوین برنامه ۵ساله را از روز اول در دستور کار قرار دادم. الان که با شما صحبت میکنم، اکثر استانهای ما برنامههایشان را تدوین کردهاند و یا در حال برگزاری جلسات کارشناسی تصویب برنامه ۵ساله با معاونین ما در تهران هستند. از اول ۱۴۰۴ تا پایان ۱۴۰۸، هر استان در یک پروژه ۵ساله اولویتهای خود را در حوزه گردشگری و میراث فرهنگی و صنایع دستی تعریف کرده است.
منابع انسانی و بودجه لازم، زمانبندی اجرا و عوامل دخیل در سطح استانی و ملی برای این کار تعریف شدهاند و امیدواریم که تا پایان سال یک برنامه جامع کوتاهمدت ۵ ساله، و برنامه استراتژیک میانمدت ۱۰ساله و بلندمدت ۲۰ساله داشته باشیم. بلافاصله بعد از تدوین برنامه ۵ساله که از ابتدای ۱۴۰۴ آغاز خواهیم کرد، بهسمت برنامه میانمدت استراتژیک خواهیم رفت.
از ابتدای انقلاب شاهد این بودهام که دوگانه اسلامیت و ایرانیت، در ذهن و باور نهادهای مذهبی و دینی و سیاسی وجود داشته است. دوگانهای که شکل گرفت به این مفهوم بود که آقایان فکر میکردند با حذف ایرانیت میتوانند اسلامیت را در جامعه مستقر کنند.
دومین مسئله، واگذاری کلیه امور دستگاه به نهادهای مردمی و بخش خصوصی است. بر اساس تجربه بیش از چهار دهه، با منابع دولت و ظرفیتهای دولتی هیچوقت به سکوی توسعه نخواهیم رسید. مؤکدا باور دارم که تنها راهحل، توجه به بخش خصوصی و نهادهای عمومی و مردمی است.
لذا بحث سرمایهگذاری و توجه به صاحبان سرمایه و منابع مردمی و نهادهای عمومی، مسئلهای بود که در تجربه خود به آن رسیده بودیم. راه نجات گردشگری و صنایع دستی در ایران، سرمایهگذاری بخش خصوصی است که البته این کار بسیار مهم و پیچیدهای است. وقتی میگوییم سرمایهگذاری بخش خصوصی، بعد از تدوین برنامه، جلب و جذب و رفع موانع سرمایهگذاری در حوزه گردشگری و صنایع دستی و زیرساختهای ما، اولویت اول است.
این نکته بسیار مهم بود که اولا برنامه داشته باشیم و ثانیا بدانیم موتور محرکه این دستگاه، سرمایهگذار است. دولت نه میتواند و نه مطلوب است که وارد این حوزه شود. دولت فقط و فقط نقش تولیگری دارد.
تولیگری یعنی سه رسالت سیاستگذاری، حمایت و نظارت. دولت باید حمایت کند، یعنی حمایت حقوقی کند، موانع را بردارد و تسهیلات ایجاد کند تا بخش خصوصی حرکت کند و نهایتا نظارت کند. مردم شامل نهادهای مردمی و سمنها و بخش خصوصی و تعاونیها و شهرداریها و سرمایهگذاران است که همه اینها غیر دولتی هستند. وقتی از کلمه «خصوصی» استفاده میکنیم، مفهوم عام است، یعنی غیر دولت. نه فقط اشخاص، بلکه نهادها هم هستند که یکی از آنها شهرداریها است.
اولویت سومی که بسیار به آن تمرکز داشتهام و همچنان دغدغه ماست، افزایش تعلق جامعه و خصوصاً نسل جوان به مفهوم ایران است. همیشه یکی از آرزوهای من این بود که در جامعه، تعلق خاطر به ایران را افزایش دهیم. ما دو مفهوم به نام ایرانیت و اسلامیت داریم. تلاش زیادی شد تا بین این دو تعارض، تضاد و گاهی تقابل شکل بگیرد.
از ابتدای انقلاب شاهد این بودهام که دوگانه اسلامیت و ایرانیت، در ذهن و باور نهادهای مذهبی و دینی و سیاسی وجود داشته است. دوگانهای که شکل گرفت به این مفهوم بود که آقایان فکر میکردند با حذف ایرانیت میتوانند اسلامیت را در جامعه مستقر کنند. اما من متاسفم بگویم که با آنهمه تلاشها، نه ایرانیت تقویت شد و نه آنچنان که انتظار میرفت، اسلامیت تقویت شد. چون این دوگانگی و دوگانهسازی هر دو ارزش بنیادین جامعه ایران را تضعیف کرد.
