bato-adv
کد خبر: ۷۹۳۱۵۳
میدل ایست آی گزارش می‌دهد؛

روایت میدانی تکان‌دهنده از وضعیت مردم غزه

روایت میدانی تکان‌دهنده از وضعیت مردم غزه
«من تجربیات شخصی خود را در رابطه با زندگی در نوار غزه در وضعیت کنونی مطرح می‌کنم با این حال این تجربیات را تقریبا تمامی دو میلیون فلسطینی ساکن در این منطقه نیز حس می‌کنند.»
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۸ - ۱۱ آبان ۱۴۰۳

 روایت میدانی تکان‌دهنده از وضعیت مردم غزه فرارو- احمد درملی؛ روزنامه نگار فلسطنی ساکن در نوار غزه. 

به گزارش فرارو به نقل از میدل ایست آی؛ بیش از ۳۸۱ روز از از آغاز جنگ غزه و حمله اسرائیل به این منطقه می‌گذرد و من حسِ فردی را دارم که تمام تلاش  خود را می‌کند تا زنده بماند. برای افرادی که این مقاله را می‌خوانند و این جنس از تلاش را تجربه نکرده اند، باید توضیح بدهم که انتظار چه چیز‌هایی را می‌توانند داشته باشند. من تجربیات شخصی خود را در این رابطه مطرح می‌کنم با این حال این تجربیات را تقریبا تمامی دو میلیون فلسطینی ساکن در نوار غزه نیز حس می‌کنند.

۱. شما شب‌هایی بی‌انتها از وحشت را تجربه می‌کنید

قبل از عملیات هفتم اکتبر سال ۲۰۲۳، شب‌ها بهترین زمان برای کار کردن و گپ زدن با دوستان و یا دورهمی‌های خانوادگی بود. با این حال در وضعیت کنونی شب‌ها بدترین بخش هر روز هستند به ویژه اکنون که اسرائیل بر شدت حملات خود علیه شمال غزه یعنی همان جایی که من زندگی می‌کنم افزوده است. سه هفته است که ما تحت این حملات شدید قرار داریم.

هر شب انگار با صد‌ها سال وحشت همراه است. صدای پهپاد‌ها و جنگنده‌های اسرائیلی مدام در سرم می‌پیچد و هر شانس منطقی برای خوابیدن را از من سلب می‌کند.

روزهاست که من حتی نتوانسته ام دمی را با آسودگی استراحت کنم. گشت‌زنی مداوم پهپاد‌های اسرائیلی و صدای شلیک مداوم توپ‌های جنگی به ویژه از ساعت هشت شب تا طلوع آفتاب، خوابیدن را به یک موضوع سخت تبدیل می‌کند. جدای از سروصداها، مدام این تفکر در ذهنم وجود دارد که مرگ به من نزدیک است. این چالش ذهنی هر لحظه را پُرتنش و عصبی می‌کند.

شلیک‌های پیاپی موجب می‌شوند که آسمان شب در نوار غزه مدام سرخ شود. برخی شب‌ها در بحبوحه این جنگ، من افراد ارزشمندی را در زندگی خودم از دست دادم. خانه خواهرم بمباران شد. من بر این باورم که نیرو‌های اسرائیلی بدترین جنایات خود را شب‌ها مرتکب می‌شوند و عملا ساعاتی را که مردم باید کمی استراحت کنند به لحظاتی پر از تنش و استرس تبدیل می‌کنند. 

۲. خانه شما هیچگاه امن نیست

من ۱۴ بار آواره شده ام! زندگی در منزل اقوام و همچنین غریبه‌ها را تجربه کرده ام و حتی یک مرتبه در کلاس‌های درس یک مدرسه زندکی گرده ام. اکنون من به همراه خانواده ام به خانه خود بازگشته ایم. خانه امن نیست و تهدیداتی نظیر بمباران، گرسنگی، و کمبود آب علیه ما وجود دارد. مسائلی که عملا شانس زنده ماندن ما را هم کاهش می‌دهند.

زمانی که اسرائیلی‌ها حملات اخیر خود علیه شمال نوار غزه را تشدید کردند، دغدغه اصلی خانواده من در مورد طرح موسوم به ژنرال‌های ارتش اسرائیل بود که بر پایه آن نیرو‌های اسرائیلی قصد دارند شهر غزه را به کل از وجود فلسطینی‌ها تخلیه کنند و از این طریق به زعم خود دشمنانشان را دور کنند. 

