«جالب است که باب وودوارد به این مساله اشاره کرده که بایدن پس از ورود نیروهای ارتش اسرائیل به رفح، نتانیاهو را "دروغگوی حرامزاده" خطاب کرده است! وودوارد همچنین به این مساله اشاره داشته که پس از یک حمله هوایی اسرائیل به لبنان و ترور یکی از فرماندهان حزب الله یعنی "فواد شکر"، بایدن بر سر نتانیاهو فریاد کشیده است. موضوعاتی که از تنشهای پشتپرده گسترده میان بایدن و نتانیاهو در مورد نوعِ مدیریت جنگ غزه حکایت دارند.»
فرارو- بیش از یک سال از آغاز جنگ غزه میگذرد. جنگی که تاکنون موجب کشته، مجروح و مفقود شدن بیش از ۱۰۰ هزار غیرنظامی فلسطینی در نوار غزه شده و به اذعان نهادهای مطالعاتی غربی، این جنگ را باید مرگبارترین جنگ قرن بیست و یکم جهان از منظر نرخ کشتار غیرنظامیان دانست.
به گزارش فرارو؛ دادههای رسمی حاکی از این هستند که رژیم اسرائیل تاکنون بیش از چند برابر بمباران اتمی هیروشیما و ناکازامی بر سر نوار غزه بمب ریخته است. بمبارانهایی که منجر به نابودی بیش از ۶۰ درصد از زیرساختهای مدنی نوار غزه و یا نابودی حدودا ۷۰ درصد از خانههای مسکونی در شمال این منطقه شده است. نهادهای وابسته به سازمان ملل متحد تاکید دارند که بیش از ۳۰۰ سال طول خواهد کشید تا وضعیت اقتصادی نوار غزه بسامان شود. همین حالا از هر ۱۰ فلسطینی ساکم در این منطقه، ۹ نفر با چالش گرسنگی دست به گریبان است.
ورای تمامی خسارات مادی و انسانی که جنگ غزه برای ملت فلسطین به دنبال داشته، باید توجه داشت که حدودا ۲.۳ میلیون نفر ساکن این منطقه، به دلیل کشته شدن هزاران نفر در تحولات یک ساله اخیر در این منطقه، با انواع مشکلات روحی و روانی نیز (عمدتا به دلیل از دست دادن عزیزان خود) رو به رو شده اند. با این همه، اسرائیل هنوز نتوانسته به اهداف تعیین شده از سوی خود در جنگ مذکور نظیر نابودسازی حماس و یا آزادسازی اسرایش که در بند این جنبش هستند، دست یابد.
در عین حال، نشریات غربی نظیر وال استریت ژورنال و نیویورک تایمز با استناد به آنچه منابع آگاه غربی عنوان کرده اند تاکید دارند که حماس از نظر سازمانی هنوز زنده است و مدیریت بخش قابل توجهی از تونلهای زیرزمینی این جبنش در نوار غزه نیز هنوز در دست آن است.
ورای تمامی این مسائل، در طی بیش از یک سال اخیر، مطالب و تحلیلهای مختلفی در مورد جنگ غزه و بالا و پایینهای آن منتشر و مطرح شده است. روندی که همچنان نیز ادامه دارد و صاحب نظران گوناگون هرکدام سعی دارند بخشی از واقعیتهای مرتبط با جنگ غزه را برای افکار عمومی منطقه و جهان واکاوی و تفسیر کنند. با این همه، کاملا واضح است که جنگ غزه از پشت پرده و ناگفتههای زیادی نیز برخوردار است که کمتر افکار عمومی و حتی کارشناسان از آنها اطلاع دارند.
مسائلی که چشماندازهای به مراتب روشنتری را در مورد روند حاکم بر جنگ غزه و البته افقهای آتی مطرح در قالب آن ارائه میکنند. مطلع شدن افکار عمومی از این قبیل اطلاعات نیز قطرهچکانی و گاه و بیگاه است. با این حال، اخیرا شاهد انتشار کتاب جدید "باب وودوارد" روزنامهنگار مشهور آمریکایی یعنی همان فردی که پیشتر ماجرای واترگیت در آمریکا را افشا کرد، با عنوان "جنگ" بوده ایم.