من در حوزه میراث فرهنگی رسالت خودم را تعلق جامعه به مفهومی به نام «ایران زیبا» قرار دادهام. چرا به این مفهوم اصرار داریم؟ زیرا درمورد ریشههای هویتی خود صحبت میکنیم. یک پایه هویتی ما قطعا اسلام و دیانت است که متعلق به امروز نیست. از زمانی که ایرانیان، اسلام را پذیرفتند، در یک فضای آشتیجویانه و مسالمتآمیز زیست کردند.
نکته بعد این است که ما تنها کشوری هستیم که بیش از یک میلیون اثر میراثی داریم. ما جزو سه تمدن بزرگ جهان امروز هستیم. ما کشوری هستیم که در هر نقطهای که امروز به هر بهانهای حفاری میکنید، از آن یک تاریخ و تبار ایرانی کشف میشود. برای این که بحث را با عینیت بگویم، همین هفته قبل همراه رئیسجمهور در تاجیکستان بودم. وقتی وارد تاجیکستان شدیم، شاید از شنیدن آن تعجب کنید که جامعه تاجیکستان تعلق عجیبی به زبان فارسی و میراث فرهنگی و ارزشهای ما دارد به حدی که انسان را دچار حیرت میکند. به دوشنبه رفتیم و نام خیابانها، حافظ و سعدی و تهران و رودکی بود.
با مردم که گفتوگو میکردیم متوجه شدیم عموما با شعر احوالپرسی را آغاز میکنند و به شعر علاقه بسیاری دارند. اکثر مردم و دانشآموزان و دانشجویان با شاهنامه آشنا هستند و بخشهایی از آن را حفظ هستند. رودکی، خیام، سعدی، حافظ، جامی، بیدل دهلوی و بسیاری از بزرگان و مشاهیر ایرانزمین را بهتر از من و شما میشناسند. کاری که این کشور کرد این بود که تعلق به عنصری به نام ملیت را در خاک و سرزمین خود افزایش داد.
ما باید این کاستی را جبران کنیم. آموزش و پرورش، آموزش عالی و نهادهای آموزشی و بزرگان ما دائما باید از این ظرفیت بزرگ تمدنی و فرهنگی و ایران زیبای ما استفاده کرده، در جامعه تولید غرور و نشاط و احساس تعلق کنند. از عناصر هویتی مهم ما زبان فارسی و میراث فرهنگی و تمدنی و اسلامیت ماست. تا زمانی که ما نتوانیم یک تعادل منطقی و عقلانی میان دو عنصر اسلامیت و ایرانیت ایجاد کنیم و جامعه را بهسمت هر دو عنصر هویتی سوق دهیم، در جامعه دچار یک نوع چالش هویتی خواهیم شد. بحث مهاجرت در ایران زیاد است و دلیل اصلی آن را همین بحث تعلق به سرزمین میدانم، چراکه ما بهجای آنکه عناصر هویت ملی را در جامعه پررنگ کنیم، آن تعلق هویتی را تضعیف کردهایم.
همانطور که عرض کردم سه عنصر «داشتن یک برنامه استراتژیک»، «توجه به بخش خصوصی و نهادهای عمومی» و «تعلق به ایران» برنامه اساسی اینجانب در ابتدای کار بوده است، البته مبنای عمل ما در این دولت، برنامه هفتم توسعه است.
در بحث گردشگری چه داخلی و چه ورود گردشگر خارجی دچار چالش هستیم. در بخش داخلی، عمده مشکل مردم، هزینه سفر است. سفر با توجه به مشکلات اقتصادی، از اولویتهای مردم خارج شده است. در تدوین برنامهها، این موضوع چطور میخواهد دیده شود؟ بارها درمورد سفر ارزان و از بنزین سفر تا سفر برای بازنشستهها صحبت شده است. ولی هیچ کدام از آن برنامهها به نتیجه نرسیده است. اولویت سفر در سبد یک خانوار ایرانی تعریف نمیشود. در بحث ورود گردشگران خارجی تقریبا میتوان گفت که ورود گردشگر خارجی به ایران به آن معنا نداریم. کسانی هستند که از خارج از ایران به ایران میآیند، ولی یا بحث گردشگری سلامت است و یا دیدارهای خانوادگی. ولی گردشگری که به آن تعریف از خارج کشور به ایران بیاید و آن را ببیند به حداقل رسیده است. در این موضوعات باید چه کرد و برنامه شما چیست؟
گردشگری با سه مفهوم اساسی گره خورده است که اولین آنها، جذابیت است. این جذابیت میتواند مانند مشهد مقدس، زیارتی باشد یا مانند اصفهان و شیراز و یزد و همدان، سیاحتی باشد. ما در جذابیت، بر اساس مطالعات جهانی رتبه هفتم را داریم. مطالعات خودمان نشان میدهد که در بین سه کشور جذاب جهان هستیم. نکته دوم بحث امنیت است. گردشگر جایی میرود که احساس امنیت کند. نکته سوم، زیرساخت است. گردشگر جایی میرود که امکانات و زیرساختهای لازم – مانند هتل، جاده و ترابری، هواپیما و امکانات زیرساختی – برایش فراهم باشد. تا زمانی که ما نتوانیم تصویر روشنی از این سه مفهوم در گردشگری ایران داشته باشیم، نمیتوانیم تحلیل واقعبینانهای داشته باشیم.