من و اعضای خانواده ام در مورد اینکه اگر این سناریو رخ داد باید به کجا برویم بحث‌های فراوانی انجام داده ایم. با این حال، ما فهمیده ایم که هیچ کجا در نوار غزه حتی در جنوب آن امن نیست. فراموش نکنیم که در جنوب نوار غزه نیز اخیرا اسرائیلی‌ها کشتار‌های بزرگی را در مدارس، بیمارستان‌ها و مناطق امن انجام داده اند. از این رو، ما تصمیم گرفتیم تا در خانه خود بمانیم. حداقل اگر کشته شویم، امکان شناسایی و دفنمان در نزدیکی جایی که خانه ما است وجود دارد.

۳. گرسنگی را بیش از آنکه حتی تصورش را بکنید تجربه خواهید کرد

کارازار عجیب کشتار اسرائیل در شمال نوار غزه، با توجه به کمبود آب و غذا ابعاد بحرانی تری را نیز به خود می‌گیرد. ما چندین ماه است که قطحی را تجربه می‌کنیم و اکنون حتی کمک‌های انساندوستانه محدودی نیز که به نوار غزه وارد می‌شدند، متوقف شده است.

کمک‌های غذایی محدودی که به نوار غزه می‌رسند به هیچ عنوان نمی‌توانند نیم میلیون انسانی را که در شمال نوار غزه هستند و گرسنگی شدیدی را تجربه می‌کنند، سیر کنند. خودِ من و اعضای خانواده‌ام آخرین باری که یک بسته کمک غذایی دریافت کردیم دو ماه قبل بود. این بسته عذایی به سختی غذای ۱۰ روز ما را تامین می‌کند با این حال، ما یاد گرفته ایم که چگونه با کمترین امکانات زندگی کنیم و تنها به صرف دو وعده کوچک غذایی در طول روز بسنده می‌کنیم.

انتظار می‌رفت که هفته گذشته یک بسته کمک غذایی از یونیسف دریافت کنیم. من هفته گذشته به محل توزیع کمک‌ها رفتم با این حال، این مرکز خالی بود. کارمندان آن تایید کردند که هیچ کامیون حامل کمک‌های غذایی از زمان آغاز دور جدید حملات اسرائیل به غزه وارد این منطقه نشده است. من واقعا نمی‌خواهم که با دست خالی به خانه بروم.

باید به خواهرانم چه بگویم؟ به کودکانی که منتظر آمدن من با غذا هستند چه بگویم؟ من تصمیم گرفتم که جستجو کنم شاید چیزی برای خریدن پیدا کنم با این حال، هیچ چیزی برای خوردن وجود نداشت. زمین‌های مزروعی در شمال نوار غزه در مناطقی نظیر جبالیا، بیت حانون، و بیت لاهیا که زمانی برخی محصولات نظیر بادمجان را برای ما تامین می‌کردند، اکنون به کل ویران شده اند. 

الان بیش از ۱۰ روز است که همچون بسیاری از دیگر افراد در شمال نوار غزه، ما صرفا با استفاده از مقدار کمی غذا‌های کنسروی زنده مانده ایم. وعده‌های غذایی ما تنها به عدس، پاستا، سوپ نخود و نان محدود شده است. هر روز، خواهرزاده و برادرزاده هایم گریه می‌کنند که چرا نمی‌توانند چیزی تازه برای خوردن پیدا کنند با این حال، ما هیچ گزینه‌ای در دسترس نداریم. گرسنگی چیزی شبیه به مرگ تدریجی و دردناک‌تر از بمب‌هایی است که بر سر ما ریخته می‌شود.

۴. اعضای خانواده به هم دروغ می‌گویند که حالشان خوب است

روز گذشته من یک تماس ویدئویی با پدرم که در مصر است داشتم. والدینم خوش شانس بودند که یک روز قبل از حمله صهیونیست‌ها به رفح و بسته شدن مرز توانستند از نوار غزه خارج شوند. وضعیت سلامتی مادرم بدتر شده بود و به محض اینکه آن‌ها به مصر رسیدند، او مبتلا به سرطان پانکراس تشخیص داده شد.

