عکسهایی بسیار زیبا و تأثیر گذار اِروه گیبر از زندگی خالههای بزرگش، سوزان و لوئیز، شبیه به یک فیلم قدیمی هستند.
فرارو- شوران و لوئیز، زندگی عجیب و غریبی را در یک آپارتمان اجتماعی بزرگ در پاریس سال ۱۹۷۰ گذراندند.
به گزارش فرارو به نقل از گاردین، اِروه گیبر، عکاس، نویسنده، خبرنگار و فیلم نامه نویس برنده جایزه سزار در ابتدا تمایل داشت فیلمی بر اساس زندگی خالههای بزرگ خود بسازد. اگرچه گیبر یکی از معدود بازدیدکنندگان همیشگی این دو خواهر بود، اما آنها پیشنهاد او را به کلی رد کردند. او بدون هراس، نمایشنامهای بر اساس زندگی آنها نوشت و صدها عکس از آنها گرفت که اکثراً عکسهایی به ظاهر معمولی به نظر میرسند. اروه گیبر در بخشی از کتاب سوزان و لوئیز، یک رمان عکس که برای اولین بار در سال ۱۹۸۰ منتشر شد، به یاد میآورد: «همه چیز شروع از چند عکس اولی که از آنها گرفتن و ظاهر کردم آغاز شد. پس از نشان دادن عکسها، آنها پذیرفتند سوژه یک پروژه بلندپروازانه باشند.»
مویرا دیوی، هنرمند و عکاس نیویورکی، در مقدمهی نسخه جدید این کتاب، آن را بهعنوان یک رمان گوتیک در تصاویر توصیف میکند که در آن هنرمند، با استفاده از فریبکاری و اغواگری معقولانه، خالههای زیرک خود را گول میزند. با این حال این مقدمه خواننده را برای خواندن کلمات آزاردهنده، دیدن تصاویری که پویایی پیچیده روانشناختی زندگی روزمره این خواهران را به تصویر میکشد و نقش گیبر در افشای این حقایق، کاملاً آماده نمیکند.
گهگاه، گیبر به صورت سوم شخص به خود اشاره میکند، گویی نقش خود را به عنوان یک شخصیت حیاتی، اگر چه نامرئی، در روایت عجیب خانوادگی خود تصدیق میکند. او مینویسد: «آنها با یکدیگر صحبت نمیکنند، مگر زمانی که من هر یکشنبه به دیدن آنها میآیم. آنها حتی یک سؤال در مورد زندگی یا کارم نمیپرسند، بلکه تنها با همدیگر صحبت میکنند. آنها برای من نمایشی از رابطه خواهرانه خود را اجرا میکنند.»
گیبر در توضیح زندگی خالههایش مینویسد: «سوزان بزرگتر است؛ کسی است که پول دارد. لوئیز، خواهر کوچکترش که حالا بازنشسته شده است به عنوان خدمتکار فروتن و مستبد او خدمت میکند. سوزان حکایتهایی از بخل، از خاطرههایش و از رنج میگوید. لوئیز داستانهایی از زهد و مرگ تعریف میکند.» زندگی در هم تنیده این دو خواهر، همانطور که گیبر میگوید: «با دقتی وحشتناک و حساب شده ترتیب داده شده است. هیچ چیز نباید روتین آنها را بر هم بزند.» کاری که از قضا گیبر با آنها انجام میدهد.
اروه گیبر در کنار سوزان و لوئیز، مقالات انتقادی، جزوهها، فیلمنامهها و رمانهای زندگینامهای نوشت که اکنون بهعنوان پیشگامان ژانر خودنگار تخیلی امروزی شناخته میشوند. گیبر به نوعی روایت سنتی داستان و زندگینامه نویسی را رد کرد. گیبر نویسندهای باهوش، خلاق و سنت شکن است که از زیر پا گذاشتن چارچوبهای اخلاقی هراسی ندارد. از نظر منتقدان، کتاب سوزان و لوئیز در میان بسیاری دیگر از نشریات گیبر یک اثر کمیاب ادبی است.
گیبر در این کتاب هنر نویسندگی و عکاسی خود را ترکیب کرده است. تصاویر ترکیبی از احساسات ناآرامی، صمیمیت، ناراحتی و صحنهسازی هنرمندانه را در مخاطب ایجاد میکند. تنها برخی از این تصاویر الهام گرفته از زندگی واقعی این خواهران است، در حالیکه اکثر تصاویر هنر صحنه سازی و خیال پردازی عجیب گیبر را ثبت کردهاند.
گیبر در ۳۶ سالگی در سال ۱۹۹۱ درگذشت، همان سالی که سوزان درگذشت. او در ماههای پایانی زندگی روزمرهاش را در حالی که با بیماری دست و پنجه نرم میکرد، فیلمی را ضبط کرد که پس از مرگش از تلویزیون فرانسه پخش شد. لوئیز در سال ۱۹۹۸ درگذشت. سوزان در نسخهای از کتابی که هر دو برای گیبر امضا کردند، نوشت: «تقدیم به برادرزادهی بسیار عزیزمان، اِروه. در تحسین از اینکه این کتاب ما را از ابهام بیرون کشید. تأثیری که برای فروتنی ما بسیار درخشان است.»