نکتة مهمی که در زمینه گردشگری وجود دارد این است که بنای دولت بر مداخله نیست و فقط نقش حمایتی دارد. هفته گذشته در دولت گزارش مشروحی از وضعیت گردشگری در ایران ارائه دادم و اتفاقا به موضوع سفر ارزان پرداختم. کار دولت، مداخله نیست که چه کسی کدام نقطه را انتخاب کند. کار دولت، تسهیلگری و حمایتگری است.
در واقع دو بحث مطرح است: اول اینکه دولت چه کاری باید انجام دهد؟ دوم اینکه دستگاه چه باید بکند؟ ما باید بستههای متنوع گردشگری را در چند دسته ارزان، متوسط و سطوح بالاتر ارائه کنیم. این بستهها باید تعریف شود تا هرکسی بر اساس بودجه خود، حق انتخاب داشته باشد، ولی کار دولت فقط حمایتگری است.
نکته دوم این است که ما با دستگاهها صحبت کنیم تا بودجه رفاهی را در دستگاه افزایش دهند. همین دیروز در دولت از سازمان برنامه تقاضا کردم که بودجه رفاهی دستگاهها را افزایش دهند تا دستگاه بتواند بودجه رفاهی به کارکنان بدهد که کارکنان بتوانند به سفر بروند. اتفاقا نوروز هم مد نظر ما بود. این کار حتما توسط دولت انجام خواهد شد تا همه اقشار بتوانند امکان سفر داشته باشند، ولی دولت حق مداخله در انتخاب جا و مکان و نوع تغذیه ندارد. ارتباطی هم به دولت ندارد. هرکسی زندگی خود را بر اساس ذائقه و سلایق خود تنظیم میکند. وظیفه ما حمایتگری است و نه مداخلهگری.
نکته سوم این است که زیرساختهای خود را افزایش دهیم. قطعاً زمانهایی هست که مراکز اقامتی در طول سال ظرفیت خالی دارند. یکی از آن نقطههای حمایتگری اینجاست که با مراکز اقامتی مذاکره کنیم تا با تخفیفهای ویژه، کسانی که امکان سفر نداشتهاند را جذب کنند. آن هم از طریق حمایتهایی که دولت از کارکنان خود یا وزارت کار و تامین اجتماعی از نیروهای کار خود در سراسر کشور و یا کمیته امداد و یا بهزیستی انجام خواهند داد. یکی از برنامهریزیها این است که هتلها و مراکز اقامتی ما در فصولی از سال با کاهش مسافر مواجه میشوند، بنابراین با آنها مذاکره میکنیم تا این بستهها را با تخفیف ویژه در اختیار نهادها قرار دهند.
اقدام بعدی در مورد تسهیلگری رفتوآمد است. همه دستگاهها خودرو و امکانات دارند و میتوانند رفتوآمد را تسهیلگری کنند و یا ریل و قطار را با تخفیف ویژه در اختیار کارکنانشان قرار دهند. همه این کارها در مفهومی به نام حمایتگری خلاصه میشود. اما در مورد بحث گردشگر خارجی که تاکید کردید، باید بگویم که ما در سال گذشته، ۶ میلیون و سیصد هزار گردشگر داشتهایم. امسال در ۹ ماهه اول سال، ۵ میلیون و هفتصد هزار گردشگر داشتهایم که نسبت به پایان آذرماه سال گذشته، ۱۷.۳ درصد رشد داشته است.