در میانه مکالمه ویدئویی اخیرمان، دو حمله هوایی، ساختمان‌های مسکونی مجاور خانه ما را هدف قرار داد. در این بحبوحه، گوشی تلفن همراه از دستم افتاد و من هم خود را به زمین انداختم تا از خطر ترکش‌ها در امان بمانم. پدرم در بهت فرو رفته بود و هر چه می‌توانست به زبان می‌آورد تا از احوالم بفهمد. من سعی کردم وحشتم را پنهان کنم و به او گفتم که حالم خوب است. 

والدینم به من می‌گفتند که تا می‌توانم آب و غذا ذخیره کنم و در عین حال جعبه کمک‌های اولیه را نیز برای لحظه اضطراری آماده داشته باشم. آن‌ها به خوبی از واقعیت اطلاع داشتند: هیچ امنیتی در نوار غزه نیست. با این حال، من سعی کردم وانمود کنم که همه چیز خوب است. وقتی من از احوال آن‌ها به ویژه مادرم سوال می‌کنم، آن‌ها همیشه به من می‌گویند که خوب هستند. ما سعی داریم که به یکدیگر آرامش بدهیم.

۵. حتی اعضای خانواده شما خارج از منطقه جنگی نیز رنج می‌کشند

برادرم هشت ماه قبل موفق شد که نوار غزه را ترک کند و به مصر برود با این حال، هر وقتی با هم تماس می‌گیریم او می‌گوید که فکر می‌کند هنوز هم در نوار غزه است. او مدام از وقوع یک کابوس تکراری برای خودش صحبت می‌کند. او می‌گوید که مدام فکر می‌کند که در خانه است و سپس یک حمله هوایی رخ می‌دهد و موجب می‌شود تا او زنده زنده زیر آوار دفن شود. او می‌گوید که به قدری داد می‌زند تا شاید فردی به کمکش بیاید با این حال وی تنها است. این کابوس موجب می‌شود تا او از خواب بپرد.

یکی از دوستانم که قبل از آغاز جنگ برای پی گرفتن تحصیلاتش به دوبلین در ایرلند رفته در تماس هایش با من می‌گوید که مدام دچار حملات عصبی می‌شود، زیرا می‌داند که خانواده اش در نوار غزه هستند و امکان دارد برایشان اتفاق بدی رخ دهد. او می‌داند که مردم در غزه با قحطی دست و پنجه نرم می‌کنند و وقتی از غذا صحبت می‌شود احساس عذاب وجدان دارد.

یک مرتبه دوستم در یک تماس گفت که مادرش در تماس با او گفته که دلش برای ماهی خوردن تنگ شده است. از آن زمان که مادرش به وی این حرف را زده او هنوز نتواسته لب به غذای دریایی بزند.

۶. شما هنوز به آینده امید دارید

علی‌رغم بمباران‌های سنگین علیه نوار غزه، خواهرانم به نحوی فعال به کودکان خود در چادر یا در خانه درس می‌دهند و اجازه نمی‌دهند که آن‌ها از نظر آموزشی عقب بیفتند. حتی دانشجویان نیز چنین هستند. خواهرم می‌گوید که "من به پسرم در درس هایش کمک می‌کنم حتی وقتی می‌دانم که امکان دارد در پایان این جنگ هر دو نفرمان کشته شویم". او حتی برای فرزندش لباس‌های سایز بزرگتر می‌خرد و نگران است که در طی ماه‌های آتی به دلیل تشدید محاصره نوار غزه نتواند لباس مناسبی برای او پیدا کند.

مردان نیز وضعیت خاصی دارند و برای امرار معاش دست به کار‌هایی می‌زنند که شاید پیشتر حتی فکرش را هم نمی‌کردند. به عنوان مثال، سامی، یک از دوستانم که قبل از جنگ وکیل بود اکنون در یک مغازه کوچک، کالا می‌فروشد. وی تاکید می‌کند که تامین نیاز‌های خانواده اش برای او اولویت دارد و حس می‌کند که انجام فعالیت و کارِ حقوقی یک خاطره بسیار دور برای او بوده است. 

خودِ من به دنبال کسب یک بورسیه در رشته روزنامه نگاری هستم. هر چند نمی‌دانم که آیا قحطی و یا بمباران‌های اسرائیل اجازه می‌دهند تا من بتوانم به این آرزوی خود برسم و بورسیه مذکور را به دست آورم یا خیر.

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین