فرارو- چالشهای جدیدی همچون جنگهای فعال در خاورمیانه و اوکراین در کنار تهدیدهای فزاینده از سوی چین، پیچیدگیهای سیاست خارجی ایالات متحده را در دوره دوم ترامپ بیشتر خواهند کرد. سیاستهای اقتصادی و امنیتی ترامپ، روابط ایالات متحده با کشورهای دیگر را بیش از پیش تحتالشعاع قرار خواهد داد. رویکرد معاملهگرانه ترامپ در سیاست خارجی میتواند به افزایش فشار بر متحدان آمریکا و تضعیف قدرت دیپلماتیک آن در جهان منجر شود.
به گزارش فرارو به نقل از نشریه فارن پالیسی، پیروزی دوباره دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری، آغازگر دورهای جدید و پیچیده در سیاست خارجی ایالات متحده خواهد بود. دونالد ترامپ که به بازسازی سیاستهای دوران نخست خود علاقهمند است، بهاحتمال زیاد در مسائل مختلف به همان رویکردهای شناختهشده و آشنا بازخواهد گشت؛ از جمله تشدید جنگ تجاری با چین، بدبینی به چندجانبهگرایی و حمایت از رهبران اقتدارگرا در سطح جهانی. همچنین، دیپلماسی خاص ترامپ که عمدتاً از توییتها و تصمیمات غیرمنتظره تغذیه میشود، احتمالاً بخش عمدهای از سیاست خارجی او را شکل خواهد داد. مشاوران ترامپ معتقدند که در شرایط کنونی، سیاست «صلح از طریق قدرت» بهترین راهحل برای مواجهه با چالشهای جهانی است.
با این حال، دوره دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ با چالشهای نوینی روبهرو خواهد بود. دو جنگ فعال در خاورمیانه و اوکراین، پیچیدگیهای جدیدی را پیش روی سیاست خارجی ایالات متحده قرار خواهد داد. دونالد ترامپ وعده داده است که پیش از بازگشت به کاخ سفید، جنگ اوکراین را پایان خواهد داد، اما هنوز جزئیات دقیقی از نحوه رسیدن به این هدف ارائه نکرده است. علاوه بر این، برنامههای او برای برقراری صلح در خاورمیانه نیز همچنان مبهم و گنگ به نظر میرسد.
دولت بایدن مسئولیت بسیاری از سیاستهای سختگیرانهای را که دولت ترامپ در قبال چین اتخاذ کرده بود، ادامه داده است و به نظر میرسد که در صورت بازگشت ترامپ به کاخ سفید، چین همچنان بهعنوان بزرگترین تهدید امنیت ملی ایالات متحده در نظر گرفته خواهد شد. با این حال، در برخی زمینهها و در روشهای اجرایی، ممکن است شاهد تغییراتی در سیاستهای دولت ترامپ نسبت به دوره نخست باشیم.
در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ، سیاستهای او عمدتاً بر مسائل تجاری متمرکز بود. دونالد ترامپ در مصاحبهای با وال استریت ژورنال (اکتبر ۲۰۲۴) اظهار داشت که «تعرفه» برای او «زیباترین کلمه در دایرهالمعارف» است و هدف اصلیاش ادامه جنگ تجاری با چین است که از سال ۲۰۱۸ آغاز شد. کمپین انتخاباتی او به طور خاص بر کاهش وابستگی ایالات متحده به چین در تأمین کالاهای ضروری تأکید داشت. این سیاستها اگرچه در دوران بایدن ادامه یافت، اما ترامپ قصد دارد آنها را به طور قابل توجهی شدت ببخشد. دونالد ترامپ وعده داده است که تعرفههایی به میزان حداقل ۶۰ درصد بر تمامی واردات از چین وضع کند که این گامی به سوی «جدا شدن کامل» دو اقتصاد بزرگ جهان خواهد بود؛ طرحی که برخی از مشاوران نزدیک به دونالد ترامپ از آن حمایت میکنند.