وقتی بحث گردشگر میشود، ما کسانی که از کشورهای همسایه میآیند خصوصا زائرین را در مباحث صنعت گردشگری میآوریم. نه این که گردشگر زائر تعریف نشود و در آمار نیاید. اما از شاخصهای توسعه یافته گردشگری این است که گردشگرانی که در حوزه زیارت داریم و اغلب از کشور عراق وارد کشور میشوند، با گردشگر اروپایی تعریفهای متفاوتی دارند. در بحث توسعه، زمانی کسی را گردشگر تعریف میکنیم که فارغ از امری مانند زیارت که مقدس است، برای دیدن ایران میآید. این آمارها را به تفکیک دارید که از ۶ میلیون سال قبل و این ۵ میلیون و ۷۰۰ نفری که فرمودید چقدر از کشور عراق است و چقدر از کشورهای اروپایی است؟
اولا، چنین تفکیکی که میکنید، چنین شاخصی را در شاخصهای توریسم جهانی نداریم. تعریف توریسم در دنیا مشخص است. کسی که از نقطهای به کشوری دیگر سفر میکند و حداقل یک شب در آنجا اقامت دارد، توریست محسوب میشود. این تفکیک که زیارتی یا سیاحتی است یا دریایی یا زمینی است را توریسم جهانی ندارد. ولی این که از کدام کشورها در سال گذشته گردشگر داشتهایم، در ظرفیت ما از عراق ۲ میلیون و ۷۰۹ هزار گردشگر، افغانستان یک میلیون و ۲۸۸ هزار، ترکیه ۷۹۲ هزار، پاکستان ۳۵۴ هزار، ترکمنستان ۱۹۵ هزار، ارمنستان ۱۸۱ هزار، آذربایجان ۱۶۶ هزار، بحرین ۹۶ هزار، عمان ۸۴ هزار و کویت ۸۱ هزار گردشگر به ایران آمدهاند.
این نکته از این جهت مهم است که وقتی از گردشگری صحبت میکنیم، هدفگذاری کردهایم و الان با برنامه صحبت میکنیم. ما ده هدف گردشگری را برای وزارت میراث فرهنگی و گردشگری تعریف کردهایم.
هدف اول ما، حوزه نوروز است. ما حوزه نوروز را در اولویت قرار دادهایم و تمام سفرهایم در حال حاضر متمرکز بر این حوزه است. در همین مدت کوتاه به چهار کشور گرجستان، آذربایجان، ارمنستان و تاجیکستان سفر کردهام و این اولویت را تعریف کردهایم که باید تلاش کنیم تا گردشگری کشورهای حوزه نوروز را فعال کنیم و این اولویت ماست.
اولویت دوم ما خلیج فارس است. در حوزه خلیج فارس، هدف اول عراق است. عراق کشوری است که اشتراکات فرهنگی بسیاری با ما دارد و ما باید روی عراق تمرکز کنیم.
ما با این کشورها ریشههای تمدنی مشترک داریم. نوروز فقط در جغرافیای ما نیست، بلکه در بستر «ایران فرهنگی» است. ما باید در مورد دو مفهوم کاملا مجزا صحبت کنیم: یک مفهوم «فرهنگ ایرانی» که در جغرافیای ایران است و یک مفهوم «ایران فرهنگی» که فراتر از جغرافیای ماست. خود تاجیکها تمام سخنشان این است که ما در حوزه ایران فرهنگی هستیم.
در آنجا شعار «یک ملت – دو دولت» را طرح کردیم. ما با تاجیکها و آذریها و کشورهای حوزه نوروز، یک ملت ولی چند دولت هستیم. در دیداری که با نخبگان سیاسی و فرهنگی، اصحاب شعر و قلم و صاحبان سرمایه داشتیم، شعار «یک ملت – دو دولت» را طرح کردیم چراکه واقعا ریشههای تمدنی ما یکی است. بنابراین روی آسیای میانه و قفقاز سرمایهگذاری کردهایم.
با چند کشور توافقنامه امضا کردهایم و از آنها دعوت کردهایم تا پایان این ماه (بهمن ماه) در تهران باشند تا بتوانیم بهسرعت ظرفیت ۸۶۰۰ گردشگر تاجیک را به ۱۰۰ هزار برسانیم. این توافقنامه در همین هفته گذشته، روز پنجشنبه امضا شده است. اراده دولت تاجیکستان هم به گسترش روابط است، چنانکه اراده دولت ایران هم به این تغییر است.
ما از آذربایجان یک میلیون و ۷۰۰ هزار گردشگر داشتهایم که مقصدشان هم اسلامیت و هم ایرانیت بوده است. آنها عاشق اهل بیت هستند و مقصد اولشان مشهد و مقصد دومشان تبریز و بعد بقیه مراکز تمدنی و تاریخی کشور بود. مشهد برایشان بسیار مقدس است و در عین حال به تبریز عشق میورزند. ما باید بستری فراهم کنیم تا هرکجا تمایل داشتند بروند. ما محدودیت ویزا داشتیم و با ۳۳ کشور لغو روادید شده است و این از کارهای مثبت دولت قبلی است که باید قدردانی کنیم.
در خصوص تاجیکستان جالب است بدانید که لغو روادید بین دوشنبه و تهران بود. ما بلافاصله با دستور آقای پزشکیان، این محدودیت را برداشتیم تا هر نقطه تاجیکستان به هر نقطه از ایران و برعکس بتوانند سفر کنند. در این سفر، دو رئیسجمهور این را اعلام رسمی کردند. ما در گذشته از آذربایجان یک میلیون و ۷۰۰ هزار گردشگر داشتهایم.
