فرارو- ظهور مجدد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا، توجه اذهان عمومی را به چگونگی تحقق برخی وعدههای وی از جمله در خصوص خاتمه جنگ اوکراین متمرکز کرده است. این وعده به ویژه در سایه هزینههایی که ایالات متحده برای حمایت از اوکراین در جنگ پرداخته، پررنگتر میشود.
به گزارش فرارو، برایان لانزا، استراتژیست حزب جمهوریخواه یکی از مشاوران ارشد دونالد ترامپ، رئیس جمهور منتخب آمریکا گفته است که دولت آینده این کشور بر برقراری صلح در اوکراین تمرکز خواهد کرد نه پس گرفتن سرزمینهایی که روسیه آن را اشغال کرده است. پسر ترامپ نیز در توییتی اعلام کرده پول توجیبی زلنسکی به زودی قطع میشود. فرارو در این زمینه با علی بمان اقبالی زارچ، سرپرست سابق سرکنسولگری ایران در جمهوری تاتارستان روسیه، سفیر پیشین ایران در آلبانی و کارشناس ارشد اوراسیا، گفتگو کرده است:
تقریبا هزار روز از جنگ فرسایشی و سخت بین روسیه و اوکراین میگذرد و این جنگ، جنگی است که صرفا بین ۲ کشور نیست و اوکراین کشوری بسیار کوچکتر با امکانات بسیار محدودتر نسبت به روسیه است که در جایگاه دومین ارتش دنیا با پهناورترین سرزمین در کره خاکی با بیشترین سرانه منابع انرژی است و این کشور دسترسیهای مختلفی برای گذر از این مرحله سخت دارد. اوکراین نیز در طرف مقابل با محدودیت بیشتری در حوزه دفاعی و توان نظامی خود مواجه بوده، اما تقریباً از همان هفته دوم جنگ از حمایت تمام عیار محور یوروآتلانتیک و کشورهای همسایه خود و حتی کشورهای خارج از پیمان ناتو از جمله ژاپن، کره جنوبی، کانادا و استرالیا برخوردار شد و این کشورها شاید حتی فراتر از ظرفیت خود به اوکراین کمک کردند. ما در وضعیتی قرار داریم که باید از وضعیت موجود تصویرسازی کنیم تا ببینیم که آیا ترامپ میتواند به وعده مهم انتخاباتی خود (پایان جنگ اوکراین) در کوتاه مدت عمل کند یا خیر؟!
در حال حاضر با فرسایشی شدن جنگ و تخلیه ظرفیت طرفین، تا حد بسیار زیادی ظرفیتهای روسیه و در شکل تمام عیاری، ظرفیتهای اوکراین تخلیه شده و بیشتر زیرساختهای انرژی، حمل و نقل و تولیدات اوکراین آسیب دیده و در طرف مقابل نیز، روسیه، در سال ۲۰۲۴ مجبور شد بودجه نظامی خود را به ۴۰ درصد رسانده و از تمامی ظرفیتهای خود در تولید جنگ افزار استفاده کند.
از سوی دیگر، قدرتها و کشورهایی که نقش مهمی در تداوم این منازعه داشتند، به نوعی به یک خستگی رسیده اند و بیش از پیش، علاقهمند هستند که هر چه زودتر جنگ با آتش بس، دیالوگ یا راه حل صلح آمیز به پایان برسد. همچنین موضوع مهم دیگری را که ۲ طرف اصلی را ترغیب میکند به سمت مذاکره و آتش بس برای صلح حرکت کنند، بحث تلفات انسانی است که بنا بر اذعان موسسات تخصصی دفاعی، فوق العاده بالا بوده و شاید مجموع کشته و زخمیهای ۲ طرف از خسارات و تلفات ۸ ساله جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیز بیشتر بوده باشد. در اروپا نیز کشورهای مهم مثل آلمان، فرانسه و ایتالیا، لهستان و مجارستان، علاقهمند هستند هر چه سریعتر، این جنگ به پایان برسد؛ بنابراین هم اکنون ترامپ با وضعیتی مواجه است که همه طرفهای درگیر در این منازعه راغب هستند یک میانجی قوی ورود کند و از تمام ظرفیتهای نرم و سخت خود استفاده کند تا این جنگ متوقف شود.
البته آن قولی که ترامپ داده بوده که ۲۴ ساعته، جنگ را مختومه میکند، قطعا غیرواقعی و چه بسا دور از دسترس است. حدود ۵۰ روز باقی مانده تا این که ترامپ در کاخ سفید مستقر شود، با این وجود، اقدامات و رایزنیهای خود را از هم اکنون شروع کرده است. او با زلنسکی گفتگوهایی داشته و شرایطی را نیز به او گوشزد کرده و حتی دیدیم که پسر ترامپ در توییتی اعلام کرده زلنسکی باید خود را برای قطع شدن مواجب آماده کند و دیروز نیز شاهد تماس ترامپ و پوتین بودیم. برخی نیز مدعی شدند طی تماس ترامپ با پوتین، ترامپ درخواست کرده پوتین، به شعله ور شدن جنگ و اقدامات خطرناک دست نزند. این نشان میدهد که این فرایند شروع شده است. طبیعتا، این فرایند تا حدودی زمان بر خواهد بود، هرچند زمزمههایی شروع شده که اوکراین باید از کریمه صرف نظر کند. به نظر میرسد ترامپ به دنبال این است که در همین گام اول، در همین وضعیتی که نیروهای طرفین قرار دارند، آتش بس برقرار شود و نیروی ناظر یا پاسدار صلحی مستقر شود تا طرفین مذاکره کنند. همه اینها در حالی است که روسیه عملا بخش شرقی اوکراین را در اشغال دارد و آن جا هم اکثریت روس تبار هستند. شاید در مذاکرات فرمولی برای تعیین سرنوشت این منطقه تعیین و گفته شود، در این مناطق مجددا یک رفراندوم برگزار شود تا مطابق خواست مردم تصمیم گیری شود.
البته اوکراین نیز در منطقه کورسک روسیه، محدودهای حدودا ۱۲۰۰ کیلومتری را در اختیار دارد که مذاکرات و بده بستانهای مرحله بعدی را شامل خواهد شد.
در این مرحله از آتش بس، به نظر میرسد بحث نیروهای پاسدار صلح، مهم است که اهل کجا باشند و چه نیروهایی باشند که هم اوکراین و هم روسیه روی استقرار این نیروها توافق داشته باشند. بنابراین، پیش بینی این است، پروسهای که اخیرا آغاز شده با سرعت از سوی ترامپ ادامه خواهد یافت. هرچند معتقدم، این که گفته شده کمکهای آمریکا به اوکراین قطع میشود، این اقدام، ناگهانی و در یک روزه انجام نمیشود و شاید اگر زلنسکی، نخواهد ورود جدی به مذاکرات داشته باشد، به شکل مرحلهای فرایندی آغاز شود که زلنسکی متوجه شود بدون حمایتها نمیتواند کارها را پیش ببرد و با جدیت تمام وارد مذاکرات شود. فارغ از وعده انتخاباتی ترامپ، او مایل است در همین ماههای نخست کار خود، چند مگاپروژه را به اتمام برساند و به نوعی توانمندی، قابلیت و ظرفیت میانجیگری را با رویکرد معامله گرانه خود به تثبیت برساند.
چنانچه ترامپ موفق شود، به هر شکل ممکن، آتش بسی را برقرار کند، بدون شک روابط واشنگتن و مسکو وارد مرحله جدیدی خواهد شد. گرچه تفاسیر و حرف و حدیثهای مختلفی درباره نوع روابط پوتین و ترامپ وجود دارد. روسها قبل از انتخابات به نوعی، از این که ترامپ در انتخابات پیروز شود رویکرد استقبالی نداشتند و نوع واکنش آنها اینطور بود که هر که پیروز شود برای روسیه فرقی ندارد، اما صحبتهای پوتین در نشست والدای سیگنال روشنی بود. او گفت ما با غرب دشمنی نداریم و این غرب بوده که میخواست با ما درگیر باشد و با دلار هم خصومتی نداریم و دلار ارزی است که ما نیز به آن علاقه داریم.