این رویکرد میتواند روابط پیچیده و پرتنش ایالات متحده با چین را به شدت تیره کرده و هزینههای سنگینی را بر دوش مصرفکنندگان آمریکایی بگذارد. بسیاری از صادرکنندگان آمریکایی که به بازار چین وابستهاند، ممکن است با چالشهای جدی مواجه شوند. علاوه بر این، این سیاست تجاری تهاجمی میتواند بر روابط ایالات متحده با متحدانش نیز تأثیرات منفی بگذارد.
چین که همچنان برای رشد اقتصادی خود به صادرات وابسته است؛ احتمالاً تحت فشار تعرفههای جدید ترامپ قرار خواهد گرفت. این فشار میتواند منجر به کاهش تقاضا برای واردات تولیدی از جمله انرژی و مواد معدنی شود. چنین تغییراتی میتواند مشکلات جدی برای کشورهای همسایه ایالات متحده مانند پرو، شیلی و مکزیک و همچنین کشورهای بزرگی مانند استرالیا و عربستان سعودی که بخش قابل توجهی از صادراتشان به چین مربوط میشود، ایجاد کند. در مجموع، سیاستهای تجاری تهاجمی ترامپ در قبال چین، علاوه بر پیچیدهتر کردن روابط دو کشور، میتواند تبعات گستردهتری برای اقتصاد جهانی به همراه داشته باشد. اگر ترامپ در دوره دوم خود به اجرای این سیاستها ادامه دهد، تأثیرات آن به مراتب بیشتر و پرهزینهتر خواهد بود.
در دوره اول ریاستجمهوری دونالد ترامپ، سیاستهای تعرفهای او به امضای یک توافق تجاری میان ایالات متحده و چین انجامید که ترامپ آن را «بزرگترین توافق تجاری که تاکنون دیده شده» توصیف کرد. این توافق قرار بود صادرات کشاورزی و انرژی ایالات متحده به چین را افزایش دهد، اما در عمل بسیاری از اهداف آن تحقق نیافت. اکنون که ترامپ به فکر دوره دوم خود است، احتمال دارد تلاش کند تا این توافق یا توافقات مشابهی را دوباره به جریان بیندازد.
اگر هدف دونالد ترامپ از وضع تعرفههای سنگین، فشار آوردن به چین برای اصلاح شیوههای تجاری و اقتصادیاش باشد، سایر سیاستهای تجاری او میتواند این هدف را پیچیدهتر کند. فشار بر چین زمانی که به همان اندازه بر دوستان و متحدان ایالات متحده نیز وارد شود، میتواند تأثیرگذاری آن را کاهش دهد. ترامپ همچنین اعلام کرده است که تعرفههایی به میزان ۲۰ درصد بر سایر کشورهای جهان، از جمله اتحادیه اروپا، اعمال خواهد کرد. این تصمیم میتواند منجر به واکنشهای تلافیجویانه از سوی این کشورها شود و به نوبه خود توانایی ایالات متحده در ایجاد ائتلافهای بینالمللی برای اعمال فشار بر چین را تضعیف کند.
یکی از بزرگترین تفاوتها میان سیاستهای ترامپ و بایدن ممکن است در خصوص تایوان باشد. در جریان کمپین انتخاباتی، ترامپ بارها در مورد میزان حمایت ایالات متحده از تایوان تردیدهایی ابراز کرده است. دونالد ترامپ در مصاحبهای با بلومبرگ در ژوئیه ۲۰۲۴ تاکید کرد: «تایوان باید برای دفاع از خود به ما پول بدهد. ما هیچ فرقی با یک شرکت بیمه نداریم... تایوان هیچ چیزی به ما نمیدهد.» این دیدگاه ترامپ که بیشتر به یک رویکرد تجاری و معاملهگرانه شباهت دارد، نشان میدهد که او ممکن است به جای دیدگاه سنتی حمایت بیقید و شرط از تایوان، بر این باور باشد که تایوان باید هزینه دفاع خود را پرداخت کند.