پس از اتفاقی که در سفارت جمهوری آذربایجان افتاد، تعداد یک میلیون و ۷۰۰ هزار گردشگر به ۱۶۶ هزار نفر رسیده است که با وزیر گردشگری، وزیر فرهنگ، نخست وزیر و همه مقامات آذربایجان صحبت کردیم که آن را به میزان گذشته برگردانیم. در ملاقات دو رئیسجمهور ایران و آذربایجان، انشاءالله این توافق انجام خواهد شد.
اولویت دوم ما خلیج فارس است. در حوزه خلیج فارس، هدف اول عراق است. عراق کشوری است که اشتراکات فرهنگی بسیاری با ما دارد و ما باید روی عراق تمرکز کنیم. ما با وزیر گردشگری عراق صحبت داشتهایم و الان ما ۳.۵ میلیون زائر بهعنوان گردشگر زیارتی در عراق و ۴ میلیون گردشگر زیارتی در اربعین داریم. این بزرگترین سرمایه معنوی ما در دنیای اسلام است. عراقیها هم تقریبا ۳ میلیون گردشگر دارند. با وزیر گردشگری آنها توافق کردیم که این را با سرعت افزایش دهیم. ما ۳.۵ میلیون زائر داریم که در شهرهای کربلا و نجف و کاظمین بهمدت حدود یک هفته مستقر میشوند و عراقیها هم در ایران یک تا دو هفته استقرار دارند.
همه اماکن از شمال و مشهد و کیش میروند. این تفکیک ذهنی ماست. آنها چنین تفکیکی قائل نیستند. عراقیها حتما مقصد دوم دارند. حوزه خلیج فارس اینگونه است که مثلا بلافاصله از مشهد به شمال میروند یا هدفشان را شیراز، اصفهان، یزد و تبریز قرار میدهند و این گردش دائما در حال انجام است. صلاح کشور این است که با توزیع عادلانه گردشگر مواجه شویم نه تمرکز در یک نقطه.
نکته بعدی درمورد عربستان و کویت و بحرین است. خوشبختانه در آغاز یک راه جدید با حوزه عربستان و خلیج فارس قرار گرفتهایم. اراده آقای پزشکیان بر این است که روابط ما و حوزه خلیج فارس مستحکم شود. ایشان بهصورت جدی به این باور دارند. من با وزیر گردشگری عربستان گفتوگوی مفصلی داشتهام.
عربستان، کویت و بحرین شروع به اعزام گردشگر زیارتی کردهاند و در حال حاضر روزانه چند پرواز در مشهد مینشیند. این اتفاق در خلیج فارس یعنی عراق، عربستان، کویت، بحرین، امارات و عمان صورت گرفته و این مجموعه ظرفیت بزرگی است که قبلا ۱.۳ میلیون بود ولی بهدلیل تنشهای سیاسی، به حدود ۱۳۰ هزار رسید. از طرفی، ظرفیتهای بزرگ گردشگری ما در خلیج فارس به ۱۰ درصد رسید. تلاش جدی ما این است که این را بازسازی کنیم و حداقل به میزان قبلی برسانیم و سپس افزایش دهیم. این اتفاق رخ خواهد داد و ما روی آن متمرکز هستیم.
هدف سومی که در گردشگری قرار دادهایم، همسایگان خصوصاً ترکیه است که هدف بزرگ ماست. الان حدود ۷۹۳ هزار گردشگر داریم. ترکها ۲۰ میلیون علوی دارند. علویان ترکیه بهشدت به اهلبیت و ایران علقه دارند.
بیست میلیون علوی هم علاوه بر ترکیه در دنیا داریم. این ظرفیتی است که مغفول مانده است و باید با این ظرفیت کار کنیم. من گفتوگوها را با ترکیه شروع کردهام. ترکها به نیشابور، مشهد، شیراز و سایر نقاط فرهنگی ما علقه دارند. چرا این فضا را برایشان باز نکنیم؟ گفتوگوهایش شروع شده است تا این ظرفیت را چند برابر کنیم.
هدف بعدی پاکستان است. پاکستان جمعیت بزرگ مسلمان دارد و ریشههای فرهنگی و تمدنی مشترکی با هم داریم. در پاکستان، اقبال را با آن اشعار زیبای فارسی داریم و مشاهیر پاکستان را داریم که با ما ریشههای مشترک دارند. بنگلادش را داریم که میتوانیم از آن بهعنوان هدف گردشگری صحبت کنیم.
این کشور رشد بالای ۸ درصد را تجربه میکند که یکی از بالاترین نرخهای رشد در جهان است و بهسرعت در حال تغییر ساختار اقتصادی است، لذا باید روی آن تمرکز کنیم. هم بنگلادش و هم پاکستان جمعیت بسیار بزرگی دارند و این دو کشور، در همسایگی ما ظرفیت بسیار بزرگی برای گردشگری زیارتی و سیاحتی هستند.
هدف بعدی خود را در چین تعریف کردهایم. چین یکی از نقطههایی است که سرمایهگذاری کمی روی آن کردهایم. چینیها الان ۱۶۰ میلیون گردشگر به دنیا میفرستند. هدفگذاری کردهاند که در سال ۲۰۳۰، به ۲۰۰ میلیون گردشگر افزایش پیدا کند. سهم ما از این ۱۶۰ میلیون، متاسفانه ۶۰ هزار نفر است.
با سفیر چین صحبت کردم و از وزیر گردشگری این کشور برای حضور در تهران دعوت کردم، یا این که من در پکن با آنها گفتوگو خواهم کرد. الان همکاریهای مشترک خود را آغاز کردهایم و چند نمایشگاه آثار میراث فرهنگی ما در شهرهای بزرگ چین به مدت شش ماه در حال نمایش است. در حالی که ما بالاترین روابط اقتصادی را با چین داریم، ظرفیت گردشگری ما ناچیز است.
هدفگذاری بعدی را روی کشورهای روسیه، هند و سایر کشورهای بزرگ و پرجمعیت گذاشتهایم. روسها ۲۵۰ میلیون جمعیت دارند و سند راهبردی ما امضا شده است. بند ۳۵ سند راهبردی، موضوع توسعه روابط میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی است. الان حدود ۶۰ هزار گردشگر روس به ایران میآیند. در حال مذاکره هستیم که این ظرفیت را گسترش دهیم. روسها علاقمند به ایران هستند.
آمارهای گذشته نشان میدهد که سالیانه بهطور میانگین یک میلیون و ۳۰۰ هزار گردشگر، افراد متخصص و دانشگاهی و… از اروپا به ایران میآمدند که در حال حاضر این عدد به یکدهم کاهش پیدا کرده است.
هدف بعدی، اندونزی و مالزی است که از این دو ظرفیت بزرگ، غفلت کردهایم. اندونزی یک کشور پرجمعیت آسیایی است و بالای ۳۰۰ میلیون جمعیت دارد و در حال توسعه با رشد ۸ درصد است. مالزی هم یک کشور توسعهیافته است و اینها علاقمند به ایران هستند. از جمله علایق آنها آرامگاه امام محمد غزالی در توس، همچنین سایر مناطق زیبای ایران است که پیگیر هستند.
هدفگذاری بعدی ما، ایرانیان مقیم خارج از کشور هستند. چرا این ظرفیت بزرگ ایرانیان نباید به ایران و وطن خود بیایند؟ باید امنیت روانی لازم را برای ایرانیان مقیم خارج از کشور ایجاد کنیم تا هروقت اراده کردند به ایران بیایند. این امر نیازمند کار جدی است که باید در سطح ملی انجام شود. تاکید میکنم که در مسئله تامین امنیت، هیچ مشکل و چالشی نداشته و نداریم. ولی به طور طبیعی دغدغههایی وجود دارد.
ما موظفیم بهعنوان حاکمیت، این دغدغهها را رفع کنیم و زمینه حضور همه ایرانیان را در وطن خودشان فراهم کنیم. این خیلی مهم است و ما روی این تمرکز داریم. در جلسه شورای راهبردی وزارتخانه – که بیست تن از نخبگان ارشد کشور در آن حضور دارند – به همین موضوع و مکانیزمهای رفع موانع ایرانیان خارج از کشور پرداختهایم.
البته این فقط محدود به دستگاه ما نیست. وزارت خارجه، وزارت کشور، نهادهای سیاسی و امنیتی و همه دستگاهها دخیل هستند. باید اجماعی شکل بگیرد و ما روی این اجماع متمرکز هستیم. خوشبختانه نظر مقامات عالی نظام مثبت است. رئیس جمهور، دولت، قوه قضاییه و شخص ریاست محترم قوه و ریاست محترم مجلس، نظر مثبتی دارند. ما باید تلاش کنیم که این ذهنیت را اصلاح کنیم و امنیت روانی لازم را برای ایرانیان خارج از کشور فراهم کنیم تا به وطن خود رفتوآمد کنند.