یک موضوع مهم دیگر این است که هم در آمریکا و هم در روسیه ۲ شخصیتی آمده اند که تصمیم ساز و تصمیم گیر هستند. با یک دست شدن کنگره در ایالات متحده، به لحاظ حزبی و ساختار سیستماتیک حاکمیتی در آمریکا مشکلی نیست و پوتین نیز وضعیت مسلط و منسجمی در حاکمیت روسیه دارد و پارلمان روسیه کاملا با او همراه است و بنابراین حرکت این ۲ رهبر به سوی هر توافقی، ذاتا با موانع ملموسی مواجه نخواهد بود. هنوز مشخص نیست که کاخ سفید و کاخ کرملین چه پروژههایی را در دستور کار دارند یا درباره اوکراین و دیگر موضوعات و تحولات در خاورمیانه، فلسطین، لبنان، چین، تایوان و... چه صحبتهایی خواهد شد. به احتمال زیاد، موضوع برنامه صلح آمیز هستهای ایران نیز یکی از موضوعات مورد توجه است. البته در مجموع نوع تعاملات آمریکا و روسیه نباید نقش انگلیس را کمرنگ ببینیم بلکه باید دید انگلیسیها چه واکنشی نشان خواهند داد. هم اکنون دولت انگلیس، اعلام کرده که با توجه به نتیجه انتخابات آمریکا و پیروزی ترامپ، انگلیس به کمک رسانی و ارائه کمکهای مختلف به اوکراین ادامه خواهد داد و این موضوع بسیار مهم است.
انگلستان به ویژه در دوران نخست وزیری جانسون، نقشی قابل توجه در شعله ور شدن این جنگ داشت و او اولین شخصیت مهم اروپایی بود که به کی یف رفت و به نوعی قوت قلب روانی و مادی برای زلنسکی و اوکراین در این منازعه ایجاد کرد. روابط مسکو و واشنگتن از فوریه ۲۰۲۱ به وضعیتی دشوار و سخت رسیده بود. اکنون، پیش بینیها این است که طرفین به طرف نوعی همکاری و مشارکت در حل و فصل برخی بحرانهای جهانی که خسته کننده هم شده اند، حرکت خواهند کرد.
معمولا جنگهایی که در نیمه دوم قرن بیستم تا کنون، طراحی و سناریو نویسی و شروع شده (خواه ناگهانی و خواه حساب شده) کسی پیروز نشده است. درواقع سناریو نویسی، برنامه ریزی یا طراحی جنگها در ۷ دهه گذشته بر این مبنا بوده که ظرفیت طرفین منازعه در حد قابل توجه تخلیه شود و زیرساختها آسیب جدی ببیند و ذخایر قابل توجهشان مصرف شود و ثانیا، یک بازار خوب برای تولید و تجارت تسلیحات فراهم شود که میبنیم در هر دو طرف عملا این اتفاق افتاده و روسیه، بخش عمدهای از صنایع و خطوط تولید خود را به سمت نظامی سوق داده و شرکتهای آمریکایی نیز هم برای اوکراین و هم بسیاری از کشورهای اروپایی که نگران بودند سلاح تولید کردند. در ۳ سال اخیر برخی کشورهای اروپایی سفارشهایی برای تولیدات نظامی دریایی، زمینی و هوایی به آمریکا داده اند.
همچنین موضوع دیگر در این نوع جنگ ها، تخلیه انبار تسلیحاتی از مد افتاده و آزمایش تسلیحات نوین و با تکنولوژی برتر بوده که بررسی شود در میدان کارزار، کارامدی این تسلیحات چقدر است.
با توجه به رشد و توسعه تکنولوژی و نقش هوش مصنوعی و IT در دنیای امروز، موضوع در بخش دفاعی و نظامی نیز نمود دارد و در این جنگ اوکراین برخی از انواع تسلیحات مثل پهپادها برجسته شده اند که از اهداف پنهان این نوع جنگها محسوب میشود. این نوع جنگها باید با نوعی مذاکره و مصالحه و با تصمیم گیری قدرتهای برتر یا چند قربانی به پایان برسد.