این اظهارات ترامپ باعث شده که برخی تحلیلگران بر این باور باشند که او ممکن است به دنبال دستیابی به یک توافق جدید با تایوان باشد؛ توافقی که در آن حمایتهای نظامی ایالات متحده از تایوان در ازای پرداختهای مالی بیشتر از سوی این کشور به ایالات متحده ارائه شود. در حال حاضر، هزینههای نظامی تایوان معادل ۲.۶ درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور است، و ممکن است ترامپ از تایوان بخواهد که این رقم را افزایش دهد. این پیشنهادات مشابه آن چیزی است که مشاوران امنیت ملی پیشین ترامپ مانند رابرت اوبراین و البرج کلبی، مطرح کردهاند.
یکی از بزرگترین چالشهای سیاست خارجی دولت ترامپ، تشدید تنشها در خاورمیانه خواهد بود. ترامپ در ماه اوت اعلام کرده بود که به بنیامین نتانیاهو گفته است: «پیروزی خود را بگیر»، زیرا او معتقد بود که «کشتار باید متوقف شود.» نقش احتمالی دولت ترامپ در پایان دادن به این جنگها هنوز بهطور قطعی مشخص نیست. دونالد ترامپ بهشدت از درخواست دولت بایدن برای آتشبس انتقاد کرده و آن را تلاشی برای «بستن دستهای اسرائیل» دانسته است. وی بر این باور است که آتشبس تنها به حماس فرصتی میدهد تا خود را دوباره سازماندهی کند و حملات خود را از سر بگیرد.
در دوران ریاست جمهوری خود، دونالد ترامپ بهطور علنی از راهحل دو دولتی برای مناقشه اسرائیل و فلسطین حمایت کرده بود، اما در عمل، با اتخاذ سیاستهایی که به شدت به نفع اسرائیل بود، فشارهای جدی به روند صلح وارد ساخت. از جمله این اقدامات میتوان به انتقال سفارت ایالات متحده به بیت المقدس، کاهش بودجه آژانس امداد فلسطینیان و به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر بلندیهای جولان اشاره کرد. این تصمیمات که بهطور ویژه در مقابل خواستههای فلسطینیان قرار داشت، به شدت در منطقه جنجالبرانگیز بود و روند صلح را پیچیدهتر کرد.
در همین راستا، نقش دولت ترامپ در میانجیگری برای توافقات ابراهیم بهعنوان یکی از دستاوردهای برجسته سیاست خارجی او شناخته میشود. این دستاورد که به عادیسازی روابط میان اسرائیل و برخی کشورهای عربی انجامید، همچنان ادامه دارد و دولت بایدن نیز این روند را دنبال کرده است. با این حال، روابط ترامپ و بنیامین نتانیاهو در دوره ریاست جمهوری او بهطور عمده دوستانه بود. اما پس از تبریک نتانیاهو به جو بایدن برای پیروزی در انتخابات ۲۰۲۰، روابط میان این دو تیره شد. لحن ترامپ نسبت به اسرائیل در ماههای اخیر بهطور واضح انتقادیتر شده است؛ بهطوریکه او در آوریل ۲۰۲۴ هشدار داد که اسرائیل در «جنگ تبلیغاتی» در غزه «در حال باختن است.»
در حالی که دونالد ترامپ برای دومین بار به کاخ سفید بازخواهد گشت، خاورمیانه به دلیل درگیریهای شدید میان اسرائیل و گروه مقاومت به مرز بحران جدیدی نزدیک شده است. در سال جاری، برای نخستین بار، اسرائیل و ایران بهطور مستقیم به تبادل آتش پرداختهاند. در این شرایط، در حالی که دولت بایدن تلاش کرده است تا تنشها را کاهش دهد و از اسرائیل خواسته است که از حمله به تأسیسات هستهای و انرژی ایران خودداری کند، دونالد ترامپ ممکن است رویکرد متفاوتی در پیش گیرد. او در ماه اکتبر ۲۰۲۳ گفته بود که اسرائیل باید «اول تأسیسات هستهای ایران را هدف قرار دهد و بعد نگران بقیه مسائل باشد.»