کتابی که بخشی از آن به واقعیتهای قابل تامل و البته پشت پرده جنگ غزه اختصاص داشته است. افشاگریهای باب وودوارد در این کتاب میتواند کدهای معناداری را برای افکار عمومی و صاحب نظران در مورد حقیقت جنگ غزه و موضع بازیگران مختلف در قالب آن افشا کند. از این رو، به طور خاص به دو افشاگری باب وودوارد در کتاب مذکور با محوریت جنگ غزه اشاره میشود.
*کتاب "جنگ" نوشته باب وودوارد
باب وودوارد در بخشی از کتاب خود که به جنگ غزه مربوط است بارها و بارها به تنشهای شخصیتی و کلامی سنگین میان بایدن و نتانیاهو اشاره میکند. وودوارد با تکیه بر اطلاعات منابع آگاه تاکید دارد که بایدن در گفتگوهای خود با نتانیاهو الفاظ بعضا غیرمحترمانهای را به کار میبرد با این حال، نتانیاهو به هیچ عنوان از بایدن حرفشنوی ندارد و صرفا دستورکارهای مطلوب خود را دنبال میکند.
وودوارد به این مساله اشاره میکند که بایدن پس از ورود نیروهای ارتش اسرائیل به رفح، نتانیاهو را "دروغگوی حرامزاده" خطاب کرده است! وودوارد همچنین به این مساله اشاره داشته که پس از یک حمله هوایی اسرائیل به لبنان و تروز یکی از فرماندهان حزب الله یعنی "فواد شکر"، بایدن بر سر نتانیاهو فریاد کشیده است. در رویدادی دیگر، وقتی بایدن از نتانیاهو در جریان یک از مکالمههای دو طرف پرسیده که "برنامه تو برای جنگ غزه چیست؟ " نتانیاهو پاسخ داده که "سربازان ارتش اسرائیل باید به شهر رفح بروند و آخرین پایگاههای حماس را هم نابود کنند". بایدن هم با عصبانیت به نتانیاهو گفته "تو انگار هیچ راهبردی برای جنگ نداری".
مجموع این مسائل سبب شده تا بایدن و تیم وی در کاخ سفید هیچ اعتمادی به نتانیاهو و برنامههای او در رابطه با جنگ غزه نداشته باشند. در حقیقت، دولت بایدن مدت هاست که به این درک رسیده که نتانیاهو در رابطه با جنگ غزه به آن دروغ میگوید و عملا کارِ خود را بدون هرگونه ملاحظهای انجام میدهد. مسالهای که سطح تنشها میان اسرائیل و آمریکا را به شدت افزایش داده است. این جنس از افشاگریهای باب وودوارد در مورد رفتارهای نتانیاهو با محوریت جنگ غزه، حامل ۲ پیام مهم است.
اول اینکه در پشتپرده خوش و بشهای مقامهای آمریکایی و اسرائیلی جلوی دوربینهای تلویزیونی، آنها حتی یکدیگر را تحمل نمیکنند و برخوردهای پرتنشی با یکدیگر دارند؛ و نکته دوم اینکه نفوذ اسرائیل در آمریکا به قدری بالاست که علی رغم افشاگری اخیر اندیشکده آمریکایی واتسون مبنی بر اینکه آمریکا تاکنون ۷۵ درصد از هزینههای جنگ غزه را برای اسرائیل در قالبهای مادی و تسلیحاتی تامین کرده، تل آویو هیچ الزامی را برای خود جهت تبعیت از واشینگتن و خط قرمزهای آن قائل نیست.
این مساله یادآور موضع گیری تاریخی آریل شارون نخست وزیر و وزیر جنک سابق اسرائیل در رابطه آمریکا است که میگفت "اگر مردم آمریکا بفهمند تا چه اندازه کشورشان در کنترل رهبران و لابیهای اسرائیلی است، علیه دولتمردان خود قیام میکنند! " افشاگریهای وودوارد در مورد روابط پرتنش نتانیاهو و بایدن به صراحت این گزاره که سیاستمداران در بحبوحه بحرانهای بزرگ گاهی خود بخشی از مشکل و نه راه حل هستند را تایید میکند.
در بخش دیگری از کتاب "جنگ" نوشته باب وودوارد، روایتی مستقیم از آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا با محوریت نخستین روزهای جنگ غزه آورده شده است. بر این اساس، بلینکن گفته است که در ۱۳ اکتبر ۲۰۲۳ (شش روز پس از عملیات طوفان الاقصی)، با ملک عبدالله پادشاه اردن دیدار کرده و وی گفته است که "اسرائیل باید حماس را شکست دهد. ما این را علنی نخواهیم گفت با این حال، از شکست حماس حمایت میکنیم".
در ۱۴ اکتبر ۲۰۲۳، بلینکن از ابوظبی دیدن کرد و با محمد بن زاید ملاقات نمود. او به بلینکن گفت: «باید حماس از بین برود. ما بارها به اسرائیل هشدار دادیم که حماس اخوانالمسلمین است. میتوانیم به اسرائیل زمان لازم جهت نابودی حماس بدهیم، اما ابتدا باید به ما کمک کند تا از طریق ارسال کمکها، ایجاد مناطق امن، و کنترل خشونتهای شهرکنشینان در کرانه باختری، خشم مردم خود را نسبت به تصاویر خشونت و ویرانی در غزه کاهش دهیم. به ما کمک کنند تا مردممان را آرام کنیم و ما نیز به آنها فضای لازم را برای از بین بردن حماس خواهیم داد.»
در ۱۴ اکتبر ۲۰۲۳، بلینکن به ریاض رفت و ابتدا با وزیر خارجه، شاهزاده فیصل بن فرحان آل سعود، دیدار کرد. او به بلینکن گفت: «اسرائیل نباید به حماس اعتماد میکرد. ما بارها به نتانیاهو هشدار دادیم که حماس اخوانالمسلمین است.» (نویسنده، باب وودوارد، اشاره میکند که این جمله را بلینکن از تمامی رهبران عربی که با آنها دیدار داشت، شنیده است).
وزیر خارجه سعودی ادامه داد: «گروههای تروریستی تنها قصد نابودی اسرائیل را ندارند بلکه میخواهند رهبران دیگر کشورهای عربی را نیز ساقط کنند. ما نگران هستیم که عملیات اسرائیل چه تأثیری بر امنیت همه ما داشته باشد و اینکه پس از حماس چه اتفاقی خواهد افتاد. داعش پس از القاعده به وجود آمد و بدتر از آن بود. ما حتی یک دلار هم برای بازسازی غزه پس از ویرانیهای ایجاد شده توسط نتانیاهو پرداخت نخواهیم کرد.»
در صبح ۱۵ اکتبر ۲۰۲۳، بلینکن با ولیعهد عربستان، محمد بن سلمان، دیدار کرد. نویسنده، بن سلمان را به دلیل بیدار شدن دیرهنگام «کودک لوس» توصیف کرده است. محمد بن سلمان به او گفت: «میخواهم مشکلاتی که ۷ اکتبر به وجود آورده است، ناپدید شوند. باید یک کشور فلسطینی پیش از عادیسازی روابط با اسرائیل تأسیس شود. من خودم خواستار این کار نیستم، اما برای توجیه عادیسازی به آن نیاز دارم. میخواهم به برنامه چشمانداز ۲۰۳۰ با عادیسازی روابط با اسرائیل بازگردم. اول باید غزه آرام شود تا بتوانیم با اسرائیل عادیسازی کنیم.»
این قبیل افشاگریهای وودوارد بااستناد به صحبتهای آنتونی بلینکن در مورد موضع حکام عربی با محوریت جنگ غزه و تاکیدات آنها بر ضروروت نابودسازی حماس و تشدید حملات علیه نوار غزه، با ۲ پیام مهم همراه است. اول اینکه مواضع ظاهری حکام عرب منطقه در محکوم سازی اسرائیل کاملا فرمالیته و غیرواقعی است و دلیل اصلی این قبیل موضع گیری ها، کنترل افکار عمومی این دسته از کشورها و تحریکنشدن آنها برای قیام علیه حکومت هایشان است. البته که حکام عرب از این رهگذر سعی دارند حفظ آبرو نیز کنند و چهرههایی فعال را از خود در رابطه با حمایت از اعراب و مسلمانان ساکن در نوار غزه نشان دهند.
نکته دوم اینکه حکام عربی نابودسازی حماس و شکست مردم فلسطین را بخشی از دستورکار کلان خود جهت استقرار یک نظم جدید در خاورمیانه میدانند. نظمی که ایران بر پایه تصور و ادراک آنها بازیگری منزوی و ضعیف خواهد شد و آنها فضای بازیگری بیشتری را کسب میکنند. حال برای تحقق این دستورکار، آنها حتی حاضر به نابودی ملت فلسطین و پاگذاشتن روی تعصبهای عربی و دینی خود هم هستند.