یک ظرفیت ما هم اروپا، آمریکا، کانادا و استرالیا است. بر اثر تنشهای سیاسی، ورود گردشگر از این کشورها کمرنگ شده است. این حرف درستی است. ولی ما نباید در همین وضعیت، بهصورت ایستا متوقف شویم. این کار صرفاً از عهدة وزارت میراث برنمیآید، بلکه باید با همکاری همه نهادهای مسئول، از طریق تعامل، گفتوگو و تلاشهای مستمر اعتمادسازی کنیم تا بتوانیم این دغدغهها را برطرف کنیم تا با بازسازی روابط، خصوصا روابط فرهنگی، اتباع اروپا به ایران بیایند.
آمارهای گذشته نشان میدهد که سالیانه بهطور میانگین یک میلیون و ۳۰۰ هزار گردشگر، افراد متخصص و دانشگاهی و… از اروپا به ایران میآمدند که در حال حاضر این عدد به یکدهم کاهش پیدا کرده است. البته تحولات منطقهای و روابط سیاسی ما با غرب، مسائل داخلی و تغییر دولت، همه در این امر دخیل بودهاند ولی ارادهای در دولت آقای پزشکیان وجود دارد که باید موانع را برداریم.
سراغ میراث فرهنگی و صنایع دستی برویم. برنامههایی که در این حوزه دارید و نقاط ضعفی که در این حوزه وجود دارد و باید جبران شود و این که گردش مالی ما در حوزه صنایع دستی چقدر است و چقدر باید باشد؟ اهدافی که تعریف کردهاید را هم بفرمایید.
حوزه صنایع دستی، یک ظرفیت بزرگ مغفول ایرانزمین است. مجموعاً ۵۷۰ هزار نفر در قالب کارگاههای کوچک در سراسر کشور در این زمینه فعال هستند. ۸۰ درصد از این ظرفیت خانمها هستند. ۲۲۴ میلیون دلار صادرات رسمی از طریق گمرک داشتیم و همین مقدار یا بیشتر صادرات بهصورت چمدانی داریم.
در سفرهایی که به استانهای مختلف داشتم، از نزدیک شاهد بودم که خانمی که شیرزنی در منطقه شیرآباد در حاشیه زاهدان است، کارگاه تولید صنایع دستی دارد و ۶۰۰ نفر را به کار گرفته است که بالای ۸۰ درصد آن خانمها هستند که سوزندوزی بلوچ و تولیدات دستی انجام میدهند و محصولاتشان را به دنیا صادر میکند.
در همدان، لالجین شهر جهانی سفال با آن آثار زیبا را داریم. در اصفهان، صنایع دستی بینظیری را داریم که در نوع خود سرآمد است. شاید تعجب کنید که در نمایشگاه امسال، ۱۲۰۰ شرکت و تولیدکننده شرکت کرده بودند. اکثر غرفهها فروشهای خیلی خوبی داشتند. خوشبختانه در صنایع دستی تحرک خوبی شکل گرفته است امروز صنایع دستی به بخشی از سبک زندگی جامعه ایرانی و خصوصا جهانی تبدیل شده است. بعد به قالیچهها و نمدمالیها و تولیداتِ داری میرسیم که بسیار جذاب هستند و حجم زیادی از درآمدهای صنایع دستی ما از تولیدات داری از جمله قالیچهها و تابلوها است.
در حوزه میراث، ما بیش از یک میلیون اثر میراثی داریم که ۴۳ هزار اثر را ثبت کردهایم. هر کجای این جغرافیا را حفر کنیم، رمز و رازهای آن آشکار میشود.
به شیراز که میآییم، آثار میناکاری و صنایع دستیاش را میبینیم. همینطور یزد و سایر استانهای کشور که اگر در نمایشگاه تهران از آنها بازدید میکردید، به عمق این حوزه پی میبردید. اما چند مانع وجود دارد که باید آنها را از سر راه برداریم. اول این است که آنها امنیت شغلی میخواهند. در سراسر کشور فقط۴۴ هزار نفر از این افراد بیمه شدهاند.
بحث بعدی صادرات است که همان بحث پیمانسپاری ارزی و بازگشت ارز و محدودیت بانکی وعدم امکان تبادل ارزی با سایر کشورها است. اینها موانع صادرات صنایع دستی است ولی در مجموع تعهد داریم که در برنامه هفتم، سالی صد هزار شغل در صنایع دستی ایجاد کنیم و درآمد را به ۵۰۰ میلیون یورو بهصورت رسمی برسانیم. همین مقدار هم خودبهخود چمدانی خواهد بود و به مرز یک میلیارد یورو خواهد رسید.
صنایع دستی چند نکته مهم دارد. یکی اینکه، هنگامی که هنر و خلاقیت ایرانی از ایران صادر میشود و در دفتر کاری و محیط اداری یک شهروند اروپایی و آمریکایی قرار میگیرد، یک زیباییشناختی ایرانی را با خود همراه میبرد. دیگر اینکه صنایع دستی با سبک زندگی ایرانی سازگار است. بهعنوان مثال، یک خانم در کارگاهی در خانه، ضمن نگهداری از فرزند خود و رسیدگی به امور خانه، در عین حال به اقتصاد خانواده کمک میکند.