در دوران ریاست جمهوری خود، دولت ترامپ رویکردی سختگیرانه نسبت به ایران اتخاذ کرده و از توافق هستهای با این کشور خارج شد. او همچنین سیاست «فشار حداکثری» علیه رژیم ایران را دنبال کرد و در ژانویه ۲۰۲۰، قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را ترور کرد. این اقدامات، اگرچه در نظر بسیاری از حامیان ترامپ در داخل ایالات متحده یک پیروزی دیپلماتیک بهشمار میرفت، اما موجب افزایش تنشها در منطقه و گسترش نفوذ ایران در برخی کشورهای خاورمیانه شد.
دونالد ترامپ در سپتامبر ۲۰۲۳ در پاسخ به سوال خبرنگاران گفته بود که آماده است با ایران یک توافق جدید برای جلوگیری از دستیابی این کشور به تسلیحات هستهای امضا کند. وی تأکید کرده بود: «ما باید توافق کنیم، زیرا پیامدهای آن غیرقابل تصور است. باید توافق کنیم.» با این حال، جزئیات این مذاکرات و چارچوب دقیق توافقی که ترامپ به دنبال آن است، هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد.
دونالد ترامپ همچنین در خصوص جنگ اوکراین، انتقادات جدی به سیاستهای دولت بایدن وارد کرده است. او بارها از تأمین مالی این جنگ توسط ایالات متحده انتقاد کرده و خواستار آن شده است که کشورهای اروپایی مسئولیت بیشتری در حمایت از کییف بر عهده بگیرند. دونالد ترامپ در واکنش به توانایی ولادیمیر زلنسکی در جلب کمکهای مالی کلان از دولت بایدن، او را به طنز «بزرگترین فروشنده روی زمین» توصیف کرده است. هرچند دونالد ترامپ تصریح کرده که از وضعیت انسانی مردم اوکراین متأسف است و تمایل دارد به آنها کمک کند، اما نسبت به امکان پیروزی اوکراین بر روسیه تردید دارد و بر این باور است که حمایتهای بیپایان ایالات متحده نمیتواند به پیروزی کییف منتهی شود.
دونالد ترامپ در چندین نوبت اعلام کرده که اگر به کاخ سفید بازگردد، قادر خواهد بود ظرف ۲۴ ساعت از طریق مذاکرات جنگ روسیه و اوکراین را به پایان برساند. او بهطور خاص اشاره کرده که پیش از مراسم تحلیف خود در ژانویه ۲۰۲۵، این توافق نهایی خواهد شد، هرچند جزئیات فرآیند مذاکراتش همچنان نامشخص است. دونالد ترامپ در مصاحبهای با فاکس نیوز در ژوئیه ۲۰۲۳ گفته بود که از طریق فشار به هر دو طرف جنگ، یعنی زلنسکی و پوتین، قادر به رسیدن به توافق خواهد بود. به گفته او، کییف دیگر نباید کمک نظامی از ایالات متحده دریافت کند و در عین حال به روسیه هشدار داده خواهد شد که در صورت عدم توافق، کمکهای نظامی ایالات متحده به اوکراین بهطور چشمگیری افزایش خواهد یافت.
با این حال، ترامپ بهطور دقیق مشخص نکرده است که شرایط صلحی که به دنبال آن است، شامل چه جزئیاتی خواهد بود. برخی از مشاوران او مانند جِی. دی. ونس، معاون رئیسجمهور منتخب، پیشنهاد کردهاند که کشورهای درگیر جنگ و اروپا خود باید جزئیات توافق صلح را تعیین کنند. در این پیشنهاد، احتمالاً یک منطقه غیرنظامیشده در امتداد خطوط جنگی کنونی ایجاد خواهد شد که در آن اوکراین حاکمیت خود را حفظ میکند، اما مجبور به واگذاری بخشی از اراضی تحت تصرف روسیه خواهد بود. علاوه بر این، تضمین خواهد شد که اوکراین هیچگاه به ناتو یا دیگر «مؤسسات متحد» نخواهد پیوست. این شرایط شباهتهایی با پیشنهاداتی دارد که پیشتر از سوی روسیه برای آتشبس ارائه شده بود، شرایطی که همواره از سوی اوکراین و بسیاری از حامیان غربی آن، از جمله ایالات متحده، رد شده است.