تفاوت صنایع دستی با صنایع دیگر این است که سایر صنایع، تولید ماشین است و صنایع دستی تولید دست است و در آن خلاقیت و نوآوری وجود دارد. چون کار دست است، هر تولید با تولید دیگر تفاوتهایی دارد. از مجموع ۴۰۰ نوع صنایع دستی در جهان، ۲۹۹ نوعِ آن را ما در ایران داریم که بینظیر است. استراتژی ما سرمایهگذاری روی صنایع دستی ایران است، چراکه با کمترین بودجه، امکان ایجاد شغل وجود دارد.
نکته مهمتر، کشف این خلاقیتها و نسل جدیدی است که خلاقیت تولید میکند. وقتی به استانها سفر میکنم و از نزدیک کارها را میبینم، دچار حیرت میشوم که ایرانیها چه خلاقیتی را به نمایش میگذارند. از گیلان تا خراسان و سیستان و بلوچستان و ایلام و خوزستان و همهجای ایران. یکی از الزامات اساسی این است که باید موانع صادرات برداشته شود. وقتی صادرات انجام شود، صنایع دستی در ایران حیات و جهش تازهای پیدا میکند. خوشبختانه وزرای مربوطه با دستور رئیسجمهور اعلام همکاری کردند و میتوانیم این نوید را بدهیم که در آینده نزدیک، موانع صادرات صنایع دستی را برخواهیم داشت.
در حوزه میراث، ما بیش از یک میلیون اثر میراثی داریم که ۴۳ هزار اثر را ثبت کردهایم. هر کجای این جغرافیا را حفر کنیم، رمز و رازهای آن آشکار میشود. به هر بهانهای که برای آب و برق و گاز حفاری کنید، یک اثر تاریخی از این سرزمین بیرون میآید. اخیرا در گلستان بودم. اطراف گلستان یک روستا به نام بازگیر است.
در تپهای به نام بازگیر، ۲۶ خانواده زندگی میکردند و شکایت داشتند که در این تپه که هستیم به ما اجازه ساختوساز نمیدهند. نزد استاندار رفتیم تا مشکل آنها را از نزدیک حل کنیم. مسئول کاوش ما اظهار داشت که در این تپه، چند سال قبل کاوش کردهایم و نزدیک ۷۰۰ الی ۸۰ اثر میراثی از دوران مفرغ تا ساسانی کشف کردهایم. فقط در شهری به نام فیروزآباد که شهری در فارس است، ۱۱۹ اثر تاریخی ثبت شده است، چراکه آنجا پایتخت ساسانی بوده است.
همیشه اصرار دارم که از لفظ «ایران زیبا» استفاده میکنم. ایران بیاندازه زیباست ولی ما نتوانستهایم این غبار را از روی ایران پاک کنیم. این غبار، همان ابر ذهنیت غلطی است که در دنیای امروز نسبت به ایران شکل گرفته است. اگر آن ذهنیت غلط و آن ابر تاریک که نوعی تصویر کدر از ایران به نمایش میگذارد، از ذهنیت دنیا پاک شود و ایران زیبا به نمایش دربیاید، همه برای آمدن به ایران احساس نیاز و نشاط خواهند داشت. اگر بتوانیم این گرد و غبار را از چهرة ایران پاک کنیم و تصویر ایران زیبا را به جهانیان نشان دهیم، آنگاه اتفاق جدیدی در گردشگری شکل خواهد گرفت.
این را نه در سؤالات، شاید بیشتر در جهت اطلاع عرض میکنم. دو هفته پیش اینجا با رئیس اداره میراث تاریخی شما و یکی از رؤسای سابق میراث فرهنگی تهران گفتوگو کردیم. بحث حفاریها بود و مفصل درموردش حرف زدیم. همین تپههای جیرفت که اشاره کردید، خیلی از آثارشان قاچاق شده است. منظورم این است که شاید چیزی که باید روی آن زحمت بکشید همین موضوع است.
نقطه ضعفی که وجود دارد و باید تلاش کنیم تا جبران شود همین است که ما در ایران ۴۳ هزار اثر ثبتشده داریم ولی ظرفیت یگان حفاظت ما بسیار محدود است. ما به هر دلیلی که امروز نمیخواهم به آن بپردازم، نتوانستهایم آنگونه که شایسته ملت است از آثار تمدنی خود صیانت و حفاظت کنیم. این نقد وارد است. مربوط به این دوره هم نیست بلکه مربوط به همه ادوار تاریخی قبل و بعد از انقلاب است.